Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 139 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
light spill
U
خروج نور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overrun
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns
U
هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
exit
U
خروج
exit
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exits
U
خروج
exits
U
خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
infinite
U
حلقهای که خروج ندارد.
jet
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting
U
خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
blowing
U
خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
outage
U
راه خروج
outages
U
راه خروج
outlet
U
مجرای خروج
outlets
U
مجرای خروج
marketing
U
بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
propulsion
U
خروج
emission
U
صدور خروج
emission
U
خروج
emissions
U
صدور خروج
emissions
U
خروج
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
eccentricities
U
خروج از مرکزیت
eccentricities
U
خروج از مرکز
eccentricities
U
گریز یا خروج از مرکز
eccentricity
U
خروج از مرکزیت
eccentricity
U
خروج از مرکز
eccentricity
U
گریز یا خروج از مرکز
blast
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts
U
ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
shell
U
برنامه خروج موقت
shelling
U
برنامه خروج موقت
shells
U
برنامه خروج موقت
valve
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
exhaust
U
خروج
exhaust
U
خروج گاز یابخار
exhaust
U
تخلیه کردن خروج
exhausts
U
خروج
exhausts
U
خروج گاز یابخار
exhausts
U
تخلیه کردن خروج
spurt
U
خروج ناگهانی
spurted
U
خروج ناگهانی
spurting
U
خروج ناگهانی
spurts
U
خروج ناگهانی
exodus
U
خروج
ejaculate
U
خروج منی
ejaculated
U
خروج منی
ejaculates
U
خروج منی
ejaculating
U
خروج منی
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
devices
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
angle of emergence
U
زاویه خروج
bifuel propulsion
U
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
blow out
U
خروج ناگهانی
blowdown
U
خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
break cover
U
خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
capital outflow
U
خروج سرمایه
out flow of capital
U
خروج سرمایه
choke ring
U
حلقه مانع خروج گاز
clear air turbulence
U
اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
clearance outwards
U
مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance outwards
U
مجوز خروج کشتی
clearance papers
U
اسناد خروج کشتی از بندر
clearing outwards
U
اعلامیه خروج کشتی
cyclotron
U
دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
debouch
U
راه خروج
debouchment
U
خروج ازتنگنا
defecation
U
خروج مدفوع
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
deflation port
U
سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
dump valve
U
شیر خروج
eccentricity of the load
U
خروج از مرکزیت بار
egress
U
خروج
egression
U
خروج
electron affinity
U
انرژی خروج
emergency exit
U
خروج اضطراری
emersion
U
خروج
exeat
U
اجازهء خروج
exhaust pipe
U
لوله خروج بخار یا دود
exhaust valve
U
شیر خروج
exhaust velosity
U
سرعت خروج
exit point
U
نقطه خروج
exit road
U
راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
exophthalmos
U
خروج تخم چشم
extravasattion
U
خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
gas tight
U
مانع خروج گاز
i/o
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
ingress and egress
U
دخول و خروج
inner work function
U
انرژی خروج درونی
jet propulsion
U
جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
Other Matches
leakage or breakage
U
خروج
outgo
U
خروج
prolapsus
U
خروج
prolapse of the uterus
U
خروج سیبک
order off the field
U
حکم خروج
log off
U
خروج از سیستم
log out
U
خروج از سیستم
logout
U
خروج از سیستم
order off
U
حکم خروج
emergency exit
U
در خروج اضطراری
work function
U
انرژی خروج
transpiration
U
خروج نفوذ
spermatism
U
خروج منی
steam tight
U
مانع خروج بخار
out flow of labor
U
خروج نیروی کار
outer work function
U
انرژی خروج بیرونی
undoubling
U
خروج از دوبلگی شطرنج
Where is the emergency exit?
U
در خروج اضطراری کجاست؟
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
obturator
U
الات مانع خروج گاز
Please show me the way out I'll show you !
U
لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
trap house
U
محل خروج هدفهای متحرک
ne exeat regno
U
دستور عدم خروج از مملکت
to shut in
U
تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
spermatorrhoea
U
خروج منی بدون اراده احتلام
muzzle energy
U
نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
lithotomy
U
برش مثانه برای خروج سنگ
port of exit
U
مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
photoemission
U
خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
jet propulsion
U
نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
turbostarter
U
استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
timeout
U
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
mediastinal emphsema
U
اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
muzzle energy
U
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
locked in
U
ناتوانی موج سوار در خروج از موج
period of concentration
U
در یک حوزه ابریز رودخانه مدت زمانی که یک قطره اب از ابتدای حوزه تا خروج از حوزه را
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com