Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terminal
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
terminals
U
خرابی که قابل تعمیر نیست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
maintenance
U
قرارداد با شرکت تعمیری که بررسیهای مرتب و تعمیر با قیمت مخصوص در صورت خرابی دارد
winchester disk
U
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
transparently
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
U
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
unserviceable
U
غیرقابل تعمیر غیر قابل توزیع
To her , abI'llon tomans is a mere trifle .
U
قابل نوشیدن نیست
irretrievable
U
آنچه قابل بازگشت نیست
comparable
U
آنچه قابل مقایسه نیست
hidden
U
آنچه قابل دیدن نیست
indeterminate system
U
آن قابل پیش بینی نیست
It is beyond me.
U
برای من قابل درک نیست.
randomly
U
قابل پیش بینی نیست
random
U
قابل پیش بینی نیست
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
unprotected
U
که قابل تغییرات و محافظت شده نیست
protects
U
محل حافظه که قابل تغییر نیست
protect
U
محل حافظه که قابل تغییر نیست
protecting
U
محل حافظه که قابل تغییر نیست
random number
U
شمارهای که قابل پیش بینی نیست
irreversible process
U
پردازش که پس از یک بار اجرا قابل برگشت نیست
secure system
U
سیستمی که بدون اجازه قابل دستیابی نیست
permanent
U
خطایی در سیستم که قابل رفع کردن نیست
utilities'man
U
متخصص تعمیر دستگاههای حرارتی و برقی تعمیر کارتاسیسات
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
You never can tell .
U
کار دنیا است ( قابل پیش بینی نیست )
posted
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
post-
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
posts
U
بررسی برنامه کامپیوتری یا قطعه سخت افزاری پس از خرابی برای یافتن علت خرابی
atoms
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
absolute address
U
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
atom
U
مقدار یا رشتهای که به حالت ساده تری قابل تبدیل نیست
dry cell battery
U
باتری ای که قابل شارژ مجدد نیست مقایسه شودباRechergeable Battery
reads
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
read
U
وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
protect
U
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
protecting
U
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
machine address
U
تقدم یک فرایند که قابل تغییر توسط سیستم عامل نیست
lock up
U
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
protects
U
محل حافظه که قابل تغییر یا دستیابی بدون اجازه نیست
faulty
U
شیاری از دیسک مغناطیسی که قابل خواندن یا نوشتن کامل نیست
hardwired program
U
برنامه کامپیوتری درون سخت افزار که قابل تغییر نیست
field
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
fields
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
nonerasable storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
wire
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
punctuation mark
U
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
fielded
U
فضای ذخیره سازی یا نمایش که توسط کاربر قابل تغییر نیست
punctuation marks
U
نشانه چاپ که قابل بیان نیست وی در درک متن کمک میکند
wires
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
nick
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
storage
U
رسانه ذخیره سازی که قابل پاک کردن یا استفاده مجدد نیست
nicking
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
sectors
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
sector
U
شیاری که خطا دارد و برای ذخیره مناسب قابل استفاده نیست .
nicks
U
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
mirror
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrored
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirrors
U
کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
IF statement
U
عبارت زبان برنامه نویسی سطح بالا به معنای اینکه IF چیزی قابل انجام نیست
dedicated
U
کامپیوتری که فقط مخصوص پردازش لغات است و برنامه دیگری روی آن قابل اجرا نیست
conscious error
U
خطای اپراتور که به سرعت تشخیص داده میشود ولی درهمان زمان قابل جلوگیری از آن نیست
privacy
U
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
disrepair
U
احتیاج به تعمیر نیازمند تعمیر
non maskable interrupt
U
سیگنال وقفه با ارجحیت بالا که توسط نرم افزار یا دستورات دیگر قابل آسیب دیدن نیست
alien
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
aliens
U
دیسک فرمت شده روی سیستم دیگر یا شامل دادهای به فرمتی که قابل خواندن یا فهم نیست
scrambled
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambling
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
wind aided
U
اگر سرعت باد در ساعت بیش از 74/4متر باشد رکورد بدست امده قابل قبول نیست
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
winchester disk
U
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
isolating
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates
U
فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
He's a good director but he doesn't bear
[stand]
comparison with Hitchcock.
