Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
headache
U
خشخاش وحشی
headaches
U
خشخاش وحشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brutify
U
وحشی یا حیوان صفت کردن وحشی شدن
wild fowl
U
مرغان وحشی پرندگان وحشی
poppies
U
خشخاش
corn rose
U
گل خشخاش
red weed
U
گل خشخاش
popy head
U
خشخاش
poppy
U
خشخاش
diacodion
U
شربت خشخاش
toothing plane
U
رنده خشخاش
popied
U
خشخاش دار
poppied
U
اراسته به خشخاش
corn flower
U
گل خشخاش شقایق
papaverous
U
خشخاش وار کوکناری
papaverous
U
دارای خواص خشخاش
hairsplitting
U
مته به خشخاش گذاری
nitpicking
U
مته به خشخاش گذاری
copse
U
خشخاش بستانی شقایق
copses
U
خشخاش بستانی شقایق
ferae naturae
U
وحشی ذاتا وحشی
iceland poppy
U
انواع خشخاش مزروعی چندساله
don't split hairs this much
<idiom>
U
خیلی مته روی خشخاش نگذارید
poppy head
U
خشخاش ارایش گلدسته واردربالای صندلیهای کلیسا
savaging
U
وحشی
feral
U
وحشی
hare brained
U
وحشی
savages
U
وحشی
savaged
U
وحشی
ferine
U
وحشی
undaunted
U
وحشی
boarish
U
وحشی
anthropophagus
U
وحشی
Gothic
U
وحشی
savage
U
وحشی
ruffians
U
وحشی
ruffian
U
وحشی
barbaric
U
وحشی
gris
U
وحشی
rambunctious
U
وحشی
ungovernable
U
وحشی
wildest
U
وحشی
unmannerly
U
وحشی
unshaped
U
وحشی
unshapen
U
وحشی
ferocious
U
وحشی
truculent
U
وحشی
wilds
U
وحشی
wild
U
وحشی
sylvatic
U
وحشی
barbarous
U
وحشی
uncivilized
U
وحشی
ruttish
U
وحشی
Wild West
U
غرب وحشی
barbarize
U
وحشی کردن
barbarise
U
وحشی کردن
savaging
U
وحشی شدن
on the same p as the savages
U
درترازو وحشی ها
savaging
U
وحشی کردن
charlock
U
خردل وحشی
semi barbarian
U
نیم وحشی
onion grass
U
یکجور جو وحشی
onion couch
U
یکجور جو وحشی
mustang
U
اسب وحشی
manlike
U
جنس نر وحشی
imbrute
U
وحشی شدن
tiger cat
U
گربه وحشی
horsemint
U
نعناع وحشی
toadflax
U
کتان وحشی
gothicism
U
وحشی گری
feral child
U
کودک وحشی
wild rice
U
برنج وحشی
fellness
U
وحشی گری
farouche
U
وحشی صفت
wildling
U
حیوان وحشی
wildness
U
وحشی گری
saracen
U
کافر وحشی
savages
U
وحشی کردن
uncivil
U
وحشی بی ادب
brutalising
U
وحشی شدن
brutalizing
U
وحشی شدن
buffalo
U
گاو وحشی
buffaloes
U
گاو وحشی
bullock
U
گوساله وحشی
bullocks
U
گوساله وحشی
wildcat
U
گربه وحشی
wildcats
U
گربه وحشی
wildfowl
U
اردک وحشی
parsnip
U
هویج وحشی
parsnips
U
هویج وحشی
brutalizes
U
وحشی شدن
brutalized
U
وحشی شدن
brutalize
U
وحشی شدن
uncivilly
U
وحشی بی ادب
grossed
U
وحشی توده
grosser
U
وحشی توده
grosses
U
وحشی توده
grossest
U
وحشی توده
grossing
U
وحشی توده
wildlife
U
حیوانات وحشی
gross
U
وحشی توده
bestiality
U
وحشی گری
brutalised
U
وحشی شدن
brutalises
U
وحشی شدن
parsnips
U
زردک وحشی
mallards
U
اردک وحشی
savage
U
وحشی کردن
savaged
U
وحشی شدن
parsnip
U
زردک وحشی
mallard
U
اردک وحشی
savage
U
وحشی شدن
cheetahs
U
یوزپلنگ وحشی
cheetah
U
یوزپلنگ وحشی
savages
U
وحشی شدن
savaged
U
وحشی کردن
buffs
U
گاو وحشی زردنخودی
perfection of savagery
U
نهایت وحشی گری
leopard
U
پلنگ گربه وحشی
barbarize
U
بیگانه یا وحشی شدن
brutal
U
حیوان صفت وحشی
mallards
U
نوعی مرغابی وحشی
barbarise
U
وحشی گری کردن
sheldrake
U
اردک وحشی دریایی
wildfowler
U
شکارچی غاز وحشی
troglodyte
U
انسانهای غارنشین وحشی
the african savages
وحشی های آفریقا
wild beasts
U
جانوران وحشی وحوش
mallard
