English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cotidal lines U خطوط مدیکسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stepped lines U خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
isotherm U خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobars U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobar U خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline U خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
coragne line U خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
isobath U خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
auxiliary contours U خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
cotidal lines U خطوط هم مد
tricked U خطوط
trick U خطوط
tricking U خطوط
grid lines U خطوط شبکه
isochromatique U خطوط همرنگ
isocline U خطوط هم شیب
line spacing U فاصله خطوط
isostatic lines U خطوط ایزواستاتیک
isovent U خطوط هم باد
absorption lines U خطوط دراشامی
absorption spectrum U خطوط جذبی
air way station U خطوط هوایی
dark lines U خطوط تاریک
dedicated lines U خطوط اختصاصی
emission spectrum lines U خطوط نشری
equipotential lines U خطوط هم پتانسیل
extension lines U خطوط دنباله
closed traverse U خطوط متقاطع
flow lines U خطوط جریان
flowlines U خطوط جریان
fraunhofer lines U خطوط فرانهوفر
balmer lines U خطوط بالمر
front lines U خطوط مقدم
along line U در امتداد خطوط
line of communications U خطوط مواصلات
lines of force U خطوط قوا
zigzags U خطوط منکسر
symmetry lines U خطوط تقارن
street railway U خطوط تراموا
spectral lines U خطوط طیفی
zigzagged U خطوط منکسر
outside lines U خطوط حمله
stream lines U خطوط جریان
leading U فاصله خطوط
zigzag U خطوط منکسر
curvature lines U خطوط منحنی
line of flux U خطوط قوا
line of induction U خطوط القا
line to line fault U تماس خطوط
lines of communication U خطوط مواصلاتی
curvature lines U خطوط مدور
lines of force U خطوط نیرو
zigzagging U خطوط منکسر
sheetlines U خطوط حاشیه نقشه
sheetlines U خطوط کناره نقشه
equal cost lines U خطوط هزینه برابر
endline U خطوط موازی با 04 مترفاصله
electric line of force U خطوط نیروی برق
trackage U خطوط راه اهن
domestic air traffic U خطوط هوایی داخلی
vermiculate U دارای خطوط موجی
voltage between lines U ولتاژ بین خطوط
diplomatics U شناسایی خطوط باستانی
dark line spectrum U طیف خطوط تاریک
rivulose U دارای خطوط مارپیچی
retrace blanking U خاموشی خطوط بازگشتی
line of communications U خطوط ارتباطی زمین
isohyetal map U نقشه خطوط هم باران
magnetic line of force U خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force U خطوط قوای مغناطیسی
magnetic path U مسیر خطوط قوا
inside lines U خطوط حمله شمشیربازی
hypen ladder U خطوط تیره نردبانی
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
hoseline U خطوط لوله لاستیکی
gules U خطوط موازی عمودی
microwave transmission lines U خطوط انتقال ریزموج
grid interval U فاصله خطوط شبکه
crawl trench U خطوط رابط سنگرها
front lines U خطوط جلو جبهه
open lines U خطوط باز شطرنج
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
leased line network U شبکه با خطوط استیجاری
magnetic lines of force U خطوط نیروی مغناطیسی
communications U خطوط مواصلاتی ارتباطات
river U سفیدی بین خطوط
rivers U سفیدی بین خطوط
air line of communications U خطوط مواصلات هوایی
zigzag U خطوط جناغی پیوسته
advance of defensive line U در جلو خطوط پدافندی
zigzagged U خطوط جناغی پیوسته
zigzagging U خطوط جناغی پیوسته
zigzags U خطوط جناغی پیوسته
contour interval U فاصله خطوط واصل
contour lines U خطوط میزان منحنی
contours U خطوط تراز زمین
meridian U خطوط نصف النهار
collimate U منطبق کردن خطوط
curvilinear ornament U زینتکاری با خطوط خمیده
contours U خطوط کناره نما
meridians U خطوط نصف النهار
cutting line of force U قطع خطوط قوا
lineolate U خط دار دارای خطوط ریز
lineolated U خط دار دارای خطوط ریز
ingrain U خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
sideline U خطوط طرفین میدان بازی
lineaments U خطوط چهره صفات مشخصه
sidelined U خطوط طرفین میدان بازی
lineament U خطوط چهره صفات مشخصه
lightface U حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
sidelining U خطوط طرفین میدان بازی
infiltrate U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates U در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrating U در خطوط دشمن نفوذ کردن
sidelines U خطوط طرفین میدان بازی
lpm U تعداد خطوط دردقیقه inutes
converging U تقارب خطوط وجود تشابه
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
boundry lines U خطوط اطراف زمین والیبال
convergent U خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
paleography U شناسایی وکشف خطوط قدیمه
overhead trolley U خطوط هوایی ترن برقی
converges U تقارب خطوط وجود تشابه
gridiron U خطوط یا میلههای فلزی مشبک
