Perdic | خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (19 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	the source U	خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	predigest U	بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
	feedback U	اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
	executive information system U	نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
	pf public utility U	سودمند برای همه
	publicly useful U	سودمند برای عموم
	hepatic U	سودمند برای جگر
	it is of interest to me U	برای من سودمند است
	cirvis U	دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
	cross servicing U	خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
	unhandy U	ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
	providers U	شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
	provider U	شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
	special services U	یکان خدمات مخصوص خدمات رفاهی
	cams U	استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
	cam U	استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
	sergeanty U	انجام خدمات مختلف در دوره ملوک الطوایفی برای تملک تیول
	counterintelligence survey U	بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
	veil of money U	نظریهای که براساس ان پول فقط بعنوان پوشش برای کالاها و خدمات بحساب می اید
	burned U	کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
	data interchange format U	استانداردی در میان سازندگان نرم افزار که اجازه میدهدتا داده از یک برنامه برای برنامههای دیگر قابل دسترس باشد
	trunk connection U	اتصال مشترکین از طریق ترانک
	trunk call U	مکالمه مشترکین از طریق ترانک
	trunk calls U	مکالمه مشترکین از طریق ترانک
	telephone directories U	دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
	telephone directory U	دفترتلفن فهرست مشترکین تلفنی
	Internetwork Packet Exchange U	پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
	IPX U	پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
	Tahmasb U	شاه تهماسب [پسر شاه اسماعیل موسس سلسله صفوی خدمات زیادی برای حفظ و اعتلا هنر فرشبافی ایران به جای گذاشت.]
	smooth <adj.> U	نرم وقابل انعطاف
	malleable U	نرم وقابل انعطاف
	soft <adj.> U	نرم وقابل انعطاف
	star turn U	موضوع مهم وقابل توجه
	sense datum U	امر محسوس وقابل تحلیل
	losse jointed U	دارای مفاصل نرم وقابل انحناء
	area assessment U	ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
	semirigid U	دارای مخزن گاز استوانهای شکل وقابل انحناء
	nsfnet U	یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
	blank endorsement U	حواله سفید مهر که مقداروجه ان قیدنشده وقابل پرداخت به دارنده است
	tare and tret U	وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
	good U	سودمند
	gainful U	سودمند
	expedient <adj.> U	سودمند
	instrumental U	سودمند
	suitable <adj.> U	سودمند
	advantageaus U	سودمند
	practicals U	سودمند
	practical <adj.> U	سودمند
	serviceable <adj.> U	سودمند
	beneficial <adj.> U	سودمند
	useful <adj.> U	سودمند
	advantageous <adj.> U	سودمند
	lucrative U	سودمند
	handier U	سودمند
	handy <adj.> U	سودمند
	commodious U	سودمند
	salubrious U	سودمند
	purposive <adj.> U	سودمند
	benefitical U	سودمند
	handiest U	سودمند
	fit for use U	سودمند
	handy [useful] <adj.> U	سودمند
	helpful <adj.> U	سودمند
	purposeful <adj.> U	سودمند
	purpose-built <adj.> U	سودمند
	proper <adj.> U	سودمند
	practicable <adj.> U	سودمند
	functional <adj.> U	سودمند
	convenient <adj.> U	سودمند
	appropriate [for an occasion] <adj.> U	سودمند
	furthersome U	سودمند
	applicatory <adj.> U	سودمند
	valuable <adj.> U	سودمند
	utilitarian [useful] <adj.> U	سودمند
	fructuous U	سودمند
	utile [archaic] [useful] <adj.> U	سودمند
	inefficacious U	نا سودمند
	constructive U	سودمند
	utility program U	برنامه سودمند
	utilitarianism U	سودمند گرایی
	practical U	کارکن سودمند
	practicals U	کارکن سودمند
	utility programs U	برنامههای سودمند
	benefactress U	زن نیوکار سودمند
	avail U	سودمند بودن
	subservient U	مادون سودمند
	to be of avail U	سودمند بودن
	perficient U	سودمند بدردخورنده
