Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
noil
U
خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
worsted yarn
U
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
combings
U
مویی که درشانه کردن میریزد
hackle
U
شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
radio button
U
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
water butt
U
سطلیکهمخصوصجمعآوریبارانیاستکهازبام میریزد
deciduous
U
گیاهی که در زمستان برگ میریزد
bull in a china shop
<idiom>
U
کسی که همه چیزرا به هم میریزد
fall out
U
ذرات رادیواکتیوی که از جو بزمین میریزد
overshot
U
گردنده به نیروی ابی که ازبالا میریزد
dripping pan
U
فرفی که چکیده کباب دران میریزد
clear one's ears
U
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
needle bath
U
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
dribbled
U
خرده خرده پیش بردن
dribbles
U
خرده خرده پیش بردن
dribble
U
خرده خرده پیش بردن
dribbling
U
خرده خرده پیش بردن
hackle
U
شانه کردن
heckles
U
شانه کردن
heckling
U
شانه کردن
heckled
U
شانه کردن
heckle
U
شانه کردن
shirking
U
شانه خالی کردن از
cop-out
U
شانه خالی کردن
shirks
U
شانه خالی کردن از
quails
U
شانه خالی کردن
quail
U
شانه خالی کردن
shirk
U
شانه خالی کردن از
shirked
U
شانه خالی کردن از
weasel
U
شانه خالی کردن
bleneh
U
شانه خالی کردن
repudiate
U
شانه خالی کردن
flinching
U
شانه خالی کردن
shrink
U
شانه خالی کردن از
shrinks
U
شانه خالی کردن از
shrinking
U
شانه خالی کردن از
flinch
U
شانه خالی کردن
flinched
U
شانه خالی کردن
flinches
U
شانه خالی کردن
weasels
U
شانه خالی کردن
beat
U
شانه خالی کردن
shirk
U
شانه خالی کردن
evade
U
شانه خالی کردن
jobs
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
job
U
کار مزدی کردن یک جا خریدن و به خرده فروش فروختن استفاده نامشروع کردن از
roundest
U
بی خرده کردن
round
U
بی خرده کردن
back-comb
U
شانه کردن مو به سمت فرق سر
to c. ata difficulty
U
ازسختی شانه خالی کردن
carding
U
شانه کردن پشم یاپنبه
shoulder block
U
سد کردن حریف با ضربه شانه
caviling
U
خرده گیری کردن
cavilled
U
خرده گیری کردن
cavils
U
خرده گیری کردن
retail
U
خرده فروشی کردن
caviled
U
خرده گیری کردن
scrap
U
خرده اوراق کردن
scrapped
U
خرده اوراق کردن
scrapping
U
خرده اوراق کردن
scraps
U
خرده اوراق کردن
cavil
U
خرده گیری کردن
shrink one's duty
U
از انجام وظیفه شانه خالی کردن
to overrun one's duty
U
از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility .
U
اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
to reject something with a shrug
[of the shoulders]
U
با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
lie down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down
U
از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
head to head
U
رقابت شانه به شانه
hypercriticize
U
زیاده خرده گیری کردن
fussing
U
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
fuss
U
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
carp
U
از روی خرده گیری صحبت کردن
fusses
U
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
fussed
U
ایراد گرفتن خرده گیری کردن
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
sipping
U
خرده خرده نوشی
sip
U
خرده خرده نوشی
sips
U
خرده خرده نوشی
sipped
U
خرده خرده نوشی
high leg attack and shoulder control
U
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
comb
U
شانه کردن جستجو کردن
combed
U
شانه کردن جستجو کردن
combing
U
شانه کردن جستجو کردن
to take counsel of one'spillow
U
شب هنگام اندیشه در چیزی کردن
Linotype
U
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
carding brush
U
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
to consult one's pillow
U
هنگام شب پیش خود اندیشه کردن
boot
U
خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
plegaphonia
U
گوش کردن صدای سینه هنگام دق خشکنای
to cry wolf too often
U
کردن هنگام راست بودن هم کسی باورنکند
wheat germ
U
گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
imposition of hands
U
هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
shadow RAM
U
ROM به یک قطعه RAMسریع تر در هنگام روشن کردن کامپیوتر
piezoelectric
U
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
kermit
U
پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
swagger cane
U
عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
parallels
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
woollen
U
پشمی
flocculous
U
پشمی
woolen
U
پشمی
woolen yarn
U
نخ پشمی
flocky
U
پشمی
flocculose
U
پشمی
lanate
U
پشمی
lanose
U
پشمی
war head
U
قسمت قابل انفجار اژدر که هنگام مشق کردن برداشته میشود
drugget
U
گلیم پشمی
tapestry yarn
U
نخ چهارلای پشمی
worsted
U
پارچه پشمی
wooled
U
جامه پشمی
woolie
U
لباس پشمی
woolie
U
ژاکت پشمی
camel hair
U
پارچهکلفتو پشمی
woollen
U
پارچههای پشمی
wooly
U
لباس پشمی
Berlin
U
کاموای پشمی و نر
woolier
U
: لباس پشمی
wooly
U
ژاکت پشمی
woolier
U
ژاکت پشمی
wooliest
U
ژاکت پشمی
woollier
U
: لباس پشمی
woollier
U
ژاکت پشمی
woollies
U
: لباس پشمی
woolies
U
ژاکت پشمی
woollies
U
ژاکت پشمی
woolliest
U
: لباس پشمی
woolliest
U
ژاکت پشمی
woolies
U
: لباس پشمی
woolly
U
: لباس پشمی
woolly
U
ژاکت پشمی
wooliest
U
: لباس پشمی
anchor block
U
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
hard hyphen
U
خط کجی که به هنگام هجی کردن مورد نیاز بوده وهمیشه چاپ می گردد
kendal green
U
پارچه پشمی سبزرنگ
shalloon
U
پارچه پشمی استری
fur ruff
U
کلاه پشمی کت پارکا
drugget
U
پارچه پشمی زمخت
woolen
U
پارچههای پشمی پشمینه
cardigans
U
ژاکت کش باف پشمی
drapers
U
پارچه پشمی باف
wools
U
جامه پشمی نخ پشم
cardigan
U
ژاکت کش باف پشمی
guernsey
U
لباس بافته پشمی
dud
U
نوعی پارچه پشمی
wool
U
جامه پشمی نخ پشم
draper
U
پارچه پشمی باف
write
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
U
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
Bolivia
U
پارچهی پشمی ضخیم و نرم
dornick
U
نوعی پارچه پشمی وابریشمی
tuque
U
کلاه بافته پشمی زمستانی
berets
U
کلاه گرد ونرم پشمی
caddice
U
لباس مندرس نوعی نخ پشمی
caddis
U
لباس مندرس نوعی نخ پشمی
cassi mere
U
پارچه پشمی جناغی مردانه
balmoral
U
یکنوع نیم تنه پشمی
beret
U
کلاه گرد ونرم پشمی
jade
U
[پشمی که ذاتا یبز رنگ باشد.]
duffle
U
نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
duffel
U
نوعی پارچه پشمی وضخیم وخشن
melton
U
نوعی پارچه پشمی نرم ومحکم
write black printer
U
چاپگری که تونر آن نقط های که توسط لیزر گرم شده است در هنگام اسکن کردن تصویر می چستد
wool of short staple
U
پشمی که رشته هایا موهای ان کوتاه است
pea jacket or coat
U
جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
flocculus
U
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
head switching
U
فعال کردن نوک خواندن ونوشتن به هنگام خوانده ونوشته شدن اطلاعات توسط دستگاه ذخیره با دستیابی تصادفی
blazer
U
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
serge
U
پارچه صوف پشمی "سرجیوس " اسم خاص مذکر
fearnought
U
یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
virgin wool
U
[پشمی که تاکنون در منسوجات دیگر بکار نرفته باشد.]
blazers
U
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
lock on
U
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
greasy wool
U
پشم چرب
[پشمی که هنوز شسته نشده و آماده ریسندگی نیست.]
pluck
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucks
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking
U
عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
unpainted spot
U
تکه رنگ نشده هنگام رنگ کردن
petersham
U
یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
prunella
U
پارچه پشمی که برای رویه کفش بکار میرودوپیشتربرای ردای وکیلان است
raw wool
U
پشم خام
[پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
combings
U
دم شانه
pitchforks
U
شانه
scapula
U
شانه
pitchfork
U
شانه
scapulas
U
شانه
iekke
U
شانه ها
shoulders
U
شانه
epaule
U
شانه
combing
U
شانه
harrower
U
شانه زن
boek bou
U
شانه
omoplate
U
شانه
beater
U
شانه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com