English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
personnel services U خدمات پرسنلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
special services U یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel section U قسمت پرسنلی
personnel monitoring U بازدید پرسنلی
soundex code U کد حقوقی پرسنلی
personnel status U وضعیت پرسنلی
assistant chief of staff, g U معاونت پرسنلی
personnel management U اداره کردن پرسنلی
service rating U طبقه بندی پرسنلی
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profile U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiled U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiles U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
unbundled U خدمات
services U خدمات
service passport U پاسپورت خدمات
we owe him for his services U خدمات او هستم
welfare services U خدمات رفاهی
medical services U خدمات پزشکی
medical service U خدمات پزشکی
postal services U خدمات پستی
service department U بخش خدمات
loyal services U خدمات صادقانه
joint services U خدمات مشترک
information service U خدمات اطلاعات
technical services U خدمات فنی
hospital benefit U خدمات بیمارستانی
health services U خدمات بهداشتی
urban servitudes U خدمات شهری
mail services U خدمات پستی
service industry U صنعت خدمات
service force U یکان خدمات
service sector U بخش خدمات
service squadron U گروه خدمات
service support U پشتیبانی خدمات
service department U قسمت خدمات
service unit U یکان خدمات
service company U گروهان خدمات
signal services U خدمات مخابراتی
public services U خدمات عمومی
sister services U خدمات وابسته
social service U خدمات اجتماعی
personnel services U خدمات کارمندی
special services U خدمات مخصوص
goods and services U کالاها و خدمات
field service U خدمات رزمی
field service U خدمات پایکار
common user U خدمات عمومی
Civil Service U خدمات اجتماعی
civil services U خدمات دولتی
civil defence service U خدمات کشوری
social services U خدمات اجتماعی
social work U خدمات اجتماعی
administrative services U خدمات اداری
advisory services U خدمات مشورتی
auxiliary service U خدمات جنبی
Civil Service U خدمات کشوری
computer utility U خدمات کامپیوتری
field duty U خدمات رزمی
field exercise U خدمات صحرایی
services U خدمات سرویسها
civil U خدمات شهری
crypto service U خدمات رمز
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
war service chevron U علامت خدمات جنگی
beach group U گروه خدمات ساحلی
service squadron U قسمت خدمات دریای
public utilities U خدمات عمومی مانند اب
railroad service U خدمات راه اهن
obliging U حاضر خدمات مهربان
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
i am satisfied with his servic U از خدمات او راضی یا خوشنودهستم
complimentary supply U خدمات یا کلاهای مجانی
port auxiliary service U یگان خدمات بندری
exchange services U خدمات فروشگاهی فروشگاهها
computer serrices company U شرکت خدمات کامپیوتری
bunched income U درامد خدمات شخصی
combat service support U پشتیبانی خدمات رزمی
welfare U رعایت کردن خدمات اجتماعی
hospitalization U پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
giro U خدمات بانکی اداره پست
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
giros U خدمات بانکی اداره پست
accessorial services U خدمات بارگیری و تخلیه بار
acquisition authority U اعتبار خرید کالاو خدمات
remote computing services U خدمات محاسباتی از راه دور
home service U خدمات فروش در داخل کشور
ordnance service U خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
environmental services U دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
terminal service company U گروهان خدمات بارانداز یاسکوی نظامی
beach unit U یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
service chevron U علایم بازویی که خدمات جنگی را نشان میدهد
welfare state U دولتی که به خدمات اجتماعی توجه خاص دارد
joint servicing U دفتر خدمات و پشتیبانی مشترک از نیروهای مسلح
the source U خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
casualty control book U دفتر خدمات موتور ناو دفترچه خدمت موتورناو
triage U سیستم ارزیابی خدمات پزشکی و نیازهای درمانی پرسنل
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
cams U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
cam U استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
sergeanty U انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
serviced U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
service U منفعه توجه و حفظ کردن خدمات دولتی و عمومی وفیفه مامور دولت
performance monitor U برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
legion ofholour U نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
veil of money U نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
muck rack U کسی که عادتا" می خواهدکارمندان خدمات عمومی و یاجمیع مردم را به رشوه خواری و فساد و خلافکاری متهم کند
equation of exchange U متوسط قیمت کالاها و خدمات نهائی و مقدار تولید کالاها وخدمات
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
polemarch U سرکرده سوم از نه تن سرکرده که خدمات لشگری انجام میداند
retaining fee U وجهی که بطور مستمرپرداخت به وکیل پرداخت شودتا از خدمات حقوقی اومستمرا" استفاده شود یا اورا از قبول وکالت طرف مقابل بازدارند
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
Tahmasb U شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
airlift service U سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
channel airlift U سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
staging unit U یکان خدمات بارگیری یکان بارگیری
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com