English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 178 (617 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
line of retreat U خط عقب نشینی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
deposit U ته نشینی
deposits U ته نشینی
settlement U ته نشینی مسکن
settlements U ته نشینی مسکن
precipitation U ته نشینی
sink U ته نشینی حفره یاگودال
sinks U ته نشینی حفره یاگودال
breakdown U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
breakdowns U ته نشینی مواد معلق دردوغاب
withdrawal U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
withdrawals U عملیات عقب نشینی اختیاری عقب نشینی
safety U اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
withdraw U عقب نشینی کردن
withdraws U عقب نشینی کردن
cloister U صومعه گوشه نشینی کردن
cloisters U صومعه گوشه نشینی کردن
rifle U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
rifles U توپ بدون عقب نشینی خان تفنگ خان کشی کردن
retreat U عقب نشینی کردن
retreat U عقب نشینی کناره گیری
retreat U عقب نشینی
retreat U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreated U عقب نشینی کردن
retreated U عقب نشینی کناره گیری
retreated U عقب نشینی
retreated U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreating U عقب نشینی کردن
retreating U عقب نشینی کناره گیری
retreating U عقب نشینی
retreating U عقب نشینی اجباری بازگشتن
retreats U عقب نشینی کردن
retreats U عقب نشینی کناره گیری
retreats U عقب نشینی
retreats U عقب نشینی اجباری بازگشتن
blench U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenched U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenches U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
blenching U جمع شدن و عقب نشینی کردن برگشتن
sanctuaries U حق بست نشینی
sanctuary U حق بست نشینی
seclusion U گوشه نشینی
scuttle U عقب نشینی روزنه
scuttled U عقب نشینی روزنه
scuttles U عقب نشینی روزنه
scuttling U عقب نشینی روزنه
recess U عقب نشینی
recesses U عقب نشینی
wake U شب نشینی
waked U شب نشینی
wakes U شب نشینی
alluvial U ته نشینی مربوط به رسوب و ته نشین
retire U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retires U عقب نشینی کردن به دلخواه بازنشسته شدن
retirement U عقب نشینی اختیاری
soiree U شب نشینی
soirees U شب نشینی
soirTes U شب نشینی
setback U نیروی عقب نشینی توپ
setback U فشار عقب نشینی
setbacks U نیروی عقب نشینی توپ
setbacks U فشار عقب نشینی
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
subsidence U ته نشینی
sedinentation U ته نشینی
settling U ته نشینی
sedimentary U ته نشینی
suburbia U حومه نشینی
recoil U عقب نشینی
recoil U عقب نشینی کردن توپ
recoil U پی نشینی
recoiled U عقب نشینی
recoiled U عقب نشینی کردن توپ
recoiled U پی نشینی
recoiling U عقب نشینی
recoiling U عقب نشینی کردن توپ
recoiling U پی نشینی
recoils U عقب نشینی
recoils U عقب نشینی کردن توپ
recoils U پی نشینی
urbanization U شهر نشینی
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
adsorption U رو نشینی
an eveing party U شب نشینی
evening party U شب نشینی
back pressure U فشار عقب نشینی
back pressure U فشاراگزوز فشار عقب نشینی اگزوز
backblast U شعله عقب نشینی
backblast U موج عقب نشینی
backpedal U عقب نشینی در مقابل حریف عقب نشینی
blowback U عقب نشینی خودکار
blowback U ضربه عقب نشینی
break ground U عقب نشینی
choke ring U رینگ مانع فرار گاز در تفنگهای بدون عقب نشینی
cotenancy U هم اجاره نشینی
counter recoil U برگشتن لوله پس از عقب نشینی
crawfish U ازموضعی عقب نشینی کردن
disengagement U جدا شدن ازدشمن عقب نشینی اختیاری قطع تماس با دشمن
ebb current U عقب نشینی اب دریا
Other Matches
variable recoil U سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
sedimentation U ته نشینی
retrocedence U پس نشینی
illuviation U ته نشینی
sedimentation U ته نشینی
nightlife U شب نشینی
reclvsion U گوشه نشینی
electrostatic procipitation U ته نشینی الکترواستاتیک
solitariness U گوشه نشینی
tenantry U اجاره نشینی
to burn the midnighoil U شب نشینی کردن
to burn the midnight oil شب نشینی کردن
urbanism U شهر نشینی
fallback U عقب نشینی
silting U رسوب ته نشینی
sequestered life U گوشه نشینی
eremitic life U گوشه نشینی
eremitism U گوشه نشینی
hutment U کلبه نشینی
hypostatic U ناشی از ته نشینی
katabasis U عقب نشینی
nomadism U کوچ نشینی
retrocedence U عقب نشینی
retrocession U عقب نشینی
ruralize U ده نشینی کردن
sedimentation pond U حوضچه ته نشینی
subornation U زیر پا نشینی اغواء
recoil mechanism U دستگاه عقب نشینی
short recoil U عقب نشینی کوتاه
recoil mechanism U مکانیسم عقب نشینی
sedimentation analysis U تجزیه بروش ته نشینی
rocket propulsion U فشارعقب نشینی موشک
long recoil U عقب نشینی طولانی
pull away U عقب نشینی کردن
to beat a retreat U کوس عقب نشینی
to fall back U عقب نشینی کردن
colonial U معماری کوچ نشینی
to beat a retreat U عقب نشینی کردن
give ground <idiom> U عقب نشینی کردن
to give ground U عقب نشینی کردن
to lose ground U عقب نشینی کردن
to sound the retreat U شیپورعقب نشینی زدن
urbanist U وابسته بشهر نشینی
urbanistic U وابسته بشهر نشینی
To retreat. To withdraw. U عقب نشینی کردن
drop back <idiom> U عقب نشینی کردن
forced withrawal U عقب نشینی اجباری
to sound the retire U شیپور عقب نشینی زدن
to sound a retreat U شیپور عقب نشینی زدن
variable slide U طول عقب نشینی متغیر
to have a knock back U عقب نشینی کردن [در موقعیتی]
a white collar job U کار پشت میز نشینی
long recoil U طول عقب نشینی زیاد
they are in full retreat U سخت عقب نشینی می کنند
recoil system U سیستم عقب نشینی توپ
recoilless rifle U تفنگ بدون عقب نشینی
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
hightail U باسرعت عقب نشینی کردن
insula U دستگاه عمارت اجاره نشینی
hermitic U وابسته بگوشه نشینی زهدامیز
recoil pit U چاله عقب نشینی لوله
recoil operated U مجهز به دستگاه عقب نشینی
retreat U گوشه نشینی [گروهی برای مدتی]
The army had to retreat from the battlefield. U ارتش مجبور به عقب نشینی از میدان جنگ شد.
recoil operated U مسلح شونده به وسیله عقب نشینی الات متحرک
To draw in ones houns . Toback down . To retreat. U ماست ها را کیسه کردن ( عقب نشینی از روی ترس )
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
beauty is in the eyes of the beholder <proverb> U اگر بر دیده مجنون نشینی به غیر از خوبی لیلی نبینی
shoot the duck U حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو
inclusus U گوشه نشینی که در غاریا کلبهای می نشست ودرجهانیان رابروی خود می بست
gunner's rule U روش تخمین مسافت صحیح در تیراندازی با تیربار یاتفنگ بدون عقب نشینی
fall back U تغییر موضع به عقب دادن عقب نشینی کردن
rocket [missile with thrust propulsion] U موشک [پرتابه] [پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
rear party U نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
urbanity U شهر نشینی شهر سازی
hermitical U وابسته به گوشه نشینی وابسته بزاهدهای گوشه نشین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com