magnetic path length U طول مسیر خطوط قوا
converge U تقارب خطوط وجود تشابه
converged U تقارب خطوط وجود تشابه
t square U خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
stria U نوار باریک هریک از خطوط موازی
line engraving U گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
ring streaked U دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked U دارای خطوط گرد در روی بدن
hierology U علم خواندن خطوط قدیم مصر
crawl trench U سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
graticule U خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
agonic line U خطوط رسم شده روی نقشه
hierologist U متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
contour strip cropping U کشت نواری برروی خطوط میزان
image sharpness U خطوط مورب تحت زاویه معین
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
topographic map U نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
foreshortening U نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
oblique perspective U پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
raster scan graphics U نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
contour map U نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
granite paper U کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
bar pattern U ترام با خطوط مورب با زاویه کوچکتر از 54 درجه
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
stereocomparagraph U دستگاه رسم خطوط میزان منحنی به طریقه استریوسکوپی
line drawings U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
raster U خطوط مورب تحت زاویه مخصوص بصورت هاشورترام
line drawing U خطوط جامدی که برای خط کشی در صفحه چاپی بکارمیرود
main stripe U [خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
teleprompter U اسباب مخصوص چرخاندن خطوط نوشته در جلو ناطق تلویزیون
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
laid paper U کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
lattices U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
lattice U خطوط شبکه بندی ثابت مخصوص بزرگ کردن نقشه
hard clip area U حدودی که خارج از ان خطوط نمیتوانند روی یک رسام دیجیتالی رسم شوند
dejagging U نوعی فن گرافیک کامپیوتری برای رسم خطوط صاف کاراکترها و چند ضلعی ها
ribbing U ساختمان دندههای هر چیز راه ها یا خطوط بر جسته مجموعه تیریا دگلهای کشتی
reversal temperature U دمایی که در ان خطوط طیفی گاز برافروخته در مقابل طیف جسم سیاه ناپدیدمیشوند
graticule ticks U نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
outdent U خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
yard line U خطوط واقعی یا فرضی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
yard marker U خطوط فرضی یا واقعی روی زمین فوتبال امریکایی بعرض یک یارد از یکدیگر
corporate model U نمایش یا شبیه سازی ریاضی اعمال حسابداری و خطوط راهنمای سیاست مالی یک شرکت
stroke writer U ترمینال گرافیکی برداری که اشیاء را روی صفحه بوسیله یک سری خطوط نمایش میدهد
apolline U [نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
sketching U روش گرافیک کامپیوتری که در ان دنبالهای از خطوط درطول مسیر مکان نما رسم شده یا طراحی می گردند
line route map U نقشه نشان دهنده راهها نقشه راهنمای مسیر خطوط سیم دستگاه
threads U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
thread U دارای خطوط برجسته کردن حدیده وقلاویز کردن
chiromancy U پیش گویی وغیب گویی با دیدن خطوط کف دست
helical wave guide U لوله فلزی که از فیبرهای نازک شیشهای و سیم هائی که توانایی انتقال هزاران پیام در خطوط مخابراتی رادارند تشکیل شده است
gridding U محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
fret U [نقشه پیچ در پیچ در حاشیه با استفاده از خطوط افقی و عمودی با زوایای ۹۰ درجه و مربوط به کشور چین]
isovelocity U نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
striped lines U خطوط راه راه [همچون نقش محرمات]
Hanbel U [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
railings U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing U امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
stringing U خطوط خاتم کاری و منبت کاری
curvilineal U دارای خطوط منحنی محدودبخطوط منحنی
voice grade channel U ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
contours U خطوط تراز یا منحنیهای تراز
fallout contours U خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
line crosser U فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
Afshar design U طرح افشاری [ابعاد فرش مربع شکل بوده و بیشتر در فارس و کرمان با زمینه کف ساده صورتی و نارنجی بوجود آمده و لچک و ترنج و قندیل بکار رفته در طرح با استفاده از خطوط هندسی بافته می شوند]
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
clattered U تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com