Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mechanical properties
U
خواص مکانیکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isotropic solutions
U
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanicalism
U
عقیده به دخالت عمل مکانیکی در کیفیات فاهر و طبیعی عمل مکانیکی
properties
U
خواص
attribute
U
خواص
attributes
U
خواص
attributing
U
خواص
elastic properties
U
خواص ارتجاعی
bulk properties
U
خواص گروهی
chemical properties
U
خواص شیمیایی
collective properties
U
خواص کولیگاتیو
property list
U
سیاهه خواص
intrinsic properties
U
خواص ذاتی
intensive properties
U
خواص شدتی
hydrological
U
وابسته به خواص اب
attributing
U
صفت خواص
product capabilities
U
خواص محصول
attributes
U
صفت خواص
attribute
U
صفت خواص
general properties of bodies
U
خواص عمومی اجسام
magnetics
U
علم خواص مغناطیسی
properties of section
U
خواص مقاطع تیرها
electro magnetism
U
برق و خواص مغناطیسی
acoustics
U
خواص صوتی ساختمان
papaverous
U
دارای خواص خشخاش
partial molar properties
U
خواص جزیی مولی
adhesion agent
U
ماده تشدیدکننده خواص
oleaginous
U
دارای خواص روغن
amphoteric
U
دارای خواص متضاد
propertied
U
متمکن دارای خواص معین
hydraulic
U
وابسته به مبحث خواص اب درحرکت
pneumatics
U
علم خواص هوا و گاز
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
isotropic
U
دارای خواص فیزیکی مشابه
unsex
U
از خواص جنسی محروم کردن
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
electronography
U
ثبت خواص الکتریسته ساکن
electrokinetics
U
علم خواص برق متحرک
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electro statics
U
علم خواص الکتریک هنگام بیحرکتی
physicochemical
U
وابسته به خواص فیزیکی وشیمیایی اجسام
actinology
U
دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
isotropic
U
دارای خواص برابر از هرسو همگرای
to turn something
U
تغییر کردن در ظاهر یا خواص خود
pneumatology
U
روح شناسی علم خواص هواو گازها
axiology
U
علم ارزش یا خواص ونوامیس ذاتی اجسام
atom
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
gyromagnetic
U
وابسته به خواص مغناطیسی جسم الکتریکی چرخنده
aircraft alternation
U
اصلاحات در خواص فیزیکی وخصوصیات پرواز هواپیما
metamerism
U
برابری در ترکیب و وزن ودگرگونی در خواص شیمیایی
actinic
U
دارای خواص پرتوافکنی مربوط به تاثیر شیمیایی
atoms
U
کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
Green tea is esteemed for its health-giving properties.
U
ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
additives
U
مادهای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به ان اضافه شود
miscibility
U
قابلیت امیختن و اختلاط بدون از دست دادن خواص خود
additive
ماده ای که برای افزایش خواص مادهء دیگری به آن اضافه شود
platinum metal
U
ترکیب نیکل و روی و مس که تا اندازهای خواص پلاتین راپیدا میکند
charactristic curve
U
نموداری برای نمایش خواص نیروهای برا و پسای حاصل از یک ایرفویل
epizootology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology
U
علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizoology
U
علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
color code
U
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها
mechnical
U
مکانیکی
gadget
U
مکانیکی
mechanical
U
مکانیکی
gadgets
U
مکانیکی
gestalt
U
معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
epiphytology
U
علمی که درباره خواص و بوم شناسی وعلل شیوع امراض گیاهی بحث میکند
mechanicalness
U
خاصیت مکانیکی
mechanician
U
هنرور مکانیکی
mechanotherapy
U
معالجه مکانیکی
crane shovel
U
بیل مکانیکی
mechanical efficiency
U
بازده مکانیکی
power shovel
U
بیل مکانیکی
actuator
U
عملگر مکانیکی
contact sweeping
U
روبیدن مکانیکی
contact mine
U
مین مکانیکی
dynamic viscosity
U
گرانروی مکانیکی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
mechanical stimulation
U
تحریک مکانیکی
forklift track
U
بیل مکانیکی
grab bucket
U
بیل مکانیکی
grab crane
U
بیل مکانیکی
grab excavator
U
بیل مکانیکی
mechanic recepter
U
گیرنده مکانیکی
mechanical advantage
U
مزیت مکانیکی
mechanical de icing
U
یخ زدایی مکانیکی
mechanical drawing
U
ترسیم مکانیکی
mechanical efficiency
U
راندمان مکانیکی
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
mechanical energy
U
انرژی مکانیکی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
mechanical resolution
U
تراکم مکانیکی
mechanical stabilization
U
استوارسازی مکانیکی
mechanical stabilization
U
تثبیت مکانیکی
dashpot
U
خفه کن مکانیکی
absolute viscosity
U
گرانروی مکانیکی
automaton
U
ادم مکانیکی
mechanism
U
اجزاء مکانیکی
mechanically
U
بطور مکانیکی
robot
U
ادم مکانیکی
robots
U
ادم مکانیکی
mechanisms
U
اجزاء مکانیکی
buckets
U
بیل مکانیکی
automatons
U
ادم مکانیکی
mechanic
U
هنرور مکانیکی
shovels
U
بیل مکانیکی
ultrasonic
U
نوسانات مکانیکی
bucket
U
بیل مکانیکی
shovel
U
بیل مکانیکی
shoveled
U
بیل مکانیکی
shoveling
U
