Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
adjudicates
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicated
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate
U
تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
non breaking space
U
حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
low gap semiconductor
U
نیمه هادی با فاصله انرژی کوچک
overlap
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlapped
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
overlaps
U
نیمه نیمه رویهم افتادن نیمه نیمه پوشاندن
contracting parties
U
طرفین متعاهدین طرفین متعاقدین
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
high contracting parties
U
طرفین معظمین متعاقدین طرفین معظمین متعاهدین
seahorse
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
seahorses
U
رجوع شود بهwalrus جانور نیمه اسب و نیمه ماهی
interlap
U
چگونگی چند چیز که نیمه نیمه روی هم قرار میگیرند
yard
U
یارد
yards
U
یارد
yds
U
مخفف یارد
yd
U
مخفف یارد
scotland yard
U
اسکاتلند یارد
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
single space
U
در میان سطور فقط یک فاصله گذاردن تک فاصله کردن
cmos
U
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos
U
ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
yardage
U
میزان و مقدار چیزی بحسب یارد
point blank range
U
فاصله از محل تیراندازی تاهدف فاصله تا هدف
spliced
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
semipublic
U
نیمه عمومی نیمه دولتی
imbricate
U
نیمه نیمه روی هم گذاشتن
semilustrous
U
نیمه درخشان نیمه مجلل
splicing
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splices
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
splice
U
نیمه نیمه رویهم گذاشتن
cabled
U
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
cable
U
واحد طول دریایی برابر 022 یارد
interval
U
فاصله اختلاف فاصله مدت زمان
backfield line
U
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
even time
U
دویدن 001 یارد معادل 5/19متر در01 ثانیه
snapping
U
پاس دادن یارد کردن توپ به عقب از بین پاها
snapped
U
پاس دادن یارد کردن توپ به عقب از بین پاها
snap
U
پاس دادن یارد کردن توپ به عقب از بین پاها
snaps
U
پاس دادن یارد کردن توپ به عقب از بین پاها
pleadings
U
افهارات طرفین دعوی صورت افهارات طرفین دعوی
yard line
U
خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker
U
خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
spaces
U
فاصله دادن فاصله داشتن
space
U
فاصله دادن فاصله داشتن
semi naufragium
U
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
collision parameter
U
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
thereof=of that
U
ازان
therefter
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
thence
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
away
U
پس ازان
half life
U
نیمه عمر تشعشعی موادرادیواکتیو نیمه عمر
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
this is inferior to that
U
این ازان
eftsoon
U
اندکی پس ازان
long a
U
مدتهاپس ازان
therein
U
ازان حیث
thereafter
U
بعد ازان
hank
U
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
close march
U
راهپیمایی با فاصله جمع فرمان " فاصله جمع " درراهپیمایی
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
this is better than that
U
این ازان بهتراست
next
U
نزدیک ترین پس ازان
rood
U
مقیاس سطحی معادل یک چهارم جریب مقیاس طولی که درانگلستان 7 الی 8 یارد است
extremes
U
طرفین
parties
U
طرفین
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
disposed flank
U
طرفین باز
mutual agreement
U
توافق طرفین
contracting parties
U
طرفین قرارداد
the contracting parties
U
طرفین متعاهدین
parties to a contract
U
طرفین متعاهدین
contracting parties
U
طرفین متقاعدین
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
the contracting parties
U
طرفین متعاقدین
parties to the contract
U
طرفین عقد
the litigants
U
طرفین دعوی
mutual concent
U
تراضی طرفین
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
corner
U
طرفین پایگاه اصلی
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
corners
U
طرفین پایگاه اصلی
tilt angle
U
زاویه تمایل به طرفین
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
cornering
U
طرفین پایگاه اصلی
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
side lights
U
چراغهای طرفین ناو
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
veranda
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
side lights
U
چراغ دریانوردی طرفین ناو
leeboard
U
یکی از دو تخته طرفین کف قایق
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
like as we lie
U
طرفین دارای ضربات مساوی
parties to the contract
U
طرفین معامله یاتعهد متعاهدین
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
covenant
U
که بین طرفین مبادله می گردد
consensual
U
مبنی بر رضایت طرفین رضایتی
voluntary partition
U
افراز با رضایت یا سازش طرفین
straddle split
U
وضع باز پاها به طرفین
verandah
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
covenants
U
که بین طرفین مبادله می گردد
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
verandas
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
verandahs
U
ایوان جلو و یا طرفین ساختمان
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
privity in contract
U
انحصار نتیجه پیمانی به طرفین ان پیمان
hamstrings
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
The two parties seem irreoncilable.
U
طرفین آشتی راناپذیر بنظر می رسند ت
hamstrung
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring
U
زردپی طرفین حفره پشت زانو
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
from mid may to mid june
U
از نیمه ماه تا نیمه ماه جون
lock forward
U
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
rectification
U
تصحیح سند بر مبنای قصد واقعی طرفین
side staddle hep
U
پرش به بالا با پاهای باز ودستها به طرفین
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
cursive
U
خط شکسته
fragmentary
U
شکسته
wrecked
U
شکسته
shakier
U
شکسته
shakiest
U
شکسته
disrupted
U
شکسته
broken
U
شکسته
shaky
U
شکسته
broken-hearted
<adj.>
U
دل شکسته
downhearted
U
دل شکسته
zigzagged
U
شکسته
heartsick
U
دل شکسته
zigzags
U
شکسته
fragmental
U
شکسته
fracted
U
شکسته
zigzagging
U
شکسته
zigzag
U
شکسته
heartbroken
U
دل شکسته
in pieces
U
شکسته
running hand
U
خط شکسته
heart broken
U
دل شکسته
blackguards
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
equitable mortgage
U
از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
blackguard
U
سرویسی که بدون برخورد به دیوارهای طرفین به دیوارمقابل بخورد
popping crease
U
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
osteopathist
U
شکسته بند
orthopaedics
U
شکسته بندی
a broken arm
U
بازوی شکسته
castway
U
کشتی شکسته
orthopedics
U
شکسته بندی
broken stone
U
سنگ شکسته
ballast
U
مصالح شکسته
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com