Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fuselage refrence line
U
خط مبنای بدنه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
datum point
U
نقطه مبنای مختصات شبکه ایستگاه مبنای نقشه برداری
time base
U
ایستگاه مبنای اندازه گیری زمان مبنای زمانی
datum
U
سطح اب دریا سطح مبنای ارتفاع در نقشه برداری سطح مبنای مختصات
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
mine casemate
U
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
buoyant mine case
U
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
datum error
U
اشتباه سطح مبنای ارتفاع اشتباه سطح مبنای اب دریا
false origin
U
مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
height datum
U
سطح مبنای سنجش ارتفاع سطح مبنای ارتفاع
map plane
U
سطح مبنای تراز نقشه مبنای تراز نقشه
hexadecimal
U
مبنای 61
ternary
U
در مبنای سه
datum line
U
خط مبنای سنجش
force basis
U
مبنای یکان
fixed radix
U
با مبنای ثابت
rationale
U
مبنای کار
data base
U
مبنای اطلاعات
computer based
U
بر مبنای کامپیوتر
binary number system
U
سیستم مبنای دو
basic of issue
U
مبنای توزیع
fire base
U
مبنای اتش
base of fire
U
مبنای اتش
mobilization base
U
مبنای بسیج
monetary base
U
مبنای پولی
tax base
U
مبنای مالیاتی
sentience
U
مبنای حس وحساسیت
refrence
U
مبنای مقایسه
ternary
U
سه مبنایی در مبنای سه
ration basis
U
مبنای جیره
troop basis
U
مبنای یکان
unit of issue
U
مبنای توزیع
number base
U
مبنای عددی
on trust
U
بر مبنای اعتبار
basic of issue
U
مبنای واگذارکردن اقلام
force basis
U
یکانهای مبنای هر قسمت
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
software base
U
مبنای نرم افزار
troop basis
U
مبنای واگذاری یکان
computed goto
U
جهش بر مبنای محاسبه
chart datum
U
مبنای عمق نقشه
base reserves
U
اماد مبنای ذخیره
wartime load
U
بار مبنای ناو
basic tactical unit
U
یکان مبنای تاکتیکی
datum plane
U
سطح مبنای ارتفاع
datum plane
U
سطح مبنای اب دریا
mission load
U
بار مبنای عملیاتی
meteorological datum plane
U
ایستگاه مبنای هواسنجی
ratio decidendi
U
مبنای اصلی تصمیم
hydrographic datum
U
سطح مبنای اب نگاری
datum sweeping mark
U
علامت مبنای روبش
ruled based deduction
U
استنباط بر مبنای مقررات
fire support base
U
مبنای پشتیبانی اتش
base of operations
U
پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
altitude datum
U
سطح مبنای ارتفاع سنجی
b
U
ی معادل عدد 11 در مبنای دهدهی
ration basis
U
مبنای محاسبه جیره غذایی
line of site
U
خط تراز یا مبنای افق توپ
basic load
U
بار مبنای مهمات یا وسایل
hydrographic datum
U
سطح مبنای تعیین ارتفاع اب
reference number
U
اعداد مبنای نشانه روی
keypad
U
و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
color carrier reference
U
فاز مبنای حامل رنگ
production base
U
مبنای تولید یا تولیدات ملی
plane of fire
U
سطح مبنای مسیر تیراندازی
peak load pricing
U
قیمت گذاری بر مبنای بارحداکثر
trunk
U
بدنه
trunks
U
بدنه
compartment
U
بدنه
compartments
U
بدنه
housing
U
بدنه
bridge deck
U
بدنه پل
shaft
U
بدنه
shafts
U
بدنه
body
U
بدنه
hull
U
بدنه
fuselages
U
بدنه
fuselage
U
بدنه
casing
U
بدنه
casings
U
بدنه
framework
U
بدنه
bodies
U
بدنه
frameworks
U
بدنه
contour
U
بدنه
hulls
U
بدنه
master menu
U
لیست مبنای جیره غذایی اصلی
pay grade
U
ضریب ثابت حقوق یا مبنای حقوقی
ration scale
U
مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
denary notation
U
سیستم عددی در مبنای ده با استفاده از اعداد 0 تا 9
ambulance basic relay post
U
پست مبنای کنترل ستون امبولانسها
time preference theory of interest
U
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
die stock
U
بدنه رنده
head
U
شبکه یا بدنه
box type van body
U
بدنه صندوق
hull insurance
U
بیمه بدنه
shell
U
بدنه ساختمان
loop body
U
بدنه حلقه
magnet case
U
بدنه اهنربا
magnet housing
U
بدنه اهنربا
hulls
U
بدنه کشتی
shells
U
بدنه ساختمان
hull column
پایه بدنه
hull
U
بدنه قایق
buffer body
U
بدنه دافع
elevator casing
U
بدنه بالابر
shaft
U
بدنه چوبه
hulks
U
بدنه کشتی
costa
U
تیغه در بدنه
