English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isallobar U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobaric U خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
planimetric U نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
keep time <idiom> U زمان صحیح رانشان دادن
draught line U خطی که اب نشین کشتی رانشان میدهد
gyrostat U التی که جنبش وضعی جسمی رانشان میدهد
z axis U محوری که روی یک صفحه مختصات عمق رانشان میدهد
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cable rigging tension chart U جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
lubber line U خطی که روی صفحه قطب نماامتداد محور طولی هواپیما رانشان میدهد
fingerpost U راهنمای جاده تیر راهنماییکه پیکان مخصوص هدایت داردومسیرجاده رانشان میدهد راهنما
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
tonner U کامیون دارای فرفیت معینی
isobare U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobars U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobar U خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
tonner U کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
isoelectric U دارای فشارالکتریکی مساوی
equiangular U دارای زوایای مساوی
isodiametric U دارای قطر مساوی
equidistant U دارای مسافت مساوی
isotonic U دارای کشش مساوی
three square U دارای سه ضلع مساوی
isodiametric U دارای ابعاد مساوی
time zone U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones U منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
isodynamic U دارای نیروی مغناطیسی مساوی
like as we lie U طرفین دارای ضربات مساوی
isotonic U دارای اهنگ مساوی هم توان
equicaloric U دارای کالری و نیروی مساوی
equimolal U دارای غلظت ملکولی مساوی
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
viewport U فرایندی که به استفاده کنندگان اجازه میدهد تا هر عکس انتخاب شده را در محل معینی روی یک صفحه نمایش قراردهند
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
cabling U نموداری که محل کابلها را در یک اداره نشان میدهد از جمله نقاط اتصال را
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
enterprise U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprises U سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
redundancy U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
redundancies U اتصالات اضافی بین نقاط که امکان ادامه عملیات در حین خرابی میدهد
future perfect tense U زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
matrixes U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix U الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
assumed grid U شبکه فرضی سیستم مختصات فرضی
assumed decimal point U ممیز فرضی نقطه اعشار فرضی
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
clock U ماشینی که زمان را نشان میدهد
clocks U ماشینی که زمان را نشان میدهد
particularity U دارای خصوصیات معینی خصوصیات برجسته
protons U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
proton U هسته اتم سبک و دارای تعداد مساوی اتم هیدروژن
rates U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rate U تعداد خطاهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
work load U مقدارکاری که یک کارگر در زمان معین انجام میدهد
vertical control U کنترل ارتفاع نقاط اندازه گیری تراز وارتفاع نقاط
superincumbent U دارای فشار زیاد فشاری
standardizing U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardises U بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
rate U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
rates U حجم داده یاا کارهایی که در یک زمان مشخص رخ میدهد
hard sectoring U می دیسک که هر شیار به سکتورهایی تقسیم میشود و گاهی توسط مجموعهای نقاط پانچ شده اطراف hub مرکزی صورت می گیرد که هر سوراخ شروع سکتور ران نشان میدهد
relative U پاسهای مرتب که به نرم افزارکامپیوترامکان محاسبه زمان حقیقی میدهد
multiplex U روش تقسیم که بخشهای زمان را طبق نیاز به سیگنالهای اختصاص میدهد
pressure cabin U هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
printhead U 1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
multi U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- U سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
comic book U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
comic books U کتاب دارای کاریکاتورهایی که داستانی را شرح میدهد
non-directional design U طرح فراگیر [این نوع طرح در نقاط مختلف بافت دارای جذابیت خاص خود بوده و حالت تکراری فرش های معمول را ندارد.]
