English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
chopline U خط حد یکانهای دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sea tail U دنباله دریایی یکانهای هوارو
sea tail U بنه دریایی یکانهای هواروکه با کشتی حمل میشود
Other Matches
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
armed services U قسمتهای نیروهای مسلح یکانهای مسلح یکانهای نیروهای مسلح
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
corps troops U یکانهای سپاه
field commands U یکانهای رزمی
tactical troops U یکانهای تاکتیکی
subunits U یکانهای جزء
mountain troops U یکانهای کوهستانی
special troops U یکانهای مخصوص
covering troops U یکانهای پوششی
individual units U یکانهای مستقل
combat , elements U یکانهای رزمی
subunits U یکانهای وابسته
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
practical system U دستگاه یکانهای عملی
covering troops U یکانهای پوشش کننده
force basis U یکانهای مبنای هر قسمت
combat support troops U یکانهای پشتیبانی رزمی
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
army troops U یکانهای رده ارتش
individual units U یکانهای منفرد یا مجزا
inactive installation U تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
subordinating U تحت امر یکانهای تابعه
subordinates U تحت امر یکانهای تابعه
subordinated U تحت امر یکانهای تابعه
field commands U یکانهای صحرایی فرماندهیهای رزمی
subordinate U تحت امر یکانهای تابعه
army troops U عدههای ارتشی یکانهای نیروی زمینی
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
special troops U یکانهای مخصوصی که به لشگرمامور شده باشند
supply arms U یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
combined communication board U هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
satellization U زیر امرقراردادن یکانهای غیرمشابه ازنظر رستهای
smoke screen U پرده پوشش دودبرای استتار یکانهای خودی
mounting area U منطقه سوار شدن یکانهای اب خاکی یا هوابرد
army training and evaluation program U برنامه اموزش و ارزیابی یکانهای نیروی زمینی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
overwatch U مراقبت کردن پوشاندن حرکت یکانهای دیگربا اتش
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
garrison forces U قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
technical observer U بازرس یا نافر فنی کارخانه در یکانهای رزمی که نافربه طرز استفاده از وسیله میباشد
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
telling U مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
unified command U نیروهای متحد فرماندهی متحده یکانهای متحده متشکل از چندنیرو یا کشور
component forces U نیروهای تشکیل دهنده یک یکان یکانهای تابعه قسمتهای تابعه یک عملیات مشترک
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
service area U منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
army training test U راهنمای ازمایشات یکانهای ارتشی راهنمای ازمایش یکانها
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
field services U قسمتهای پشتیبانی رزمی یکانهای رزمی
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
army forces U نیروهای ارتشی یکانهای ارتشی
sister services U یکانهای وابسته قسمتهای وابسته
sofar U سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobster U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobsters U خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
spotting board U طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
shark U سگ دریایی
nautical U دریایی
naval U دریایی
seas U دریایی
sea U دریایی
sharks U سگ دریایی
marines U دریایی
pelagian U دریایی
salty U دریایی
saltier U دریایی
sea pier U سد دریایی
sea born U دریایی
benthic U ته دریایی
thalassic U دریایی
thalaesic U دریایی
saltiest U دریایی
maritime U دریایی
dogfish U سگ دریایی
marine U دریایی
sill U برامدگی دریایی
on shore winds U باد دریایی
oceanid U حوری دریایی
sills U برامدگی دریایی
ossifrage U عقاب دریایی
osprey U عقاب دریایی
admiralty law U قوانین دریایی
paravane U اژدرمخرب دریایی
acaleph U گزنه دریایی
actinia U کیسه تن دریایی
oceanophyte U گیاه دریایی
pelagian U جانور دریایی
navies U ناوگان دریایی
navies U نیروی دریایی
rock sucker U مارماهی دریایی
rover U دزد دریایی
naval U افسرنیروی دریایی
naval U نیروی دریایی
sea anemone U شقایق دریایی
gunnery U توپخانه دریایی
sea bass U گرگ دریایی
seaplane U هواپیمای دریایی
hurricane lamps U چراغ دریایی
hurricane lamp U چراغ دریایی
navy U نیروی دریایی
pelagic U دریایی دریانشین
pharos U فانوس دریایی
medusa U ستاره دریایی
pigboat U زیر دریایی
marines U تکاور دریایی
seaplanes U هواپیمای دریایی
marines U تفنگدار دریایی
marine U تکاور دریایی
marine U تفنگدار دریایی
jellyfish عروس دریایی
maritime law U قوانین دریایی
navy U ناوگان دریایی
seaweeds U سبزال دریایی
fairy bird U پرستوک دریایی
fish hawk U دال دریایی
flag officer U افسر دریایی
marooner U دزد دریایی
floating trade U تجارت دریایی
floatplane U هواپیمای دریایی
mark sensing U نشان دریایی
fucus U کتانجک خس دریایی
maritime trade U تجارت دریایی
geographical mile U میل دریایی
sea pad U ستاره دریایی
finger fish U ستاره دریایی
nautical chart U نقشه دریایی
salangane U پرستوک دریایی
salangane U چلچله دریایی
scray U پرستوک دریایی
scray U چلچله دریایی
sea swallow U پرستوک دریایی
sea swallow U چلچله دریایی
fanal U فانوس دریایی
nautical almanac U زیج دریایی
maritime lien U امتیاز دریایی
maritime lien U برتری دریایی
gribble U موریانه دریایی
hydrographic chart U نقشه دریایی
marine railway U ریل دریایی
marine insurance U بیمه دریایی
marine forces U تفنگداران دریایی
marine climate U اب و هوای دریایی
kelp U اشنه دریایی
light house U چراغ دریایی
marine regatta U ریل دریایی
hydro aeroplane U هواپیمای دریایی
maritime law U حقوق دریایی
maritime commerce U بازرگانی دریایی
hogfish U گراز دریایی
holothurian U راب دریایی
holothurian U حلزون دریایی
mariner's compass U قطبنمای دریایی
marine sand U ماسه دریایی
light house U فار دریایی
evening naval twilight U غروب دریایی
ocean manifest U بارنامه دریایی
navy time U ساعت دریایی
naval war U جنگ دریایی
naval support U پشتیبانی دریایی
naval stores U کالای دریایی
naval port U بندر دریایی
naval forces U نیروی دریایی
naval forces U نیروهای دریایی
naval establishment U قسمت دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com