English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
crew U خدمه کشتی
crewed U خدمه کشتی
crewing U خدمه کشتی
crews U خدمه کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
bareboat charter U اجاره کشتی بدون خدمه ان
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
Other Matches
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
crews U خدمه
crewed U خدمه
crewing U خدمه
cannoneer U خدمه
crew U خدمه
ship's company U خدمه ناو
crews U خدمه هواپیما
cattles U خدمه وغلامان
chattels U خدمه وغلامان
crew U خدمه هواپیما
crewing U خدمه هواپیما
airman U خدمه هواپیما
crewed U خدمه هواپیما
mans U خدمه گماردن
airmen U خدمه هواپیما
man U خدمه گماردن
combat crew U خدمه رزمی
stewards U خدمه باشگاه
gunner U خدمه توپ
steward U خدمه باشگاه
gunners U خدمه توپ
submariner U خدمه زیردریایی
gun's crew U خدمه توپ
operators U خدمه وسیله
operator U خدمه وسیله
live vessel U شناوه با خدمه
cannoneer U خدمه توپ
crew member U خدمه هواپیما
dumb vessel U شناوه بدون خدمه
crewing U خدمه جنگ افزار
crew member U خدمه جنگ افزار
boat station U جای خدمه قایق
noncrew U خدمه غیر سازمانی
crew U خدمه جنگ افزار
close station U خدمه بدو مرخص
crewed U خدمه جنگ افزار
boat awain's locker U انبار خدمه قایق
crews U خدمه جنگ افزار
combat crew U خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
crew served weapon U جنگ افزار خدمه دار
noncrew U خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
skeleton crew U حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
canopies U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy U پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
check flight U پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
manned U اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
drill U مشق خدمه مشق
drilled U مشق خدمه مشق
drills U مشق خدمه مشق
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
bottoms U کشتی
bottom U کشتی
vessels U کشتی
hulk U کشتی
wrestling U کشتی
ark U کشتی
hulks U کشتی
vessel U کشتی
board U کشتی
boarded U کشتی
ship کشتی
ships U کشتی
by water U با کشتی
bilge U اب ته کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight U کشتی مس
flat U پل کشتی
argo U کشتی
carina U کشتی
carinae U کشتی
collier U کشتی
foreship U سر کشتی
aft U در پس کشتی
flattest U پل کشتی
on the sea U در کشتی
puppis U کشتی دم
on shipboard U در کشتی
on board a ship U در کشتی
decks U پل کشتی
ship haven U یک کش کشتی
catch U کشتی کج
deck U پل کشتی
on the water U در کشتی
decked U پل کشتی
sail ho! U کشتی !کشتی !
afloat U در کشتی
battleship U کشتی جنگی
battleships U کشتی جنگی
patrol U کشتی اکتشافی
patrolled U کشتی اکتشافی
towing boat U کشتی یدک کش
wreck U کشتی شکستگی
wrecking U کشتی شکستگی
shipwrecks U کشتی شکستگی
wrecks U کشتی شکستگی
patrolling U کشتی اکتشافی
patrols U کشتی اکتشافی
naval U وابسته به کشتی
navies U کشتی جنگی
navy U کشتی جنگی
berthing U خوابگاه کشتی
privateer U کشتی مسلح
predial or prae U کشتی روستایی
pleasure boat U کشتی تفرجی
pilotage U راهنمایی کشتی
passenger liner U کشتی مسافربری
stranding U به گل نشستن کشتی
flagship U کشتی دریادار
flagships U کشتی دریادار
stern U عقب کشتی
sterner U عقب کشتی
rhumb line U خط انحراف کشتی
sterns U عقب کشتی
boat U کشتی کوچک
boats U کشتی کوچک
galley U اشپزخانه کشتی
aboard U روی کشتی
rhumb U خط سیر کشتی
passenger liner U کشتی مسافری
roadstead U کشتی گاه
sternest U عقب کشتی
double-decker U کشتی دوعرشهای
double-deckers U کشتی دوعرشهای
strand U به گل نشستن کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
sister ship U کشتی همسان
singlisticker U کشتی یک دگله
shipwright U کشتی ساز
shipside U کنار کشتی
shipper U محموله کشتی
shipper U مسافر کشتی
shipowner U مالک کشتی
shipowner U صاحب کشتی
shipmaster U رئیس کشتی
sister ship U کشتی خواهر
berths U خوابگاه کشتی
shipbuilding U کشتی سازی
steamboat U کشتی بخار
steamship U کشتی بخار
steamship U کشتی بخاری
cargo U محموله کشتی
cargoes U محموله کشتی
dock U تعمیرگاه کشتی
docked U تعمیرگاه کشتی
docks U تعمیرگاه کشتی
berth U خوابگاه کشتی
berthed U خوابگاه کشتی
shipload U بار کشتی
shipboard U صحنه کشتی
steam ship U کشتی بخار
ship handling U مانور با کشتی
ship building U کشتی سازی
seaway U مسیر کشتی
sea gauge U اب نشین کشتی
sea fight U جنگ کشتی ها
sea anchor U لنگر کشتی
screwpropeller U پروانه کشتی
sailing vessel U کشتی بادبانی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com