English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (636 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
breaker line U خطی در رسم فنی برای نشان دادن حذف قسمتی از جسم درشکل مزبور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
phew U برای نشان دادن بیزاری
phew U برای نشان دادن بی تابی
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
hyphen U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
nil pointer U نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
hyphens U علامت چاپ برای نشان دادن تقسیم کردن کلمه
PRN U نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
clocks U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
clock U ساعتی که برای نشان دادن زمان از اعداد استفاده میکند
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
colours U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
sector U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
mock-up U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
blips U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
mock-ups U مدل محصول جدید برای آزمایش یا نشان دادن به مشتریان موجود
stopping U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
blip U علامت کوچک روی نوار یا فیلم برای نشان دادن موقعیت
sectors U سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
stopped U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
checks U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
ablegate U مامور مخصوص پاپ درکشورهای بیگانه برای دادن نشان و خلعت
accuracy U کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
checked U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
check U رقم اضافی در متن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
cartoon design U نقشه شطرنجی فرش برای نشان دادن محل گره زدن
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
digit U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stop U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
digits U عدد اضافی درمتن ارسالی برای نشان دادن و تصحیح خطاها
stops U بیت ارسالی در اتباطات اسنکرون برای نشان دادن انتهای یک حرف
colour U صفحه نمایشی که امکانی برای نشان دادن اطلاعات رنگی دارد
paged U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
ends U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
bubble help U خط ی روی صفحه نمایش برای نشان دادن آنچه شما به آن اشاره می کنید
key signature U گامهای کوتاه و بلندی که پس ازکلیدموسیقی برای نشان دادن نوع ک لیدنوشته میشود
pages U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
end U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
page U 2-نشانه گر در پردازش کلمه برای نشان دادن محل شروع صفحه جدید
goal light U چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
insertion point U نشانگری که برای نشان دادن محل تایپ متن در یک نوشته استفاده میشود
forecaddie U باربر وسط مسیر برای نشان دادن محل فرود گوی گلف
ended U کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
autos U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
auto U توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
hyphens U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
references U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
hyphen U برای نشان دادن وقفه یاتردید یا لکنت زبان دررمان ها بکار میرود مثل ah-ah و غیره
reference U نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
discharge indicator disc U دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
burn notice U علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
phonetician U متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
routing indicator U گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
backslash U کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
returns U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
return U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned U کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
suspend U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
suspends U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
suspending U دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن
redirects U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirect U حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
puncuation U نشان گذاری نقطه و نشان هایی که برای بخش ها بکار میرود
complementation U سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
ebcdic U کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود
tree U مشاهده پروندههای ذخیره شده روی دیسک ه برای نشان دادن پرونده ها و زیرپرونده ها مرتب شده اند
prompted U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt U پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
markers U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
marker U دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
kluge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge U 1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
aforesid U مزبور
given above U مزبور
check point U نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
skittle U میخهای بازی مزبور
rimrock U لبه بر امده صخره مزبور
example is better than precept U نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقی دادن است
lightening hole U سوراخی که در قسمتی ازسازه که کمتر تحت تنش قراردارد برای کاهش وزن ایجادمیشود
yoke U قسمتی از سیستم انحراف پرتوالکترونی که برای ادرس دهی یک نمایش تصویری بکار می رود
televising U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televised U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televise U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
televises U درتلویزیون نشان دادن برنامه تلویزیونی ترتیب دادن
greaten U درشت نشان دادن اهمیت دادن
controlled airspace U قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
preventive justice U قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد
caged storage U قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
guard U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guards U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
guarding U چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف
illustrating U شرح دادن نشان دادن
illustrate U شرح دادن نشان دادن
illustrates U شرح دادن نشان دادن
flag U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
flags U 1-روش نشان دادن انتهای فیلد یا یک چیز مخصوص در پایگاه داده ها. 2-روش گزارش دادن وضعیت ثبات پس از یک عمل ریاضی یا منط قی
exerted U نشان دادن
ante U نشان دادن
shows U نشان دادن
vision U یا نشان دادن
imbody U نشان دادن
register U نشان دادن
exerts U نشان دادن
visions U یا نشان دادن
adumbrate U نشان دادن
exerting U نشان دادن
showed U نشان دادن
registering U نشان دادن
exert U نشان دادن
show U نشان دادن
evinced U نشان دادن
to put forth U نشان دادن
to show up U نشان دادن
indicate U نشان دادن
indicated U نشان دادن
showŠetc U نشان دادن
indicates U نشان دادن
demonstrated U نشان دادن
demonstrates U نشان دادن
demonstrating U نشان دادن
demonstrate U نشان دادن
evince U نشان دادن
evincing U نشان دادن
evinces U نشان دادن
introducing U نشان دادن
registers U نشان دادن
point U نشان دادن
introduce U نشان دادن
introduced U نشان دادن
runs U نشان دادن
run U نشان دادن
actuate U نشان دادن
introduces U نشان دادن
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
adumbration U نشان دادن خلاصه
televised U با تلویزیون نشان دادن
televise U با تلویزیون نشان دادن
prefigured U از پیش نشان دادن
prefiguring U از پیش نشان دادن
foreshown U از پیش نشان دادن
rubricize U قرمز نشان دادن
prefigures U از پیش نشان دادن
prefigure U از پیش نشان دادن
decorating U نشان یامدال دادن به
exemplify U بانمونه نشان دادن
exemplifying U بانمونه نشان دادن
to be illustrative of U با عکس نشان دادن
squirm U ناراحتی نشان دادن
squirmed U ناراحتی نشان دادن
cough up <idiom> U بی تمایلی نشان دادن
squirming U ناراحتی نشان دادن
squirms U ناراحتی نشان دادن
force U خشونت نشان دادن
forcing U خشونت نشان دادن
exemplifies U بانمونه نشان دادن
blazes U باتصویر نشان دادن
decorate U نشان یامدال دادن به
televises U با تلویزیون نشان دادن
emblem U با علایم نشان دادن
blazed U باتصویر نشان دادن
exemplified U بانمونه نشان دادن
televising U با تلویزیون نشان دادن
emblems U با علایم نشان دادن
for crying out loud <idiom> U نشان دادن عصبانیت
forces U خشونت نشان دادن
displays U نشان دادن اطلاعات
playoffs U نشان دادن فیلم
reacted U واکنش نشان دادن
reacting U واکنش نشان دادن
lout U نفهمی نشان دادن
emote U هیجان نشان دادن
louts U نفهمی نشان دادن
respond U واکنش نشان دادن
playoff U نشان دادن فیلم
pragmatize U واقعی نشان دادن
image U نشان دادن تصویر
by show of hands U با نشان دادن دست
displayed U نشان دادن اطلاعات
hang back U بی میلی نشان دادن
displaying U نشان دادن اطلاعات
display U نشان دادن اطلاعات
graph U با نمودار نشان دادن
graphs U با نمودار نشان دادن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com