English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cissies U خواهر
sissies U خواهر
sissy U خواهر
sister U خواهر
sisters U خواهر
sissified U خواهر
sisten U خواهر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nepew U پسر خواهر برادر زاده یا خواهر زاده
sister in law U خواهر زن
sororicide U خواهر کش
foster sister U خواهر رضاعی
half sister U خواهر ناتنی
halfsister U خواهر ناتنی
step sister U خواهر ناتنی
sib U برادر یا خواهر
sororicide U خواهر کشی
sister ship U کشتی خواهر
half-sisters U خواهر ناتنی
nephew U پسر خواهر
sisterly U خواهر وار
brothers-in-law U شوهر خواهر
brother-in-law U شوهر خواهر
nephews U پسر خواهر
brother in law U شوهر خواهر
half-sister U خواهر ناتنی
sister in law U خواهر شوهر زن برادر
grand nephew U نوه برادر یا خواهر
nieces U دختر برادر یا خواهر
grand niece U نوه برادر یا خواهر
grandnephew U نوه برادر یا خواهر
nieces U دختربرادر یا خواهر و غیره
grandniece U نوه برادر یا خواهر
niece U دختربرادر یا خواهر و غیره
niece U دختر برادر یا خواهر
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
My sister says she's looking forward to meeting you. U خواهر من می گوید که مشتاق است با شما آشنا شود.
nepotism U انتصاب برادر زاده یا خواهر زاده واقوام نزدیک به مشاغل مهم اداری
relatives U خواهر عمو وعمه خواه تنی باشند خواه ناتنی اطلاق میشود
brother in low U برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
brorher in law U برادر شوهر شوهر خواهر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com