Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
magnetic line of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
magnetic lines of force
U
خطوط قوای مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
magnetic induction
U
چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
Other Matches
magnetic flux density
U
چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
stepped lines
U
خطوط کنگره ای
[خطوط شکسته]
[در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
magnetic lines of force
U
خطوط نیروی مغناطیسی
isotherm
U
خطوط هم حرارت خطوط متحدالحرارت اب دریا
isobar
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isobars
U
خطوط هم فشار خطوط متحدالفشار هوایی
isohaline
U
خطوط هم نمک خطوط میزان منحنی نمایش غلظت نمک دریا
host troop
U
قوای عمده
auxiliary forces
U
قوای کمکی
the three powers
U
قوای ثلاثه
landing forces
U
قوای اب خاکی
land forces
U
قوای بری
irregular force
U
قوای چریکی
coragne line
U
خطوط جذر و مد یکسان خطوط کشند یکسان
massing
U
تمرکز قوای جنگی
air parity
U
توازن قوای هوایی
militias
U
قوای شبه نظامی
mass
U
تمرکز قوای جنگی
militia
U
قوای شبه نظامی
masses
U
تمرکز قوای جنگی
parity
U
توازن قوای نظامی
faculty psychology
U
روانشناسی قوای ذهنی
the active powers of the mind
U
قوای عامله متحر
irregular force
U
قوای غیر نظامی
elemental worship
U
پرستش قوای طبیعی
impuissance
U
ضعف قوای جنسی سستی
militarism
U
بسط وگسترش قوای نظامی
isobath
U
خطوط میزان منحنی نقشه عمق نما خطوط میزان عمق
softest
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
medium
U
مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
soft
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer
U
که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
ferromagnetic material
U
هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape
U
پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
degauss
U
پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition
U
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record
U
گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
tapes
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape
U
پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
absolutist
U
کسیکه معتقدبه قوای نامحدود الهی است
demarkation
U
تحدید حدودکردن تعیین مرز قوای متخاصم
main body
U
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
strength group
U
گروه عمده قوای دریایی درعملیات اب خاکی
magnetic skin effect
U
جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
short round
U
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
garrison forces
U
قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
auxiliary contours
U
خطوط میزان منحنی واسطه خطوط میزان منحنی تکمیلی
isotach
U
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
permalloy
U
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
magnaflux
U
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic ritation
U
گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic reluctance
U
مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
magnetic flow
U
فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic deflector
U
یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
parlementaire
U
نماینده یا ایلچی قوای شورشی ایلچی رسمی دشمن
trick
U
خطوط
cotidal lines
U
خطوط هم مد
tricked
U
خطوط
tricking
U
خطوط
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
magnetic flux
U
فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
dispersion
U
پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance
U
تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
along line
U
در امتداد خطوط
closed traverse
U
خطوط متقاطع
absorption lines
U
خطوط دراشامی
line of flux
U
خطوط قوا
symmetry lines
U
خطوط تقارن
leading
U
فاصله خطوط
line of communications
U
خطوط مواصلات
spectral lines
U
خطوط طیفی
line spacing
U
فاصله خطوط
emission spectrum lines
U
خطوط نشری
air way station
U
خطوط هوایی
isovent
U
خطوط هم باد
grid lines
U
خطوط شبکه
lines of force
U
خطوط قوا
lines of communication
U
خطوط مواصلاتی
stream lines
U
خطوط جریان
balmer lines
U
خطوط بالمر
lines of force
U
خطوط نیرو
street railway
U
خطوط تراموا
line to line fault
U
تماس خطوط
absorption spectrum
U
خطوط جذبی
line of induction
U
خطوط القا
