Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
subtense
U
خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
target bow
U
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
intercostal
U
واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
in the face of
U
روبروی
oppositely
U
روبروی هم
opposite the house
U
روبروی خانه
opposite to the house
U
روبروی خانه
from opposite directions
U
از دوطرف روبروی هم
facing the church
U
روبروی کلیسا
straight away
U
روبروی سبد
enfilade
U
روبروی هم قرار دادن
Our office is facing (opposite)the restaurant.
U
دفتر ما روبروی رستوران است
bowed
U
کمان کمان هدفگیری
bowing
U
کمان کمان هدفگیری
bow
U
کمان کمان هدفگیری
bows
U
کمان کمان هدفگیری
line of engagement
U
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
front
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
fronting
U
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
increment
U
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increments
U
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
rams
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rammed
U
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rainbow border
U
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
h engine
U
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
to lie east and west
U
واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
clock code position
U
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
arches
U
: کمان
fiddlestick
U
کمان
fiddle bow
U
کمان
bowstring
U
زه کمان
spots
U
کمان
arc
U
کمان
arches
U
کمان
arch-
U
کمان
arcs
U
کمان
arch-
U
: کمان
arch
U
کمان
arch
U
: کمان
spot
U
کمان
bows
U
کمان
bowed
U
کمان
bowing
U
کمان
sagittarii
U
کمان
sagittarius
U
کمان
bow
U
کمان
straight bow
U
کمان راست
archer
U
تیرانداز با کمان
crossbow
U
کمان زنبورکی
nock
U
جای زه کمان
crossbow
U
کمان صلیبی
crossbow
U
کمان پولادی
long bow
U
کمان دستی
irises
U
رنگین کمان
iris
U
رنگین کمان
arblast
U
کمان زنبورکی
archers
U
تیرانداز با کمان
crossbows
U
کمان زنبورکی
crossbows
U
کمان پولادی
opalesce
U
مانندرنگین کمان
atabalist
U
کمان زنبورکی
arch of corti
U
کمان کورتی
arch thrust
U
رانش کمان
stacked bow
U
کمان باریک
longbows
U
کمان بزرگ
longbow
U
کمان بزرگ
string picture
U
روزنه کمان
bend
U
کمان خمش
crossbows
U
کمان صلیبی
swede saw
U
اره کمان
circular measure
U
اندازه کمان
included angle of arch
U
دهانه کمان
central angle of arch
U
دهانه کمان
cant
U
کج گرفتن کمان
sunbow
U
رنگین کمان
bow weight
U
وزن کمان
bowyer
U
کمان فروش
bowyer
U
کمان ساز
bowman
U
تیرانداز کمان کش
swede saw
U
کمان اره
rainbows
U
رنگین کمان
rainbow
U
رنگین کمان
saw frame
U
کمان اره
cross bow
U
کمان پولادی
bare bow
U
کمان لخت
cross bow
U
گوله کمان
cross bow
U
کمان زنبورکی
reflex arc
U
کمان بازتاب
to feel any one's pulse
U
کمان کردن
cock feather
U
پر وصل به کمان
to bend or draw the bow
U
کمان کشیدن
bow and arrow
U
تیر و کمان
power hacksaw
U
کمان اره
bowman
U
تیرانداز با کمان
bows
U
کمان شکاری
bowed
U
تعظیم کمان
arches
U
چفت کمان
arch
U
چفت کمان
face
U
شکم کمان
bow
U
کمان شکاری
bowing
U
کمان شکاری
faces
U
شکم کمان
arch-
U
چفت کمان
bow
U
تعظیم کمان
bowed
U
کمان شکاری
bows
U
تعظیم کمان
bowing
U
تعظیم کمان
handbow
U
کمان تیراندازی
bow hunting
U
شکار با تیر و کمان
bow arm
U
بازویی که کمان را می گیرد
bow fishing
U
ماهیگیری با تیر و کمان
anchor
U
کشیدن زه کمان تاصورت
bow hunter
U
شکارچی با تیر و کمان
anchoring
U
کشیدن زه کمان تاصورت
great circle route
U
کمان دایره عظیمه
to bend or draw the bow
U
کمان را چله کردن
iridescency
U
نمایش رنگین کمان
frame of hachsaw
U
کمان اره چکی
bowstring
U
ریسمان دار زه کمان
fogbow
U
رنگین کمان حاصل از مه
frame
U
قاب چارچوب کمان
sounding board
U
کمان ویولن وتار
understrung
U
فاصله زه تا دستگیره کمان
crossbow man
U
کمانگیر با کمان صلیبی
iridescence
U
نمایش رنگین کمان
sounding boards
U
کمان ویولن وتار
anchors
U
کشیدن زه کمان تاصورت
nock
U
شکاف انتهای کمان
catapult
[British E]
U
تیر و کمان قلابسنگی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان قلابسنگی
soundboard
U
کمان ویولن وتار
catapult
[British E]
U
تیر و کمان سنگی
slingshot
[American E]
U
تیر و کمان سنگی
van
U
کمان سینه ناو
vans
U
کمان سینه ناو
rectification of a curve
U
طول کمان
[ریاضی]
limbs
U
هرکدام از طرفین کمان
limb
U
هرکدام از طرفین کمان
archery
U
تیراندازی با تیر و کمان
arc length
U
طول کمان
[ریاضی]
string fingers
U
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
string
U
مربی خم کردن کمان و بستن زه
draw
U
تیر در چله کمان گذاشتن
draws
U
تیر در چله کمان گذاشتن
circular grooving saw
U
کمان اره ویژه شیار
toxophilite
U
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
longbows
U
اغراق گویی کمان دستی
belly
U
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
bellies
U
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
full draw
U
کشیدن زه کمان بطور کامل
longbow
U
اغراق گویی کمان دستی
backs
U
تنظیم بادبان پشت کمان
serving
U
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
back
U
تنظیم بادبان پشت کمان
servings
U
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
whips
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whipped
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
fistmele
U
فاصله بین دسته کمان و زه
self
U
کمان یا تیر از یک تکه چوب
whip
U
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
bowsight
U
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
arrow rest
U
تکیه گاه تیر روی کمان
longbows
U
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
longbow
U
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
double-bellid
U
[صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
hunting bow
U
کمان بلند و سنگین برای شکار
timber hitch
U
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
rainbow
U
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbows
U
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
target archery
U
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
bowsock
U
پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
lipping
U
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
lipping
U
قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
backed bow
U
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
loosest
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
windage
U
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
kissing button
U
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
looser
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose
U
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
backing
U
کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
sight window
U
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
clout shooting
U
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
substantially
U
در واقع
As it were
U
در واقع
situates
U
واقع در
postmortem
U
پس از واقع
indeed
U
در واقع
post mortem
U
پس از واقع
in reality
U
در واقع
situated or situate
U
واقع
situate
U
واقع در
bestead
U
واقع
situating
U
واقع در
keeper
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers
U
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
life like
U
واقع نما
it lies on the east of
U
در خاور واقع
capsulate
U
واقع درکپسول
hypodermal
U
واقع در زیرپوست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com