English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 91 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dormitory-suburb U خوابگاه کارگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bedroom U خوابگاه
cabin U خوابگاه
garderobe U خوابگاه
garde robe U خوابگاه
chamber U خوابگاه
chambers U خوابگاه
bedchamber U خوابگاه
bed chamber U خوابگاه
dorms U خوابگاه
dorm U خوابگاه
cabins U خوابگاه
doss U خوابگاه
cubicles U خوابگاه
cubicle U خوابگاه
bedrooms U خوابگاه
sleeping room U خوابگاه
bunkhouse U ساختمان خوابگاه
accommodation for the night U خوابگاه برای یک شب
driver's dormitory U خوابگاه رانندگان
excubitorium U خوابگاه رومی
refugee hostel U خوابگاه پناهندگان
sleeping carriage U خوابگاه قطار
boarding house U خوابگاه و خوراک
boarding houses U خوابگاه و خوراک
youth hostel U خوابگاه جوانان
berthed U خوابگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berths U خوابگاه کشتی
berthing U خوابگاه کشتی
chambers U اتاق خواب خوابگاه
chamber U اتاق خواب خوابگاه
lucarne U پنجره عمودی خوابگاه
statem room U خوابگاه افسران ناو
labours U کارگران
workers U کارگران
blue collar employees U کارگران
wagon lit U اطاق ترن دارای خوابگاه
accommodation date U تاریخ آغاز و پایان خوابگاه
Company town U شهرک کارگران
skilled workers U کارگران متخصص
industrial workers U کارگران صنعتی
wildcat strike <idiom> U اعتصاب کارگران
picket line U صف کارگران اعتصابی
workforce U شمار کارگران
picket lines U صف کارگران اعتصابی
labor unions U اتحادیه کارگران
labor union U اتحادیه کارگران
manual workers U کارگران دستکار
labor service U اتحادیه کارگران
foremen U مباشر کارگران
farm labors U کارگران مزارع
labourunion U اتحادیه کارگران
labour union U اتحادیه کارگران
farm labors U کارگران کشاورزی
foreman U مباشر کارگران
bunks U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
bunk U حرف توخالی وبی معنی خوابگاه
board and lodging U خوابگاه با پذیرایی غذا [در مهمانسرا یا هتل]
caboose U اطاق کارگران قطار
profit sharing U سهم کارگران از سود
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
griddle U غربال سیمی کارگران
griddles U غربال سیمی کارگران
work people U کارگران طبقه کارگر
the men were locked out U در را بروی کارگران بستند
waterside workmen U کارگران کنار دریا
profit-sharing U سهم کارگران از سود
to unionise [British E] U متحد کردن [مثال کارگران]
to unionize [American E] U متحد کردن [مثال کارگران]
All of the workers want to go. U تمام کارگران می خواهند بروند
it spells ruin to the workmen U متضمن خانه خرابی کارگران است
knobstick U کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
barracked U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
section gang U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
barrack U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
truck system U اصول دادن کالا به جای دستمزد به کارگران
barracking U منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
double time U پرداخت دستمزد کارگران به دو برابر مقدار عادی
section crew U دسته کارگران مسئول یک قسمت از راه اهن
Most home helps prefer to live out. U بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
countervailing power U مثلااتحادیه کارگران که درواکنش به قدرت تولید کننده انحصاری ایجاد میشود
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
mafrash U مفرش [واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
dictatorship of proletariat U اصطلاحی است که بوسیله کارل مارکس برای توصیف مرحلهای از سوسیالیسم بکار برده شد .در این مرحله طبقه بورژوا یا سرمایه داران قدرت را از دست می دهند و کارگران قدرت را دراختیار می گیرند .
marxist economics U نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
wage fund theory of wages U نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com