U
او
[مرد ]
کارگردان خوبی است اما او
[مرد]
قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
universal
U
نوشتن برنامه که مخصوص یک ماشین نیست و روی چندین ماشین قابل اجرا است
his conduct is object
U
رفتارش قابل اعتراض است رفتارش رضایتبخش نیست
unjustified
U
نواری که حاوی متن فرمت نشده است , و قابل چاپ نیست تا داده فرمت شود.
fix
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
dependent
U
غیر استاندارد یا چیزی که روی سخت افزار یا نرم افزار تولید کننده دیگر بدون متغیر قابل استفاده نیست
fix
U
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
fixes
U
دیسک سخت یا دیسک مغناطیسی که قابل حذف شدن از درایور دیسک نیست
attribute
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributes
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
attributing
U
مشخصه مخصوص یک فایل که در صورت فعال بودن فقط اجازه میدهد محتوای فایل دیده شود و هیچ تغییری قابل اعمال نیست
NetBEUI
U
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
format
U
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
formats
U
استفاده از فیلدهای نمایش محافظت شده برای نمایش حالت خالی یا صفحهای که قابل تغییر نیست ولی کاربر میتواند اطلاع وارد کند
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
All is not gold that glitters.
<proverb>
U
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
isogamete
U
سلول جنسی که ازنظر شکل و کار از سلول جنسی جفت خود قابل تشخیص نیست
virtual
U
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
defective
U
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
step frame
U
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
NiMH
U
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
mini
U
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
leaving files open
U
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
his parentage isunknown
U
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
it is past all hope
U
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
lost cluster
U
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
spot repair
U
تعمیر در جا
repaired
U
تعمیر
repair
U
تعمیر
mending
U
تعمیر
instauration
U
تعمیر
repairing
U
تعمیر
service
U
تعمیر
renovation
U
تعمیر
remaking
U
تعمیر
repairs
U
تعمیر
maintenance
U
تعمیر
upkeep
U
تعمیر
serviced
U
تعمیر
face lifting
U
تعمیر
demolitions
U
خرابی
demolition
U
خرابی
rottenness
U
خرابی
failures
U
خرابی
fault
U
خرابی
faulted
U
خرابی
havoc
U
خرابی
godsend
U
خرابی
smash
U
خرابی
wrecks
U
خرابی
wrecking
U
خرابی
wreck
U
خرابی
ruins
U
خرابی
malfunctioned
U
خرابی
malfunctions
U
خرابی
ruining
U
خرابی
desolation
U
خرابی
smashes
U
خرابی
ruin
U
خرابی
failure
U
خرابی
faults
U
خرابی
dilapidation
U
خرابی
malfunction
U
خرابی
wreckage
U
خرابی
breakdown
U
خرابی
ruination
U
خرابی
destruction
U
خرابی
eversion
U
خرابی
disrepair
U
خرابی
breakdowns
U
خرابی
devastation
U
خرابی
repaired
U
تعمیر کردن
maintenance
U
نگهداری و تعمیر
mends
U
تعمیر کردن
repair time
U
مدت تعمیر
repair
U
تعمیر کردن
aircraft repair
U
تعمیر هواپیما
maintenance
U
تعمیر و نگهداری
reconditioning
U
تعمیر مجدد
mended
U
تعمیر کردن
serviceability
U
تعمیر پذیری
serviceability
U
قابلیت تعمیر
spot repair
U
تعمیر در محل
refashion
U
تعمیر کردن
under repair
U
در دست تعمیر
under repairing
U
دردست تعمیر
reparation
U
تعمیر عوض
restore
U
تعمیر کردن
refitting
U
تعمیر کردن
refitted
U
تعمیر کردن
restored
U
تعمیر کردن
restores
U
تعمیر کردن
darn
[conservate]
U
تعمیر کردن
refits
U
تعمیر کردن
refit
U
تعمیر کردن
serviceman
U
تعمیر کار
servicemen
U
تعمیر کار
under repair
U
تحت تعمیر
rehash
U
تعمیر کردن
darner
U
تعمیر کننده
rehashes
U
تعمیر کردن
field service
U
تعمیر در محل
gunner's mate
U
تعمیر کارتوپ
rehashed
U
تعمیر کردن
patch up
<idiom>
U
تعمیر کردن
to do up
U
تعمیر رکدن
fixes
U
تعمیر کردن
in bad repair
U
نیازمند تعمیر
out of repair
U
نیازمند تعمیر
in disrepair
U
محتاج تعمیر
fix
U
تعمیر کردن
to patch up
U
تعمیر کردن
patch
U
تعمیر کردن
service
U
تعمیر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com