بیل مکانیکی
shovelled
U
بیل مکانیکی
shovelling
U
بیل مکانیکی
motors
U
منبع نیروی مکانیکی
motored
U
منبع نیروی مکانیکی
mechanical data processing
U
پردازش داده مکانیکی
mechanisms
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
power rammer
U
زمین کوب مکانیکی
grab bucket crane
U
جرثقیل با بیل مکانیکی
motor-
U
منبع نیروی مکانیکی
fractional sampling
U
نمونه گیری مکانیکی
elision
U
باقوه مکانیکی شکستن
mechanical analysis
U
تجزیه مکانیکی خاک
mechanical equivalent of heat
U
هم ارز مکانیکی گرما
mechanism
U
عوامل مکانیکی مکانیزم
gadgetry
U
وسایل کوچک مکانیکی
motor
U
منبع نیروی مکانیکی
fan blower
U
بادزن مکانیکی یاماشینی
boom
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical move
U
حرکت مکانیکی یا فاهری شطرنج
shovelful
U
حجم و اندازه بیل مکانیکی
electronic
U
یچ انتخاب شده و نه با روشهای مکانیکی
boomed
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
booming
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
mechanical equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
booms
U
بازدی جرثقیل یا بیل مکانیکی
static equilibrium
U
تعادل مکانیکی
[فیزیک]
[مهندسی]
ascender
U
وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
mechanical sweep
U
مین جمع کنی باوسایل مکانیکی
mechanical time fuze
U
ماسوره زمانی خودکار یا زمان مکانیکی
workbenches
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
rocker shovel
U
بیل مکانیکی مناسب تونی کنی
powering
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
workbench
U
میز کار مکانیکی و نجاری وغیره
mechanical powers
U
نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
powers
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
materiel
U
قسمت مادی یا مکانیکی هنر تکنیک
power
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
lever watch
U
سود مکانیکی اهرم دستگاه اهرمی
powered
U
اعمال انرژی الکتریکی یا مکانیکی به یک وسیله
thermodynamics
U
مبحث فعالیت مکانیکی ورابطه ان باحرارت
docking
U
ارتباط مکانیکی دو فضاپیما دریک مدار
electromotion
U
جریان برق حرکت مکانیکی که ازالکتریک پیداشود
break down
U
توقف انجام کار به علت خطای مکانیکی
coupler
U
وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
inductive coupling
U
شفت مکانیکی که توسط اتصالات مغناطیسی میچرخد
harmonics
U
مبحث مطالعه خواص ومختصات اصوات موسیقی مبحث الحان موزون همسازها
cementitious
U
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
backplane
U
مدار و اعضای مکانیکی که بردهای یک سیستم را متصل می کنند
major cycle
U
کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
thermal shock
U
تنش مکانیکی شدید ناشی ازافزایش ناگهانی دما
android
U
نام یک ادم مکانیکی که شبیه انسان مذکر است
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
selectors
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
selector
U
وسیله مکانیکی که به کاربر امکان انتخاب تابع یا موضوعی را میدهد
burster
U
یک وسیله مکانیکی که خروجی کامپیوتری چند صفحهای راجدا میکند
actuator
U
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
cab
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
cabs
U
اطاقکی که روی بیل مکانیکی برای راننده سوار شده است
end stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
stop
[Engineering]
U
توقف
[برخورد]
[محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای]
[مهندسی]
retraction lock
U
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
ganged
U
وسایل که به صورت مکانیکی متصل شده اند و با یک عمل انجام می شوند
substantive
U
شبیه اسم دارای خواص اسم
airbrush
U
یک ابزار نقاشی که الگوهای نامنظم از نقاط را ایجاد میکند مانند اسپری مکانیکی
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrators
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
vibrator
U
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
peripheral
U
وسیله جانبی مثل کارت خوان که حرکات مکانیکی سرعت را مشخص میکند
CD
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CDs
U
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
fluttered
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutters
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
flutter
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
fluttering
U
کم و زیاد شدن سرعت نوار به علت مشکلات مدار یا مکانیکی که باعث اختلال سیگنال میشود
ultrasonic inspection
U
متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
clappers
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper
U
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
analytical engine
U
ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
lifter
U
وسیله مکانیکی که نور مغناطیسی را از نوک هنگام برگشت نور جدا میکند
gas fitter
U
فیتر یا مکانیکی که لولههای گاز و لوازم گاز منازل رانصب و تعمیر میکند
dat
U
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com