English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
ro rub up U خمیر کردن پرداخت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
masticated U خمیر کردن
masticate U خمیر کردن
temper U خمیر کردن
malaxate U خمیر کردن
impaste U خمیر کردن
tempered U خمیر کردن
tempers U خمیر کردن
levigate U خمیر کردن
masticates U خمیر کردن
kneads U خمیر کردن
masticating U خمیر کردن
kneading U خمیر کردن
malax U خمیر کردن
knead U خمیر کردن
knead clay by hand U خمیر کردن
kneaded U خمیر کردن
mashing U خمیر کردن شیفتن
mashed U خمیر کردن شیفتن
mash U خمیر کردن شیفتن
batters U خراب کردن خمیر
batter U خراب کردن خمیر
mashes U خمیر کردن شیفتن
launches U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launched U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launching U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
launch U به اب انداختن کشتی پرداخت کردن گلوله یا موشک شروع کردن کار
spends U پرداخت کردن خرج کردن
smooth the paint U رنگ کردن و پرداخت کردن
spend U پرداخت کردن خرج کردن
to finish off U پرداخت کردن
planish U پرداخت کردن
burnishes U پرداخت کردن
furbished U پرداخت کردن
furbish U پرداخت کردن
disburses U پرداخت کردن
disbursing U پرداخت کردن
burnish U پرداخت کردن
buffer U پرداخت کردن
furbishing U پرداخت کردن
disbursed U پرداخت کردن
tumbles U پرداخت کردن
tumble U پرداخت کردن
tumbled U پرداخت کردن
polish U پرداخت کردن
polishes U پرداخت کردن
furbishes U پرداخت کردن
scours U پرداخت کردن
pays U پرداخت کردن
pay off U پرداخت کردن
paying U پرداخت کردن
scoured U پرداخت کردن
scour U پرداخت کردن
pay U پرداخت کردن
disburse U پرداخت کردن
reimburses U باز پرداخت کردن
reimbursed U باز پرداخت کردن
pay in advance U پیش پرداخت کردن
reimburse U باز پرداخت کردن
reimbursing U باز پرداخت کردن
buff U با چرم پرداخت کردن
buffs U با چرم پرداخت کردن
payment in advance U پیش پرداخت کردن
smoothing U صاف کردن پرداخت
dabbing U پرداخت کردن سنگ
pay at sight U نقدا" پرداخت کردن
die burnish U پرداخت کردن حدیدهای
pay off U تسویه کردن پرداخت
filed U ساییدن پرداخت کردن
to polish off U با شتاب پرداخت کردن
curry U پرداخت کردن چرم
file U ساییدن پرداخت کردن
curries U پرداخت کردن چرم
give U دادن پرداخت کردن
giving U دادن پرداخت کردن
gives U دادن پرداخت کردن
defaults U عدم پرداخت قصور کردن
defaulting U عدم پرداخت قصور کردن
advancing U ترقی کردن پیش پرداخت
defaulted U عدم پرداخت قصور کردن
default U عدم پرداخت قصور کردن
advances U ترقی کردن پیش پرداخت
advance U ترقی کردن پیش پرداخت
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
spots U کشف کردن اماده پرداخت
spot U کشف کردن اماده پرداخت
to suspend payment U پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
final shaving U پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
buff stick U بدان پیچیده است و برای پرداخت کردن بکار میبرند
licenses U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence U اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
progress payment U پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
matt U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
matte U فلز یامس پرداخت نشده وناخالص تکمیل یا پرداخت مات وبی جلا
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
recoupment U قسطی پرداخت کردن یا بازپرداخت قسطی
usance U مهلت پرداخت پرداخت مدت دار
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
fates U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
droppage U کسری پرداخت کسر پرداخت
fate U پرداخت یا عدم پرداخت چک سرنوشت چک
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
corn-effect U ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
tax evasion U عدم پرداخت مالیات بصورت غیر قانونی فرار از پرداخت مالیات
ransoms U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
ransom U وجهی که جهت ازادکردن اسیر یا خریداری مدت زندان قابل خرید پرداخت شودوجهی که جهت احتراز ازتنبیهات جزایی از طرف مجرم و به جای تقبل ان تنبیهات پرداخت شود
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
pasting U خمیر
paste U خمیر
dough U خمیر
pastes U خمیر
mush U خمیر
pasted U خمیر
unguent U خمیر
duff U خمیر
pulp U خمیر
toothpaste U خمیر دندان
tooth paste U خمیر دندان
oakum U خمیر بتونه
toothpastes U خمیر دندان
puff paste خمیر پف دار
papier mache U خمیر کاغذ
cement paste U خمیر سیمان
carton-pierre U خمیر کاغذ
commutator compound U خمیر جابجاگر
mush U خمیر نرم
dentifrice U خمیر دندان
pap U خمیر نرم
soden U خمیر سست
matzo U خمیر فطیر
leavening U خمیر مایه
lime paste U خمیر اهک
leaven U خمیر ترش
leavens U خمیر مایه
leaven U خمیر مایه
leavens U خمیر ترش
wood pulp U خمیر چوب
wood pulp U خمیر چوپ
impaste U خمیر گرفتن
sour dough U خمیر ترش
sourdough U خمیر ترش
matzoh U خمیر فطیر
leavening U خمیر ترش
pulp U جسم خمیر مانند
saturated soil paste U خمیر خاک اشباع
peanut butter U خمیر بادام زمینی
carnet U اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
puff paste U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
pulpwood U خمیر چوب مخصوص کاغذسازی
puff pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
magma U خمیر مواد معدنی یا الی
phyllo (pastry) U خمیر ورقه ای [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
plasters U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
puff paste U خمیر هزارلا [غذا و آشپزخانه]
plaster U خمیر مخصوص اندوددیوار و سقف
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
flaky pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
moulding board U تختهای که خمیر را روی ان قالب میکنند
frit U خمیر شیشه وچینی سازی گداختن
phyllo (pastry) U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry) U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر هزار برگ [غذا و آشپزخانه]
puff pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
puff paste U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
flaky pastry U خمیر پای فرانسوی [غذا و آشپزخانه]
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
pasty U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
pasties U خمیر مانند کلوچه قیمه دار
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com