flowlines
U
خطوط جریان
dedicated lines
U
خطوط اختصاصی
isocline
U
خطوط هم شیب
zigzag
U
خطوط منکسر
isochromatique
U
خطوط همرنگ
equipotential lines
U
خطوط هم پتانسیل
curvature lines
U
خطوط منحنی
curvature lines
U
خطوط مدور
outside lines
U
خطوط حمله
extension lines
U
خطوط دنباله
front lines
U
خطوط مقدم
fraunhofer lines
U
خطوط فرانهوفر
zigzagged
U
خطوط منکسر
isostatic lines
U
خطوط ایزواستاتیک
flow lines
U
خطوط جریان
cotidal lines
U
خطوط مدیکسان
zigzags
U
خطوط منکسر
dark lines
U
خطوط تاریک
zigzagging
U
خطوط منکسر
rivers
U
سفیدی بین خطوط
vermiculate
U
دارای خطوط موجی
river
U
سفیدی بین خطوط
meridians
U
خطوط نصف النهار
front lines
U
خطوط جلو جبهه
crawl trench
U
خطوط رابط سنگرها
grid interval
U
فاصله خطوط شبکه
zigzagging
U
خطوط جناغی پیوسته
contours
U
خطوط تراز زمین
contours
U
خطوط کناره نما
magnetic path
U
مسیر خطوط قوا
equal cost lines
U
خطوط هزینه برابر
zigzag
U
خطوط جناغی پیوسته
endline
U
خطوط موازی با 04 مترفاصله
zigzagged
U
خطوط جناغی پیوسته
zigzags
U
خطوط جناغی پیوسته
voltage between lines
U
ولتاژ بین خطوط
advance of defensive line
U
در جلو خطوط پدافندی
hoseline
U
خطوط لوله لاستیکی
open lines
U
خطوط باز شطرنج
domestic air traffic
U
خطوط هوایی داخلی
curvilinear ornament
U
زینتکاری با خطوط خمیده
rivulose
U
دارای خطوط مارپیچی
sheetlines
U
خطوط کناره نقشه
microwave transmission lines
U
خطوط انتقال ریزموج
leased line network
U
شبکه با خطوط استیجاری
gules
U
خطوط موازی عمودی
sheetlines
U
خطوط حاشیه نقشه
communications
U
خطوط مواصلاتی ارتباطات
isohyetal map
U
نقشه خطوط هم باران
electric line of force
U
خطوط نیروی برق
cutting line of force
U
قطع خطوط قوا
dark line spectrum
U
طیف خطوط تاریک
inside lines
U
خطوط حمله شمشیربازی
collimate
U
منطبق کردن خطوط
diplomatics
U
شناسایی خطوط باستانی
phraseogram
U
خط یا خطوط نماینده عبارات
meridian
U
خطوط نصف النهار
hypen ladder
U
خطوط تیره نردبانی
line of communications
U
خطوط ارتباطی زمین
trackage
U
خطوط راه اهن
contour interval
U
فاصله خطوط واصل
contour lines
U
خطوط میزان منحنی
retrace blanking
U
خاموشی خطوط بازگشتی
air line of communications
U
خطوط مواصلات هوایی
hypen ladder
U
ردیف خطوط تیره
floating lines
U
خطوط مواج عکس هوایی
ingrain
U
خطوط وخالهای رنگارنگ کاغذدیواری
infiltrating
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
boundry lines
U
خطوط اطراف زمین والیبال
overhead trolley
U
خطوط هوایی ترن برقی
paleography
U
شناسایی وکشف خطوط قدیمه
converge
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converged
U
تقارب خطوط وجود تشابه
gridiron
U
خطوط یا میلههای فلزی مشبک
convergent
U
خطوط متقارب ومتلاقی همگرا
infiltrate
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrated
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
infiltrates
U
در خطوط دشمن نفوذ کردن
lightface
U
حروفی که خطوط ان ریزوفریف باشد
lineolate
U
خط دار دارای خطوط ریز
lineolated
U
خط دار دارای خطوط ریز
lpm
U
تعداد خطوط دردقیقه inutes
lineaments
U
خطوط چهره صفات مشخصه
lineament
U
خطوط چهره صفات مشخصه
sideline
U
خطوط طرفین میدان بازی
magnetic path length
U
طول مسیر خطوط قوا
sidelined
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelines
U
خطوط طرفین میدان بازی
sidelining
U
خطوط طرفین میدان بازی
converges
U
تقارب خطوط وجود تشابه
converging
U
تقارب خطوط وجود تشابه
graticule
U
خطوط مشخصه زمین درعکس هوایی
hierologist
U
متخصص خواندن خطوط قدیمی مصر
hierology
U
علم خواندن خطوط قدیم مصر
image sharpness
U
خطوط مورب تحت زاویه معین
line engraving
U
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
contour strip cropping
U
کشت نواری برروی خطوط میزان
crawl trench
U
سنگرهای رابط بین خطوط مواضع
agonic line
U
خطوط رسم شده روی نقشه
stria
U
نوار باریک هریک از خطوط موازی
t square
U
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
ring streaked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
ring straked
U
دارای خطوط گرد در روی بدن
neatline
U
خطوط باریک حدود کناره نقشه
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
oblique perspective
U
پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
foreshortening
U
نمایش خطوط واقعی شکلی بصورت کوچک تر
raster scan graphics
U
نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
granite paper
U
کاغذی که دارای رشته ها و خطوط رنگارنگ میباشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com