shafts
U
بدنه چوبه
cartridge shell
U
بدنه پوکه
hulls
U
بدنه قایق
shelling
U
بدنه ساختمان
hulk
U
بدنه کشتی
trunk
U
بدنه ستون
trunks
U
بدنه ستون
stock
U
بدنه رنده
to connect to frame
U
اتصال به بدنه
side wall of a lock
U
بدنه سد دریچهای
pump casting
U
بدنه پمپ
airframe
U
بدنه هواپیما
the body of a carriage
U
بدنه یک کالسکه
motor casing
U
بدنه موتور
gate leaf
U
بدنه دریچه سد
revetment
U
پوشش بدنه
fuselages
U
بدنه هواپیما
pressure hull
U
بدنه ضد فشار
hull
U
بدنه کشتی
ground
U
اتصال بدنه
stocked
U
بدنه رنده
white body
U
بدنه سفید
fuselage
U
بدنه هواپیما
automobile body sheet
U
بدنه اتومبیل
auto body sheet
U
بدنه اتومبیل
monohull
U
قایق با یک بدنه
westwork
U
بدنه غربی
furnace body
U
بدنه کوره
turbin casing
U
بدنه توربین
tige
U
بدنه ساقه
stare decisis
U
قاعده صدور رای بر مبنای سابقه موجود
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
gyro plane
U
سطح مبنای ژیروسکوپی یاهدایت خودکار ناو
hex
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
hexadecimal notation
U
نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
prosyllogism
U
قضیهای که نتیجه ان مبنای قضیه دیگر باشد
underconsumption theory of
U
نظریه دور تجاری بر مبنای مصرف ناکافی
parametric estimate
U
براوردی که بر مبنای در نظرگرفتن متغیرها انجام میشود
marginal productivity theory of
U
نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
base logistical command
U
یکان مبنای لوجستیکی فرماندهی لجستیکی پایگاه
majority rule
U
شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
current purchasing power
U
حسابداری که در ان نرخهای جاری مبنای محاسبه میباشند
opportunism
U
بر مبنای نفع شخصی تغییر عقیده دادن
an unprincipled conduct
U
رفتاریکه مبنای اخلاقی صحیحی نداشته باشد
hull
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
steering gear housing
U
بدنه جعبه فرمان
saddletree
U
بدنه چوبی زین
freeboard
U
بدنه فوقانی ناو
hull down
U
بدنه پشت حفاظ
multihull
U
قایق با بیش از یک بدنه
hulls
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls
U
بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
ideal energy radiator
U
رادیاتور بدنه سیاه
hull
U
بدنه یک هواپیمای دریایی
bottom line
U
طناب زیر بدنه
aviation structural mechanic
U
مکانیک بدنه هواپیما
seacock
U
شیرهای بدنه ناو
selected material
U
لایه بدنه راه
thallus
U
ساقه بدنه گیاه
trimarans
U
قایق با 3 بدنه موازی
engine block
U
قالب یا بدنه موتور
trimaran
U
قایق با 3 بدنه موازی
trunks
U
تلگراف یا تلفن بدنه
cartridge shell
U
بدنه پوکه فشنگ
trunk
U
تلگراف یا تلفن بدنه
equity
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hexadecimal notation
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
equities
U
اص هم در دسترس نباشددادگاه حق دارد بر مبنای equity رسیدگی کند
hex
U
صفحه کلیدی که حاوی کلیدهای مبنای شانزده باشد
modified stock car
U
اتومبیل با بدنه کهنه و موتورجدید
catamaran
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
displacement hull
U
قسمتی از بدنه قایق که در اب می ماند
belt frame
U
اسکلت محیطی بدنه هواپیما
head
U
بعد بالایی کتاب یا بدنه
catamarans
U
قایق با دو بدنه در دو سطح مختلف
underbody
U
قسمت بدنه قایق در زیر اب
bonding
U
گیره اتصالی اتصال بدنه
airframe mechanic
U
تعمیرکار بدنه هواپیما بامجوز اف ا ا
heels
U
قسمت عقبی بدنه قایق
forebody
U
بدنه قسمت جلوی ناو
heel
U
قسمت عقبی بدنه قایق
cocooning
U
روکش دادن بدنه هواپیما
crotches
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
topsides
U
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
hull
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
crotch
U
محل انشعاب شاخه از بدنه درخت
rock
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
U
حرکت دورانی بال به دور بدنه
waterline
U
خط روی بدنه قایق که حد اب را نشان میدهد
gaps
U
فاصله بین نوک قلاب و بدنه
low mid wing
U
بالی که در ارتفاع یک سوم بدنه قرارگرفته
hulls
U
بدنه تانک اسکلت کشتی دهلیز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com