Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
goal tending
U
خطای اثر گذاردن روی توپ حلقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
base ring
U
حلقه یا رینگ تحتانی توپ حلقه پایه حلقه کف
loop
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
looped
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
loops
U
بخش اصلی دستور با حلقه که توابع اولیه را انجام میدهد به جای اینکه وارد حلقه شود یا حلقه را ترک کند یا تنظیم کند
faults
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
U
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging
U
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
write enable ring
U
حلقه پلاستیکی که باید قبل ازضبط اطلاعات روی حلقه نوارقرار گیرد
positioning band
U
حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
horizontal error
U
خطای بر دو سمت خطای افقی
error
U
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
errors
U
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
nest
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
ferrules
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
ferrule
U
حلقه یا بست فلزی ته عصا حلقه
nests
U
حلقه دورن حلقه دیگر در یک برنامه
to impress a mark on something
U
نشان روی چیزی گذاردن چیزیرا نشان گذاردن
crispest
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisp
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loop
U
حلقه درون حلقه دیگر
crisper
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
crisps
U
موجدارکردن حلقه حلقه کردن
loops
U
حلقه درون حلقه دیگر
looped
U
حلقه درون حلقه دیگر
magnetic deviation
U
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
bight
U
حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
purling
U
حلقه حلقه شدن
purls
U
حلقه حلقه شدن
purl
U
حلقه حلقه شدن
purled
U
حلقه حلقه شدن
eye bolt
U
حلقه حلقه اتصال
convolute
U
حلقه حلقه کردن
wreathy
U
حلقه حلقه شده
quoit
U
حلقه پرتاب حلقه
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
sets
U
گذاردن
to leave out
U
جا گذاردن
skew
U
کج گذاردن
skewing
U
کج گذاردن
skews
U
کج گذاردن
invests
U
گذاردن
investing
U
گذاردن
set
U
گذاردن
setting up
U
گذاردن
repose
U
گذاردن
lay
U
گذاردن
invest
U
گذاردن
invested
U
گذاردن
to lay it on thick
U
گذاردن
tabled
U
تو گذاردن
instate
U
گذاردن
to lay it on with a trowel
U
گذاردن
tables
U
تو گذاردن
impone
U
گذاردن
reposal
U
گذاردن
tabling
U
تو گذاردن
lays
U
گذاردن
table
U
تو گذاردن
foot fault
U
خطای پا
cumulative error
U
خطای کل
imprinted
U
گذاردن زدن
thwart
U
بی نتیجه گذاردن
thwarted
U
بی نتیجه گذاردن
demark
U
نشان گذاردن
bulid
U
بنیان گذاردن
contradistinguish
U
فرق گذاردن
scheduled
U
دربرنامه گذاردن
innovate
U
بدعت گذاردن
embowel
U
در روده گذاردن
innovated
U
بدعت گذاردن
to leave behind
U
درپس گذاردن
impress
U
باقی گذاردن
impress
U
نشان گذاردن
imprints
U
گذاردن زدن
imprint
U
گذاردن زدن
to d. up
U
خوراک گذاردن
impressing
U
باقی گذاردن
impresses
U
نشان گذاردن
impresses
U
باقی گذاردن
impressed
U
نشان گذاردن
impressed
U
باقی گذاردن
to leave behind
U
باقی گذاردن
innovates
U
بدعت گذاردن
gage
U
وثیقه گذاردن
