English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
spoilsman U خریدار غنائم جنگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
spoils of war U غنائم جنگی
trophy U نشان ففر غنائم
trophies U نشان ففر غنائم
escry U فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
battle drill U مشق جنگی تمرین جنگی
warship U کشتی جنگی ناو جنگی
warships U کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
live fire U تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
vendee U خریدار
alienee U خریدار
shoppers U خریدار
shopper U خریدار
buyer U خریدار
offeree U خریدار
purchaser U خریدار
buyers U خریدار
purchasers U خریدار
purchaser U خریدار
bargainee U خریدار
buyers U خریدار ها
vendee U خریدار
customers U خریدار
shopper U خریدار
buyer U خریدار
purchasers U خریدار ها
customer U خریدار
vendees U خریدار ها
shoppers U خریدار ها
marginal buyer U خریدار نهائی
caveat emptor U اخطار به خریدار
salvager U خریدار اسقاط
producer buyer U خریدار صنعتی
touted U خریدار پیدا کردن
tout U خریدار پیدا کردن
touting U خریدار پیدا کردن
touts U خریدار پیدا کردن
bona fide purchaser U خریدار با حسن نیت
on approval U مشروط به رضایت خریدار
swagman U خریدار مال دزدی
mace greff U خریدار اجناس مسروقه
receiver of stolen goods U خریدار مال مسروقه
buyer's market U بازار مناسب برای خریدار
trade discount U تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
price taker U خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
receiver U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
approval U نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
receivers U خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
ranges U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
confirming house U موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
ranged U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
range U مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
unpopulated board U تخته مداری که مولفههای ان باید توسط خریدار تهیه شوند
free issue materials U موادی که خریدار جهت تولیدکالای موردنیاز خود به سازنده میدهد
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
searchingly U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
searches U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
searched U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
search U بررسی خریدار ملک جهت اطلاع از اشکالات احتمالی مربوط به مبیع
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
discount register U دفتر ثبت تخفیفها و امتیازاتی که از طرف فروشنده به خریدار داده شده است
underwriter U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters U صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
earnest U مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
tactically U جنگی
tactical U جنگی
battle line U خط جنگی
martial U جنگی
dogfight U سگ جنگی
dogfights U سگ جنگی
warlike U جنگی
scrapper U جنگی
bristly U جنگی
serviced U جنگی
service U جنگی
martin U جنگی
fighting U جنگی
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
war gas U گاز جنگی
campaign medal U مدال جنگی
campaign badge U نشان جنگی
war indemnity U غرامت جنگی
war indemnity U تاوان جنگی
poleaxe U تبرزین جنگی
cocker U خروس جنگی
combat exercise U مانور جنگی
war crime U جنایات جنگی
war crimes U جنایات جنگی
contraband of war U قاچاق جنگی
war cry U فریاد جنگی
combatant vessel U ناو جنگی
combatant vessel U کشتی جنگی
combat tire U لاستیک جنگی
combat ration U جیره جنگی
combat firing U تیراندازی جنگی
war material U تجهیزات جنگی
war material U وسایل جنگی
booty of war U غنیمت جنگی
battle plane U هواپیمای جنگی
battle map U نقشه جنگی
war refugee U آواره جنگی
battle lights U چراغهای جنگی
battle dress U جلیقه جنگی
battle casualty U تلفات جنگی
battleplane U هواپیمای جنگی
war reserves U ذخایر جنگی
war plan U طرح جنگی
battle station U پایگاه جنگی
battle sight U درجه جنگی
battle reserve U احتیاط جنگی
battle reserve U ذخیره جنگی
battle problems U مسائل جنگی
warplane U هواپیمای جنگی
war plan U نقشه جنگی
armed naval vessel U ناو جنگی
destrer U اسب جنگی
hard head U شاخ جنگی
man of war U مرد جنگی
man of war U ناو جنگی
martel de fer U چکش جنگی
munitions of war U مهمات جنگی
nom de guerre U کنیه جنگی
live round U تیر جنگی
paludament U ردای جنگی
parlementaire U فرستاده جنگی
poleax U تبرزین جنگی
live round U گلوله جنگی
live ammunition U مهمات جنگی
gamecock U خروس جنگی
game fowl U خروس جنگی
game cock U خروس جنگی
killed in action U کشته جنگی
light line U خط چراغ جنگی
fighting ram U غوچ جنگی
fighting load U بارمهمات جنگی
fighting load U بار جنگی
field wire U سیم جنگی
reparations for war damages U غرامات جنگی
service ammunition U مهمات جنگی
service mine U مین جنگی
tactical march U انتقال جنگی
tactical missile U موشک جنگی
trophy of war U غنایم جنگی
war ship U کشتی جنگی
war state U دولت جنگی
war strenght U استعداد جنگی
dim light U چراغ جنگی
warfare economy U اقتصاد جنگی
destrier U اسب جنگی
dry run U عملیات جنگی
dry run U تمرین جنگی
sloop U قایق جنگی
sloop of war U کرجی جنگی
field type U از نوع جنگی
spoiler U خریدارغنائم جنگی
strategic situation U وضع جنگی
tactical aircraft U هواپیمای جنگی
tactical intelligence U اطلاعات جنگی
tactical march U حرکت جنگی
enginery U اسباب جنگی
warlike preparations U تدارکات جنگی
accredited correspondent U خبرنگار جنگی
chariot U ارابه جنگی
car U ارابه جنگی
prisoner of war U زندانی جنگی
prisoner of war U اسیر جنگی
cars U ارابه جنگی
prisoners of war U زندانی جنگی
prisoners of war U اسیر جنگی
passed U معبر جنگی
warpath U مسیر جنگی
pass U معبر جنگی
chargers U اسب جنگی
fighting cock U خروس جنگی
charger U اسب جنگی
formation U ارایش جنگی
warheads U کلاهک جنگی
tactic U تدابیر جنگی
warhead U کلاهک جنگی
compartments U دهلیز جنگی
chariots U ارابه جنگی
compartment U دهلیز جنگی
war horse U اسب جنگی
bantams U خروس جنگی
bantam U خروس جنگی
interned U پناهنده جنگی
missing U گمشده جنگی
lived U تیراندازی جنگی
lived U مهمات جنگی
lived U فشنگ جنگی
live U تیراندازی جنگی
live U مهمات جنگی
live U فشنگ جنگی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com