English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hand out U خراب کردن سرویس اسکواش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
side out U خراب کردن سرویس
out- U نوبت سرویس اسکواش
outed U نوبت سرویس اسکواش
out U نوبت سرویس اسکواش
in side U سمت سرویس زمین اسکواش
service court U محل فرود سرویس اسکواش
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand in U سمت زمین سرویس اسکواش
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
faults U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
fault U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faulted U تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
service U سرویس کردن
serviced U سرویس کردن
servicing U سرویس کردن خودروها
dud U ترقه خراب هرچیز خراب
broadband ISDN U سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
letting U سرویس خطا سرویس بد
lets U سرویس خطا سرویس بد
let U سرویس خطا سرویس بد
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
vitiated U خراب کردن
demolish U خراب کردن
amortize U خراب کردن
take down U خراب کردن
cut up U خراب کردن
vitiate U خراب کردن
disfiguring U خراب کردن
vitiates U خراب کردن
disfigure U خراب کردن
disfigured U خراب کردن
make havoc with U خراب کردن
vitiating U خراب کردن
disfigures U خراب کردن
muddling U خراب کردن
demolished U خراب کردن
dilapidate U خراب کردن
impaired U خراب کردن
demonish U خراب کردن
impairing U خراب کردن
impairs U خراب کردن
go to pot <idiom> U خراب کردن
bungle U خراب کردن
bungling U خراب کردن
bungles U خراب کردن
impair U خراب کردن
pull down U خراب کردن
demolishes U خراب کردن
demolishing U خراب کردن
muddles U خراب کردن
muddled U خراب کردن
muddle U خراب کردن
demolition U خراب کردن
overtumble U خراب کردن
corrupts U خراب کردن
corrupting U خراب کردن
wrack U خراب کردن
corrupted U خراب کردن
corrupt U خراب کردن
bungled U خراب کردن
to lay in ruin U خراب کردن
to bring to nought U خراب کردن
demolitions U خراب کردن
destroying U خراب کردن
botched U خراب کردن
to do for U خراب کردن
mar U خراب کردن
marred U خراب کردن
botch U خراب کردن
marring U خراب کردن
to take down U خراب کردن
botching U خراب کردن
unbuild U خراب کردن
undo U خراب کردن
to cut up U خراب کردن
undoes U خراب کردن
to make a hash of U خراب کردن
to play the deuce with U خراب کردن
destroy U خراب کردن
botches U خراب کردن
to break down U خراب کردن
destroys U خراب کردن
to mull a mull of U خراب کردن
lob serve U سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
double foult U خراب کردن پی در پی دوسرویس
To spoilt things . To mess thing up . U کارها را خراب کردن
raze or rase U بکلی خراب کردن
to crock up U خراب کردن یاشدن
to do up U خانه خراب کردن
undermines U از زیر خراب کردن
to demolish a building U خراب کردن ساختمانی
to pull down a building U خراب کردن ساختمانی
to tear down a building U خراب کردن ساختمانی
undermine U از زیر خراب کردن
batter U خراب کردن خمیر
to wreck U کاملا خراب کردن
batters U خراب کردن خمیر
over run U خراب کردن در هم نوردیدن
to bring to ruin U خانه خراب کردن
undermined U از زیر خراب کردن
front wall U دیوار مقابل اسکواش
squash court U زمین بازی اسکواش
deteriorate U خراب کردن روبزوال گذاشتن
frustrating U فکر کسی را خراب کردن
to torpedo U خراب کردن [برنامه یا نقشه]
to break aset U خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
deteriorated U خراب کردن روبزوال گذاشتن
unmake U بهم زدن خراب کردن
muck U خراب کردن زحمت کشیدن
deteriorating U خراب کردن روبزوال گذاشتن
frustrate U فکر کسی را خراب کردن
simple leg ride U شگک خراب کردن حریف
frustrates U فکر کسی را خراب کردن
deteriorates U خراب کردن روبزوال گذاشتن
To get damaged . To become defective . U عیب کردن ( خراب شدن )
boot U خراب کردن توپ هنگام گرفتن ان
rammed U سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
ram U سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
rams U سنبه زدن باذژکوب خراب کردن
crease U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creased U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creases U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
creasing U محل تلاقی دیوار اسکواش و کف زمین
lay waste <idiom> U خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
wrecking U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wrecks U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
wreck U لاشه کشتی و هواپیما و غیره خراب کردن
overwrite U و خراب کردن هر داده دیگر در این محل
foul up <idiom> U با یک اشتباه احمقانه همه چیز را خراب کردن
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
getting U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
service line U خط مرزی روی زمین در بازی اسکواش دوبل
gets U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
get U برگشت عالی توپ مشکل درتنیس و اسکواش
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
ruin U خراب کردن فنا کردن
ruining U خراب کردن فنا کردن
to pull down U خراب کردن بی بنیه کردن
ruinate U خراب کردن منهدم کردن
destroy U خراب کردن معدوم کردن
ruins U خراب کردن فنا کردن
devastates U خراب کردن تاراج کردن
destroying U خراب کردن معدوم کردن
destroys U خراب کردن معدوم کردن
devastate U خراب کردن تاراج کردن
sick U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
sickest U مریضی اعلام خراب بودن وسایل یا بدکار کردن انها
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
corrupt U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupted U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupting U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
corrupts U تغییر دادن یا خراب کردن اطلاعات چنان که اعتبار انهامشکوک باشد
crosscourt shot U ضربه کوتاه به دیوار مقابل که به طرف دیگر زمین اسکواش بیافتد
nicks U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked U ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
langridge U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrage U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel U اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
to make a complaint [about] U شکایت کردن [درباره] [مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
telltale U نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
serviced U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
service U شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
trapdoors U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor U فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
medical response dog U سگ سرویس
after sales service U سرویس
serviced U سرویس
assistance dog U سگ سرویس
service dog U سگ سرویس
service line U خط سرویس
service U سرویس
in U خط سرویس
centermark U خط سرویس
in- U خط سرویس
after sales service U سرویس خدماتی
aditional service U سرویس اضافی
windmill service U سرویس چکشی
ace U امتیاز سرویس
cooking set سرویس پخت و پز
kick serve U سرویس پیچشی
service over U خطای سرویس
lubritorium U چاله سرویس
aces U امتیاز سرویس
backcourt U پشت خط سرویس
telephone service U سرویس تلفن
service area U منطقه سرویس
american twist U سرویس چرخشی
air line U سرویس هوایی
underhand service U سرویس ساده
short service line U خط سرویس کوتاه
sevice kick U ضربه سرویس
let U سرویس خطا
information service U سرویس اطلاعاتی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com