put away
U
کنار گذاردن
pt down
U
کنار گذاردن
leave alone
U
تنها گذاردن
silo
U
در سیلو گذاردن
leave alone
U
بحال گذاردن
placing at disposal
U
در دسترس گذاردن
novelize
U
بدعت گذاردن
consigns
U
امانت گذاردن
consigning
U
امانت گذاردن
consigned
U
امانت گذاردن
pyx
U
درجعبه گذاردن
interlocate
U
در میان گذاردن
skew
U
اریب گذاردن
schedules
U
دربرنامه گذاردن
schedule
U
دربرنامه گذاردن
reposit
U
ودیعه گذاردن
endorses
U
صحه گذاردن
imburse
U
درکیسه گذاردن
incase
U
در جعبه گذاردن
skews
U
اریب گذاردن
skewing
U
اریب گذاردن
interlay
U
در میان گذاردن
work on/upon
<idiom>
U
تفثیر گذاردن
bestow
U
امانت گذاردن
exposes
U
روباز گذاردن
tables
U
معوق گذاردن
exposes
U
بی حفاظ گذاردن
expose
U
روباز گذاردن
expose
U
بی حفاظ گذاردن
endorsing
U
صحه گذاردن
tabling
U
معوق گذاردن
endorsed
U
صحه گذاردن
endorse
U
صحه گذاردن
assessing
U
خراج گذاردن بر
assesses
U
خراج گذاردن بر
assessed
U
خراج گذاردن بر
exposing
U
بی حفاظ گذاردن
exposing
U
روباز گذاردن
encapsulate
U
درکپسول گذاردن
impressing
U
نشان گذاردن
interposing
U
پا به میان گذاردن
interposes
U
پا به میان گذاردن
interposed
U
پا به میان گذاردن
interpose
U
پا به میان گذاردن
bestowed
U
امانت گذاردن
bestowing
U
امانت گذاردن
bestows
U
امانت گذاردن
table
U
معوق گذاردن
encapsulating
U
درکپسول گذاردن
tabled
U
معوق گذاردن
encapsulates
U
درکپسول گذاردن
assess
U
خراج گذاردن بر
put-up
U
در فرف گذاردن
collocate
U
پهلوی هم گذاردن
sashes
U
پنجره گذاردن
sash
U
پنجره گذاردن
procrastinating
U
معوق گذاردن
procrastinates
U
معوق گذاردن
procrastinated
U
معوق گذاردن
procrastinate
U
معوق گذاردن
demarcating
U
نشان گذاردن
demarcates
U
نشان گذاردن
demarcated
U
نشان گذاردن
demarcate
U
نشان گذاردن
reverence
U
احترام گذاردن
collocated
U
پهلوی هم گذاردن
to leave unsaid
U
نا گفته گذاردن
collocates
U
پهلوی هم گذاردن
put up
U
در فرف گذاردن
shelved
U
در قفسه گذاردن
shelve
U
در قفسه گذاردن
underdo
U
از کار کم گذاردن
to strike in
U
پامیان گذاردن
to step in
U
پامیان گذاردن
suspend
U
معوق گذاردن
suspending
U
معوق گذاردن
suspends
U
معوق گذاردن
pouch
U
درجیب گذاردن
pouches
U
درجیب گذاردن
collocating
U
پهلوی هم گذاردن
innovating
U
بدعت گذاردن
consign
U
امانت گذاردن
leaving
U
باقی گذاردن
to join in
U
پامیان گذاردن
places
U
در محلی گذاردن
place
U
در محلی گذاردن
stroking
U
سرکش گذاردن
leave
U
باقی گذاردن
checks
U
نشان گذاردن
checked
U
نشان گذاردن
adopt
U
نام گذاردن
award
U
امانت گذاردن
strokes
U
سرکش گذاردن
stroked
U
سرکش گذاردن
check
U
نشان گذاردن
awarding
U
امانت گذاردن
awards
U
امانت گذاردن
awarded
U
امانت گذاردن
placing
U
در محلی گذاردن
stroke
U
سرکش گذاردن
error of expectation
U
خطای انتظار
continuous error
U
خطای پیوسته
civil wrong
U
خطای مدنی
hallucinations
U
خطای حس اغفال
systematic error
U
خطای سیستماتیک
constant error
U
خطای ثابت
systematic error
U
خطای منظم
hallucination
U
خطای حس اغفال
common foul
U
خطای عادی
computational mistake
U
خطای محاسباتی
syntax error
U
خطای نحوی
continuous error
U
خطای متوالی
hacking
U
خطای بدنی
cumulative error
U
خطای جمعی
temporary error
U
خطای موقتی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com