English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dalmatic U خرقه استین گشاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chimere U خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
Other Matches
dolman sleeve U استین گشاد و اویخته
raglan U پالتو استین گشاد سبک و فراخ
tunic U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunics U پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
straddled U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddle U گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
To walk with ones feet wide apart. U گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes. U با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
stole U خرقه
kaftan U خرقه
gowns U خرقه
cloaks U خرقه
cloaked U خرقه
cloaking U خرقه
cloak U خرقه
gown U خرقه
pelisse U خرقه زنانه
cassocks U خرقه پوش کشیش
cassock U خرقه پوش کشیش
sleeve U استین
sleeves U استین
oversleeve U استین کار
sleeves U استین زدن به
armholes U جای استین
armhole U جای استین
sleeve U استین زدن به
habergeon U جوشن بی استین
armscye U جای استین
sleevelet U نیم استین
to pull any one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
jumpers U استین کوتاه زنانه
to twitch one by the sleeve U استین کسیرا کشیدن
to pull any one's sleeve U استین کسیرا کشیدن
jumper U استین کوتاه زنانه
to inflate any one with pride U باد در استین کسی انداختن
camisole U نوعی ژاکت استین دار
inverness U یکجور ردای بی استین مردانه
kaross U پوستین بی استین بومیان افریقا
toga U ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas U ردای بی استین لباس رسمی قضات
dolman U جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
straddles U گشاد با زی
wider U گشاد
straddle U گشاد با زی
straddled U گشاد با زی
widest U گشاد
wide U گشاد
broadest U گشاد
loose fitting U گشاد
loosest U گشاد
loose-fitting U گشاد
looser U گشاد
loose U گشاد
broad U گشاد
broader U گشاد
reamer U گشاد کن
straddled U گشاد نشستن
straddle U گشاد نشستن
stretchy U گشاد شونده
stretchiest U گشاد شونده
stretchier U گشاد شونده
straddles U گشاد نشستن
reaming U گشاد کردن
bell mouthed U دهن گشاد
wide mouthed U دهن گشاد
bigmouthed U دهن گشاد
ream U گشاد کردن
pajamas U شلوار گشاد
dilatant U گشاد شونده
slopping U شلوار گشاد
dilates U گشاد کردن
dilate U گشاد کردن
slop U شلوار گشاد
slopped U شلوار گشاد
spacious U جامع گشاد
dilating U گشاد کردن
slip on U لباس گشاد
slip-ons U لباس گشاد
oxbags U شلوار خیلی گشاد
sacks U پیراهن گشاد و کوتاه
mother hubbard U لباس گشاد زنانه
mason jar U کوزه دهن گشاد
robe U لباس بلند و گشاد
robes U لباس بلند و گشاد
sacked U پیراهن گشاد و کوتاه
sack U پیراهن گشاد و کوتاه
oxford bags U شلوار خیلی گشاد
blouses U پیراهن یاجامه گشاد
jars U شیشه دهن گشاد
varix variously U سیاهرگ گشاد شده
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
jar U کوزه دهن گشاد
jar U شیشه دهن گشاد
slackest U کساد کردن گشاد
to let out U افشاکردن گشاد کردن
blouse U پیراهن یاجامه گشاد
jarred U شیشه دهن گشاد
jars U کوزه دهن گشاد
jarred U کوزه دهن گشاد
astraddle U دارای پای گشاد
slacks U کساد کردن گشاد
wide-eyed U دارای چشم گشاد
slack U کساد کردن گشاد
Wellington U چکمه دهان گشاد
carboy U تنگ دهن گشاد
wide eyed U دارای چشم گشاد
clump block U قرقره دهان گشاد
capacious U گنجایش دار گشاد
sprawl U گشاد نشستن هرزه روییدن
To widen a road . U جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
sprawling U گشاد نشستن هرزه روییدن
straddle U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddles U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
straddled U میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
risked U گشاد بازی بخطر انداختن
risks U گشاد بازی بخطر انداختن
risking U گشاد بازی بخطر انداختن
risk U گشاد بازی بخطر انداختن
carronade U یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
scrawls U خط خطی کردن گشاد نشستن
sprawls U گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawling U خط خطی کردن گشاد نشستن
To spend recklessly ( prodigally ) . U گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
scrawled U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawl U خط خطی کردن گشاد نشستن
These shoes are too big for me . U این کفشها برایم گشاد است
krater U کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
rochet U جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
varicosity U جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
The shoes are a size too big for my feet. U کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
pajamas U جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
She likes loose - fitting dresses . U از لباس های گشاد خوشش نمی آید
bloomer U شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
slop U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopping U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped U هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
The position is over his head . he cannot cope with it . U این شغل برای سرش خیلی گشاد است ( از توانائی اوبیرون است )
bay U دهانه خلیج دهانه گشاد
baying U دهانه خلیج دهانه گشاد
bays U دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed U دهانه خلیج دهانه گشاد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com