Perdic | خط تصویری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 112 (9 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	pictograph U	خط تصویری
	picture writing U	خط تصویری

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	fax U	نمابرد پست تصویری
	faxed U	نمابرد پست تصویری
	faxes U	نمابرد پست تصویری
	faxing U	نمابرد پست تصویری
	desktop U	الگو یا تصویری که در پشت صفحه ویندوز نمایش دده میشود
	facsimile U	پست تصویری
	facsimiles U	پست تصویری
	monitor U	واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
	monitored U	واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
	monitors U	واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
	blip U	تصویری بر روی صفحه رادار
	blips U	تصویری بر روی صفحه رادار
	yoke U	قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
	self portrait U	تصویری که نقاش از خودبکشد
	self-portrait U	تصویری که نقاش از خودبکشد
	self-portraits U	تصویری که نقاش از خودبکشد
	blur U	تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
	blurred U	تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
	blurring U	تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
	blurs U	تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
	blow up U	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
	blow-up U	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
	blow-ups U	تغییر یک شکل از یک قالب تصویری کوچکتر به یک قالب تصویری بزرگتر
	video U	تصویری
	videoed U	تصویری
	videoing U	تصویری
	videos U	تصویری
	black U	1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
	blacked U	1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
	blacker U	1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
	blackest U	1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
	blacks U	1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
	halftone U	عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
	halftones U	عکس یا تصویری که حالتهای مختلف دارد
	symbol U	نشانه یا تصویری که معرف چیزی است
	icon U	نماد تصویری
	icons U	نماد تصویری
	ikons U	نماد تصویری
	pan U	حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
	pan- U	حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
	pans U	حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
	refresh U	بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
	refreshed U	بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
	refreshes U	بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
	figurative U	تصویری
	videotext U	متن تصویری
	Videotex U	تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری
	hieroglyph U	حروف تصویری
	hieroglyphs U	حروف تصویری
	pictorial U	تصویری
	pictorial U	وسایل تصویری یا تصویرنهایی
	storage U	TRC مخصوص برای گرافیک کامپیوتری . تصویری را روی صفحه برمی گرداند بدون نیاز به عملیات تنظیم مجدد
	acrade game U	نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
	an abstract term U	تعبیر تصویری
	bit mapped screen U	pixel یک صفحه نمایش که در ان هر سلول تصویری میتوانددر ارتباط با مکانی از حافظه
	bitmap U	تصویری که پیکسل ها با عوض کردن مقدار بیت ذخیره شده تغییر میکند
	blast through alphanumerics U	حروفی که در یک ترمینال تصویری در حالت گرافیکی قابل نمایش اند
	block diagram U	نمایش تصویری سیستمها
	camera lucida U	دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
	check plot U	یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
	communications stallite corporation U	یک شرکت تحت مالکیت خصوصی است که امتیاز ان توسط کنگره ایالات متحده امریکا به منظور مخابره سیگنالهای صوتی وتلویزیونی و تصویری ماهواره صادر شده است
	composite video U	واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
	composite video U	سیگنال تصویری که سیگنال تک رنگ و رنگی را در یک سیگنال ترکیب میکند
	d. of death U	تصویری که دسته مردم راازپست وبلند نشان میدهد
	d. of macabre U	تصویری که دسته مردن راازپست و بلند نشان میدهد
	digitize U	تصویری که برای تولید سیگنال آنالوگی که بعد به دیجیتال تبدیل میشود و روی کامپیوتر ذخیره شود یا نمایش داده شود
	DV I U	سیستمی که نحوه فشرده سازی و نمایش سیگنالهای صوتی و تصویری روی کامپیوتر را نشان میدهد
	eighty column screen U	صفحه تصویری که میتواند هشت حرف را به صورت افق نمایش دهد
	fibre distributed data interface II U	استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
	gouache U	عکس و تصویری که با رنگ کاری فوق بدست اید
	holographic image	[ذخیره داده به صورت تصویری که بعدا توسط بانکی از خانه های نوری و لیزر خوانده میشود.]
	ikon U	نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
	image sinusoidally U	تابیدگی تصویری
	ion deposition U	فناوری چاپ که از نوک چاپی استفاده میکند که نشانه هایی می کشد تا تصویری ایجاد شود که toner را جذب کند
	non figurative U	غیر تصویری
	object oriented U	تصویری که از بردارهای تعریف
	off screen image U	تصویری که در ابتدا در حافظه رسم میشود و پس به حافظه صفحه نمایش منتقل میشود تا باعث عمل نمایش سریع شود
	phototypesetter U	حروف چینی نوری حروفچین تصویری تصویرپرداز
	pictograph U	نشان یا علائم تصویری
	pictograph U	نمودار تصویری
	pictorial tests U	ازمونهای تصویری
	picture frustration test U	ازمون ناکامی سنج تصویری
	picture graph U	نمودار تصویری
	picture processing U	پردازش تصویری
	pixel U	نقطه عنصر تصویری
	prestel U	سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
	projection formula U	فرمول تصویری
	projection print U	روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
	projective U	تصویری
	stair stepping U	روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
	telesoftware U	نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
	texture mapping U	1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
	video amplifier U	تقویت کننده تصویری
	video digitizer U	دیجیتالی کننده تصویری
	video disk U	دیسک بصری دیسک تصویری
	video display terminal U	ترمینال نمایش تصویری
	video display unit U	واحد نمایش تصویری
	video game machine U	ماشین بازی تصویری
	video monitor U	مانیتور تصویری
	video ram U	RA بصری یا تصویری
Other Matches

	video terminal U	ترمینال تصویری
	video terminal U	پایانه تصویری
	visual page U	صفحه تصویری
	visual scanner U	پیماینده تصویری
	reproduction [of a recording] [audio, video] U	پخش [ضبط صوتی یا تصویری]
	Doom U	[نمایش تصویری از آخرین قضاوت عیسی مسیح در کلیسا]
	wraparound U	حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
	wetzel U	عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
	figural rug [pictorial] U	فرش تصویری [در این نوع بافت چهره انسان و یا مناظر قسمت اصلی فرش را تشکیل داده و معمولا در ابعاد کوچک بافته می شود.]
	pictorial rug U	قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]