cut-out U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
cut-outs U روزنهای در هواپیماهی دارای کابین با فشار تنظیم شده بعنوان در پنجره و غیره
jet stream U جریان باد جت استریم درطبقه استراتوسفر که دارای فشار و سرعت زیاد میباشد
director U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors U نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
i/o U پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
polar plot U روش بردن نقاط روی نقشه یا مختصات قطبی تعیین محل نقاط به طریقه مختصات قطبی
to a. the ball U توپ رانشان دادن
to show round the premises U دورتادورعمارت رانشان کسی دادن
To come into the open. U آفتابی شدن (خود رانشان دادن )
gee whiz <idiom> U بافریاد شادی خود رانشان دادن
kinemacolour U سینماتوگرافی که رنگهای اصلی رانشان دهد
false origin U مبنای مختصات فرضی مبنای فرضی
What films are they showing at this cinema ( theatra house ) ? U این سینما چه فیلم هائی رانشان می دهد ؟
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
lively description U شرح روشن یا واقع نما شرحی که حالت واقعی یااصلی رانشان دهد
line haul U زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
at U قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
adjutantship U معینی
realtime U زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
adjutancy U معینی معاونت
circuit U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuits U روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time U یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
presumptive title U حق فرضی
assumed U فرضی
supposed U فرضی
hypothetical U فرضی
agonic line U خط فرضی
presumptive U فرضی
suppisitive U فرضی
imaginary U فرضی
hypothetial U فرضی
hypothetic U فرضی
suppositional U فرضی
obligatory U فرضی
an imaginary line U خط فرضی
suppositive U فرضی
phantom line U خط فرضی
assumptive U فرضی
theoretical U فرضی
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
inbound U محصور در حدود معینی
he is at a loose end U کار معینی ندارد
stations U درپست معینی گذاردن
stationed U درپست معینی گذاردن
ageless U بدون عمر معینی
cost plus U بعلاوه سود معینی
station U درپست معینی گذاردن
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand. U آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
supposition U فرضی انگاشتی
theoretical competition U رقابت فرضی
assumed position U موضع فرضی
arbitrary control U کنترل فرضی
presumption of death U موت فرضی
line of scrimmage U خط فرضی تجمعی
suppositious U فرضی خیالی
assumed azimuth U گرای فرضی
presumptive title U سمت فرضی
supposedly U بطور فرضی
assumed mean U میانگین فرضی
presumptive U فرضی احتمالی
assumed orientation U توجیه فرضی
fictitious thickness U ضخامت فرضی
implied trust U مسئولیت فرضی
suppositions U فرضی انگاشتی
hypothetical case U دعوی فرضی
john done U اسم فرضی
hypostatic U اصلی- فرضی
assumed name U نام فرضی
fictitious thickness U ضخامت فرضی
persumptive death U موت فرضی
supposed death U موت فرضی
dead reckoning U نقطه فرضی
hypothetical construct U سازه فرضی
presumed death U موت فرضی
dead reckoning U محل فرضی
notional income U درامد فرضی
standardizes U مطابق درجه معینی دراوردن
predecease U پیش ازواقعه معینی مردن
models U مطابق مدل معینی در اوردن
orb U بدور مدار معینی گشتن
orbs U بدور مدار معینی گشتن
standardizing U مطابق درجه معینی دراوردن
standardising U مطابق درجه معینی دراوردن
local option U اختیار تعیین محل معینی
head for U به سمت معینی در حرکت بودن
modeled U مطابق مدل معینی در اوردن
modelled U مطابق مدل معینی در اوردن
standardised U مطابق درجه معینی دراوردن
emplace U در محل معینی قرار دادن
standardize U مطابق درجه معینی دراوردن
model U مطابق مدل معینی در اوردن
standardises U مطابق درجه معینی دراوردن
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
Lori Pambak motif U ترنج لری [پامبک، این نام از شهری به همین نام در جنوب شهر تفلیس قزاقستان گرفته شده است. طرح دارای دو بال هشت وجهی بزرگ و دو لوزی کوچک در جهت مخالف بوده و زمان آن را به قرن نوزدهم میلادی نسبت می دهند.]
warrant of presumed death U حکم موت فرضی
intervening variable U متغیر فرضی رابط
ideals U نمونه کامل فرضی
ideal U نمونه کامل فرضی
presumption of death decree U حکم موت فرضی
implied malice U سوء نیت فرضی
home whistle U امتیاز واقعی یا فرضی
conceptual nervous system U دستگاه عصبی فرضی
assumed grid U شبکه بندی فرضی
agonic line U خط فرضی روی نقشه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com