English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 155 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
technical grade U خلوص صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mealy-mouthed U بی خلوص
purity U خلوص
mealy mouthed U بی خلوص
spectroquality U خلوص طیفی
commercial pure U خلوص تجارتی
purity magnet U مغناطیس خلوص
candour U خلوص صفا
purity coil U پیچک خلوص
purity adjustment U تنظیم خلوص
half heartedness U عدم خلوص
analytical grade U خلوص واکنشگری
analytical grade U خلوص ازمایشگاهی
cleaning U خلوص اخلاص
contamination U عدم خلوص
candor U خلوص صفا
sincerity U بی ریایی خلوص
trueness U خلوص نیت
insincerely U از روی عدم خلوص
proofs U مقیاس خلوص الکل
proof U مقیاس خلوص الکل
optical purity U درجه خلوص نوری
primary standard grade U خلوص استاندارد اولیه
disingenuousness U عدم خلوص نیت
half-heartedly U از روی عدم خلوص
half heartedly U از روی عدم خلوص
carat U درجه خلوص فلزات پربها
carats U درجه خلوص فلزات پربها
tone U [ذات و خلوص رنگی یک رنگینه]
contamination U عدم خلوص و یکنواختی محیط
left handedly U غیر صمیمانه از روی عدم خلوص
industrial U صنعتی
manufacturing U صنعتی
technical U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
high wrought U صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
valve U شیر صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
plant U واحد صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
industrialization U صنعتی کردن
technological U حرفهای صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
industrialization U صنعتی سازی
industrializing U صنعتی کردن
plants U واحد صنعتی
industrialises U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
artful U ماهرانه صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
industrializes U صنعتی کردن
industrialism U سیستم صنعتی
artless U غیر صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
lotus U [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c U استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com