English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eccentricities U خروج از مرکز
eccentricity U خروج از مرکز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
eccentricities U گریز یا خروج از مرکز
eccentricity U گریز یا خروج از مرکز
Other Matches
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
prolapsus U خروج
egression U خروج
outgo U خروج
emission U خروج
egress U خروج
leakage or breakage U خروج
propulsion U خروج
emersion U خروج
emissions U خروج
exit U خروج
exhaust U خروج
exits U خروج
exhausts U خروج
exodus U خروج
log off U خروج از سیستم
log out U خروج از سیستم
exit point U نقطه خروج
logout U خروج از سیستم
light spill U خروج نور
spurting U خروج ناگهانی
exhaust valve U شیر خروج
order off the field U حکم خروج
order off U حکم خروج
emission U صدور خروج
spurts U خروج ناگهانی
emissions U صدور خروج
spurt U خروج ناگهانی
spurted U خروج ناگهانی
exhaust velosity U سرعت خروج
ejaculate U خروج منی
blow out U خروج ناگهانی
ingress and egress U دخول و خروج
capital outflow U خروج سرمایه
out flow of capital U خروج سرمایه
eccentricities U خروج از مرکزیت
ejaculating U خروج منی
debouch U راه خروج
debouchment U خروج ازتنگنا
defecation U خروج مدفوع
dump valve U شیر خروج
eccentricity U خروج از مرکزیت
ejaculates U خروج منی
ejaculated U خروج منی
electron affinity U انرژی خروج
emergency exit U خروج اضطراری
exeat U اجازهء خروج
angle of emergence U زاویه خروج
spermatism U خروج منی
outages U راه خروج
emergency exit U در خروج اضطراری
transpiration U خروج نفوذ
outage U راه خروج
work function U انرژی خروج
outlet U مجرای خروج
prolapse of the uterus U خروج سیبک
outlets U مجرای خروج
clearance outwards U مجوز خروج کشتی
eccentricity of the load U خروج از مرکزیت بار
undoubling U خروج از دوبلگی شطرنج
Where is the emergency exit? U در خروج اضطراری کجاست؟
shell U برنامه خروج موقت
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
exophthalmos U خروج تخم چشم
fifo U خروج به ترتیب ورود
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
exhausts U خروج گاز یابخار
exhaust U خروج گاز یابخار
outer work function U انرژی خروج بیرونی
shells U برنامه خروج موقت
out flow of labor U خروج نیروی کار
gas tight U مانع خروج گاز
exhausts U تخلیه کردن خروج
steam tight U مانع خروج بخار
clearing outwards U اعلامیه خروج کشتی
inner work function U انرژی خروج درونی
shelling U برنامه خروج موقت
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
exhaust U تخلیه کردن خروج
gangways U محل ورود و خروج از ناو
break cover U خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
gangway U محل ورود و خروج از ناو
choke ring U حلقه مانع خروج گاز
trap house U محل خروج هدفهای متحرک
exhaust pipe U لوله خروج بخار یا دود
Please show me the way out I'll show you ! U لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
ne exeat regno U دستور عدم خروج از مملکت
obturator U الات مانع خروج گاز
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
clearance outwards U مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
exits U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
blowing U خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jet U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jets U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetted U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jetting U خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
lithotomy U برش مثانه برای خروج سنگ
spermatorrhoea U خروج منی بدون اراده احتلام
exit U خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
port of exit U مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
exit road U راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
to shut in U تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
muzzle energy U نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
blowdown U خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts U ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
valves U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valve U دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
to take off one U رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
device U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
photoemission U خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
devices U که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
extravasattion U خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
jet propulsion U نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
turbostarter U استارتر موتوراصلی که توسط توربینی میچرخد که خودتوسط خروج گاز به حرکت درامده
i/o U دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
jet propulsion U جهش و کشش جسمی بطرف جلو در اثر خروج مایع جهندهای در جهت عقب
marketing U بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
timeout U 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
clear air turbulence U اشفتگی در اسمان فاقد ابر که معمولا در ارتفاعات بالا وهمراه با تغییر سرعت درنزدیکی مسیر خروج گازهامیباشد
acentric U بی مرکز
omphalos U مرکز
heart U مرکز
center line U خط مرکز
center U مرکز
isocentre U هم مرکز
intermediate exchange U مرکز
centre forward U مرکز
middles U مرکز
centered U مرکز
meddles U مرکز
centre U مرکز
meddle U مرکز
concentric U هم مرکز
centred U مرکز
station U مرکز
centers U مرکز
stationed U مرکز
stations U مرکز
middle U مرکز
hearts U مرکز
meddled U مرکز
mediastinal emphsema U اسیب رسیدن به قلب و ریه درموقع خروج هوا از ریه
bifuel propulsion U سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
secession U تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
last in , first out U اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
muzzle energy U انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
diffracting center U مرکز پراشنده
centrifuges U مرکز گریز
height of centers U ارتفاع مرکز
education center U مرکز اموزش
feeding center U مرکز تغذیه
health centre U مرکز سلامتی
centralists U مرکز گرای
fluid centre U مرکز سیال
epicenter U مرکز زلزله
centralist U مرکز گرای
head quarters U مرکز فرماندهی
centralism U مرکز گرایی
documentation center U مرکز اسناد
data center U مرکز داده
centroid U مرکز ثقل
centroid U مرکز جرم
centripetal U مرکز گرا
centripetal U مایل به مرکز
centre of activities U مرکز عملیات
centrifugal U گریز از مرکز
centrifugal U مرکز گریز
centrifugal U فرار از مرکز
centrifugal U گریزنده از مرکز
centre of pressure U مرکز فشار
centre of crest circle U مرکز خمیدگی
central tendency U تمایل به مرکز
central office U مرکز تلفن
centroid U شبه مرکز
chiral center U مرکز کایرال
civic centre U مرکز شهر
data center U مرکز داده ها
cryptocenter U مرکز رمز
county seat U مرکز بخشداری
cost center U مرکز هزینه زا
contrifuge U گریز از مرکز
concentrically U باداشتن یک مرکز
concentric cable U کابل هم مرکز
computing center U مرکز محاسبات
computer center U مرکز کامپیوتر
communication center U مرکز مخابرات
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com