	utility U	برنامه سودمند
	useful work U	کار سودمند
	utility routine U	روال سودمند
	instrumental input U	داده سودمند
	advantage U	سودمند بودن
	e. use ful U	بسیار سودمند
	conducive U	سودمند مساعد
	good U	سودمند مفید
	to come in useful U	سودمند واقع شدن
	it did not profit me U	مرا سودمند نبود
	wholesore U	گوارا سالم سودمند
	ana U	منتخبات اطلاعات سودمند
	available U	قابل استفاده سودمند
	salutary U	سلامت بخش سودمند
	information service U	سرویس اطلاعاتی
	bulletin U	نشریه اطلاعاتی
	bulletins U	نشریه اطلاعاتی
	information bits U	بیتهای اطلاعاتی
	intelligence cycle U	مدار اطلاعاتی
	intelligence summary U	خلاصه اطلاعاتی
	information routing U	مسیریابی اطلاعاتی
	agent U	عامل اطلاعاتی
	agents U	عامل اطلاعاتی
	information service U	خدمت اطلاعاتی
	data banks U	بانک اطلاعاتی
	information networks U	شبکههای اطلاعاتی
	agent net U	شبکه اطلاعاتی
	information banks U	بانکهای اطلاعاتی
	information system U	سیستم اطلاعاتی
	knowledge work U	کار اطلاعاتی
	intelligence annex U	پیوست اطلاعاتی
	knowledge industries U	صنایع اطلاعاتی
	data bank U	بانک اطلاعاتی
	multocular U	مختصر و مفید کوتاه و سودمند
	to exercise is use ful U	ورزش کردن سودمند است
	bestead U	سودمند واقع شدن بدردخوردن
	utilitarian U	معتقدباصل اخلاقی سودمند گرایی سودمندگرا
	automated intelligence file U	پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
	helpdesk U	میز کمک [اطلاعاتی]
	intelligence summary U	خلاصه وضعیت اطلاعاتی
	on line information service U	سرویس اطلاعاتی مستقیم
	cumpuserve U	سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
	double agents U	عامل اطلاعاتی دو جانبه
	double agent U	عامل اطلاعاتی دو جانبه
	dual agent U	عامل اطلاعاتی دو جانبه
	periodic intelligence report U	گزارش نوبهای اطلاعاتی
	help desk U	میز کمک [اطلاعاتی]
	in on <idiom> U	اطلاعاتی داشتن درمورد
	unbundled U	خدمات
	services U	خدمات
	enzyme U	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
	enzymes U	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
	access U	دسترس
	disposal U	در دسترس
	at arm's length U	در دسترس
	disposal U	دسترس
	within teach U	در دسترس
	within teach U	دسترس
	reaching U	دسترس
	near at hand U	در دسترس
	accessing U	دسترس
	available U	در دسترس
	accesses U	دسترس
	reach U	دسترس
	accessed U	دسترس
	reached U	دسترس
	reaches U	دسترس
	accessible U	در دسترس
	to stand any one in good stead U	بحال کسی سودمند بودن بدردکسی خوردن
	shannon U	اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
	aisp U	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
	officers call U	نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
	association in information systems U	انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
	field duty U	خدمات رزمی
	computer utility U	خدمات کامپیوتری
	joint services U	خدمات مشترک
	auxiliary service U	خدمات جنبی
	information service U	خدمات اطلاعات
	advisory services U	خدمات مشورتی
	common user U	خدمات عمومی
	services U	خدمات سرویسها
	administrative services U	خدمات اداری
	hospital benefit U	خدمات بیمارستانی
	crypto service U	خدمات رمز
	postal services U	خدمات پستی
	mail services U	خدمات پستی
	loyal services U	خدمات صادقانه
	field service U	خدمات پایکار
	field service U	خدمات رزمی
	medical service U	خدمات پزشکی
	personnel services U	خدمات کارمندی
	medical services U	خدمات پزشکی
	personnel services U	خدمات پرسنلی
	health services U	خدمات بهداشتی
	civil defence service U	خدمات کشوری
	civil services U	خدمات دولتی
	field exercise U	خدمات صحرایی
	social service U	خدمات اجتماعی
	service department U	بخش خدمات
	service department U	قسمت خدمات
	service company U	گروهان خدمات
	goods and services U	کالاها و خدمات
	urban servitudes U	خدمات شهری
	public services U	خدمات عمومی
	we owe him for his services U	خدمات او هستم
	welfare services U	خدمات رفاهی
	Civil Service U	خدمات کشوری
	Civil Service U	خدمات اجتماعی
	social services U	خدمات اجتماعی
	social work U	خدمات اجتماعی
	service force U	یکان خدمات
	service industry U	صنعت خدمات
	sister services U	خدمات وابسته