English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
isocheim U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسطانهادرزمستان ...داده میشود
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
isoseismic line U خطی که بوسیله ان جاهایی که زورزمین لرزه درانهایکسان است نشان میدهد
isodynamic line U خطی در روی نقشه که بوسیله ان جاهایی که زورمغناطیسی درانها یکسان است
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
biases U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias U مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
c. prefrential shares U سهامی که سود پس افتاده انهایکی باسود جاری انهاپرداخته شود
index expurgatorius U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
expurgatory index U فهرست جاهایی از کتاب که برای دین یا اخلاق زیان اوراست
irredentist U طرفدار برگرداندن همه جاهایی که ایتالیایی حرف میزنند به ایتالیا
annum U سالیانه
annual U سالیانه
annually U سالیانه
annuals U سالیانه
yearly U سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
anniversary U جشن سالیانه عروسی
mass book U کتاب نماز سالیانه
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
heat of combustion U گرمای سوختن
heat of combustion U گرمای احتراق
heat of activation U گرمای فعالسازی
radiant heat U گرمای تابنده
equiviscous temperature U گرمای لزوجت
phlogosis U گرمای سوزنده
paradoxical warmth U گرمای تناقضی
boiling heat U گرمای جوشش
heat value U گرمای سوختن
expansion heat U گرمای واتنش
sensible heat U گرمای محسوسه
specific heat U گرمای ویژه
genial heat U گرمای ملایم
cinder heat U گرمای شلاکه
heat of solidification U گرمای انجماد
wash heat U گرمای جوش
maturing heat U گرمای گیرش
total heat of solution U گرمای کل انحلال
integral heat of solution U گرمای کل انحلال
high or low temperature U گرمای زیادیاکم
heating value U گرمای احتراق
heating value U گرمای سوختن
heat value U گرمای احتراق
heat of transformation U گرمای تحول
heat of transformation U گرمای تبدیل
thermonuclear U گرمای هستهای
heat of solution U گرمای انحلال
heat of sunlimation U گرمای تصعید
heat of reaction U گرمای واکنش
heat of condensation U گرمای میعان
heat of evaporation U گرمای تبخیر
heat of vaporization U گرمای تبخیر
heat of formation U گرمای تشکیل
heat of fusion U گرمای ذوب
latent heat U گرمای نهان
latent heat of sublimation U گرمای تصعید
heat of ionization U گرمای یونش
latent heat of fusion U گرمای ذوب
heat of hydration U گرمای ابش
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
latent heat of sublimation U گرمای نهان تصعید
heat of sunlimation U گرمای نهان تصعید
molar heat of vaporization U گرمای مولی تبخیر
phosphoresce U بدون گرمای محسوس
latent heat of varporization U گرمای نهان تبخیر
latent heat of fusion U گرمای نهان ذوب
differential heat of solution U گرمای انحلال تفاضلی
heat of fusion U گرمای نهان ذوب
generated heat U گرمای تولید شده
molar heat of combusion U گرمای مولی احتراق
molar heat of condensation U گرمای مولی میعان
standard heat of formation U گرمای تشکیل استاندارد
molar heat of crystallization U گرمای مولی تبلور
molar heat of formation U گرمای مولی تشکیل
molar heat of fusion U گرمای مولی ذوب
molar heat of solution U گرمای مولی انحلال
molar heat of sublimation U گرمای مولی تصعید
waste heat U گرمای تلف شده
molar specific heat U گرمای ویژه مولی
molecular specific heat U گرمای ویژه مولی
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
pyrometer U الت سنجش گرمای زیاد
incandesce U از گرمای زیاد سفید شدن
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
to take one's temperature U درجه گرمای کسیراسنجیدن نبض کسیرادیدن
sweating heat U گرمای لحیم کاری غیر مستقیم
law of additivity of reaction heat U قانون جمع پذیری گرمای واکنش
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
thermoelectrometer U الت سنجش جریان یزق ازروی گرمای ان
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
dielectric heating U گرمای ایجاد شده در یک دی الکتریک که تحت تاثیر میدان فرکانسهای زیاد اچ اف قراردارد
burn out U گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
mean sea level U ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
air cooled engine U موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
average U متوسط
meanest U متوسط
medium U متوسط
average U حد متوسط
mean U متوسط
meaner U متوسط
intermedial U متوسط
mediums U متوسط
averaged U متوسط
moderate U متوسط
moderated U متوسط
meant U متوسط
moderates U متوسط
moderating U متوسط
medium gravle U شن متوسط
intermediate U متوسط
tolerable U متوسط
mesne U متوسط
average limit of ice U حد متوسط یخ
osculant U متوسط
modal U متوسط
modals U متوسط
averaging U حد متوسط
mediocre U متوسط
averages U حد متوسط
averaged U حد متوسط
averages U متوسط
life expectancies U سن متوسط
life expectancy U سن متوسط
averaging U متوسط
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
above average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
average U میانه متوسط
sort of U بمقدار متوسط
sort of U بمیزان متوسط
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
mean life U عمر متوسط
mean income U درامد متوسط
average U مقدار متوسط
mean variation U تغییر متوسط
mean time U ساعت متوسط
over-average <adj.> U بالاتر از حد متوسط
secondarily U بطور متوسط
mean price U قیمت متوسط
average expense U هزینه متوسط
mean value U مقدار متوسط
averaged U میانه متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
averaged U مقدار متوسط
mean deviation U انحراف متوسط
above average <adj.> U بیش از حد متوسط
halftones U رنگ متوسط
par U میزان متوسط
mean velocity U سرعت متوسط
above-average <adj.> U بیش از حد متوسط
over-average <adj.> U بیش از حد متوسط
intermediate contrast U تغایر متوسط
halftone U رنگ متوسط
subaverage U زیر حد متوسط
mediterranean sea U بحر متوسط
medium wave U موج متوسط
duffer U بازیگر متوسط
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com