U
نوعی مرغابی وحشی
buff
U
گاو وحشی زردنخودی
ruffianly
U
گردن کلفت وحشی
wild parsley
U
انواع هویج وحشی
greylag
U
غاز وحشی اروپایی
caprifig
U
درخت انجیر وحشی
gooseberry bush
U
درخت انگور وحشی
styrax
U
بوته وحشی جاوی
ferocity
U
وحشی گری سبعیت
barbarians
U
ادم وحشی یابربری
barbarian
U
ادم وحشی یابربری
marihuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
feral
U
حیوان شکاری وحشی
leopards
U
پلنگ گربه وحشی
brent
U
یکجورغاز وحشی کوچک
madcap
U
ادم بی پروا و وحشی
perfection of savagery
U
کمال وحشی گری
marijuana
U
تنباکوی وحشی بیابانی
brutalises
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalising
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalised
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
wilding
U
گیاه یا میوه خودرو وحشی
polecats
U
موش خرمای وحشی اروپایی
polecat
U
موش خرمای وحشی اروپایی
wild eyed
U
دارای چشمان وحشی وخیره
brutalizing
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
brutalizes
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
passenger pigeon
U
کبوتر وحشی امریکای شمالی
warren
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
catamount
U
ادم پس کوهی و وحشی صفت
reclaim animal
U
حیوانات وحشی تربیت شده
warrens
U
محل نگهداری حیوانات وحشی
brutalized
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
masterwort
U
سنبل ختایی جاوه وحشی
brutalize
U
وحشی یا حیوان صفت کردن
charreada
U
سواری مکزیکی اسب وحشی
catamountain
U
ادم پس کوهی و وحشی صفت
zootechnics
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
to have the wild stag's foot
<idiom>
U
در چابکی پای آهوی وحشی داشتن.
zootechny
U
فن اهلی کردن جانوران وحیوانات وحشی
diana
U
الههء ماه وشکار حیوانات وحشی
cougar
U
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
saddle bronc riding
U
سواری بر اسب وحشی برای 01 ثانیه
cougars
U
گربه وحشی پشمالو یوزپلنگ امریکایی
kheda
U
کدا:خانهای که فیلهای وحشی رادران گرفتارمیسازند
agriology
U
مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
roughrider
U
سوار کار ماهر اسبهای چموش و وحشی
passanger
U
شاهین وحشی جوان را هنگام مهاجرت گرفتن
razorback
U
خوک نیمه وحشی دورگه جنوب شرقی اتازونی
bareback riding
U
سواری بدون زین برای 8ثانیه بر اسب وحشی
spooned
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoons
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spoon
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
spooning
U
طعمه فلزی قاشقی شکل ماهیگیری نشانههای وجود داشتن حیوان وحشی
pandours or doors
U
امنیه وحشی درنده خو که درسال 1471 تشکیل شد وچندی پس از ان جز ارتش اطریش گردید
fetish
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
fetishes
U
اشیاء یاموجوداتی که بعقیده اقوام وحشی دارای روح بوده وموردپرستش قرارمی گرفتند بت
desert
U
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
pigsticking
U
شکار گراز وحشی با نیزه گراز کشی
safflower
U
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
wildling
U
گیاه وحشی گیاه خودرو
succory
U
کاسنی تلخ کاسنی وحشی
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
heathenize
U
کافر کردن و وحشی کردن کافر شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com