English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
helicopter pilot U خلبان چرخبال [شغل] [حمل و نقل هوایی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
copilot U کمک خلبان خلبان دوم
army helicopter U چرخبال ارتشی [نظامی] [حمل و نقل هوایی]
aivatrix U خلبان زن
pilotless U بی خلبان
aviators U خلبان
pilots U خلبان
aeronaut U خلبان
aviator U خلبان
pilot U خلبان
fly boy U خلبان
piloted U خلبان
co pilot U کمک خلبان
autopilot U خلبان اتوماتیک
cockpits U کابین خلبان
cockpits U اطاقک خلبان
copilot U کمک خلبان
compilot U کمک خلبان
first pilot U خلبان اول
flying officer U افسر خلبان
nautical U خلبان کتاب
cockpit canopy سایبان خلبان
drones U هواپیمای بی خلبان
co-pilots U کمک خلبان
beep U هواپیمای بی خلبان
beeped U هواپیمای بی خلبان
co-pilot U کمک خلبان
beeping U هواپیمای بی خلبان
droning U هواپیمای بی خلبان
soloist U خلبان تک پرواز
beeps U هواپیمای بی خلبان
cockpit U کابین خلبان
automatic pilot U خلبان اتوماتیک
drone U هواپیمای بی خلبان
soloists U خلبان تک پرواز
droned U هواپیمای بی خلبان
automatic pilots U خلبان اتوماتیک
cockpit U اطاقک خلبان
unattended U به طور خودکار بی خلبان
aces U خلبان ماهر و متهور
sailplaner U خلبان هواپیمای بی موتور
ace U خلبان ماهر و متهور
army aviator U خلبان هوانیروز نیروزفر
fury U نوعی جت تک موتوره و تک خلبان
cockpit U اطاقک خلبان درهواپیما
army aviator U خلبان نیروی زمینی
pilot's trace U کالک دستی خلبان
cockpits U اطاقک خلبان درهواپیما
pilots U خلبان هواپیما راننده کشتی
drone antisubmarine helicopter U هلی کوپتر بی خلبان ضدزیردریایی
kamikaze U خلبان ازجان گذشته ژاپنی
pilot U خلبان هواپیما راننده کشتی
piloted U خلبان هواپیما راننده کشتی
test pilot U خلبان ازمایش کننده هواپیما
test pilots U خلبان ازمایش کننده هواپیما
pilot's trace U کالک راهنمای خلبان هواپیما
autopilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
automatic pilot [A/P] U خلبان اتوماتیک [حمل و نقل هوایی]
How can I make such pilot U چگونه میتوانم با خلبان جمله بسازم
automatic pilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
autopilot [A/P] U خلبان خودکار [حمل و نقل هوایی]
clamshell U کاناپه خلبان که از جلو یاعقب لولا شده
hand glider U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
sky surfer U هواپیمای بی موتور کوچک که خلبان از ان اویزان میشود
helicopter pilot U خلبان هلیکوپتر [شغل] [حمل و نقل هوایی]
decision height U حداکثر ارتفاع مسیر فرودهواپیمای بی خلبان از سطح زمین
standing wave U موج نوساندار هوا که در اوج خلبان از ان استفاده میکند
decision altitude U ارتفاع نهایی مسیرفرودهواپیمای بی خلبان حداکثرارتفاع در مسیر فرود
astrodome U گنبد شیشهای که خلبان میتواند از وراء ان اسمان رامشاهده کند
wingman U خلبانی که خارج از فرمان دسته هوایی حرکت میکند خلبان جناحی
cartridge actuated device U وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
artificial horizon U یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد
wobble pump U پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
droned U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
cabin pressure altimeter U ارتفاع سنج نشان دهنده فشارکابین خلبان فشار سنج کابین
drone U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning U خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
fire bee U نوعی هدف کش کنترل شونده از روی زمین نوعی هواپیمای بی خلبان توربوجتی
skippered U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippers U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skippering U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
skipper U فرمانده دسته نظامی فرمانده یا خلبان هواپیما کاپیتان
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
command ejection U پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com