Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
He is a pastmaster at it .
U
خدای اینکار است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
oceanus
U
خدای دریا خدای اقیانوس
It is not possible ( feasible , practicable) .
U
اینکار عملی نیست
Be a good chap(fellow)and do it.
U
جان من اینکار راانجام بد ؟
There is nothing to be ashamed lf .
U
( اینکار ) خجالت ندارد
You wont reget it. You wont lose by it .
U
از اینکار بد نخواهی دید
he is unequal to the task
U
مرد اینکار نیست
What is the motive ( design) ?
U
غرض از اینکار چیست ؟
Shen wI'll the work be complete?
U
اینکار کی کامل می شود ؟
I have pledged ( staked ) my reputation on it .
U
شهرتم را درگروی اینکار گذاشته ام
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
it wasdone in no time
U
اینکار چندان وقتی نبرد
He did it with his fathers knowledge.
U
با اطلاع پدرش اینکار راکرد
Nothing wI'll come out of this.
U
از اینکار چیزی درنمی آید
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed.
U
اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
you shall smart for it
U
سزای اینکار را خواهید دید
It is beyond my authority(control).
U
اینکار از اختیار من خارج است
so and so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
He is cut out for it. He is ideally (perfecly) suited to his work.
U
برای اینکار جان می دهد
so-and-so
U
اینکار وانکار چنین وچنان
His action is in the nature of sour grapes.
U
اززور پسی اینکار رامی کند
He has not enough experience for the position.
U
برای اینکار تجربه کافی ندارد
The minisiter cant cope with it.
U
از دست وزیر اینکار بر نمی آید
i know how to do it
U
میدانم چطور باید اینکار را کرد
He is cut out for it ( this job ).
U
برای اینکار ساخته شده است
He wI'll give a good account of himself.
U
خوب از عهده اینکار برخواهد آمد
I took a great deal of trouble over it.
U
روی اینکار خیلی زحمت کشیدم
I'll eat my hat if I dont do it .
U
اگر اینکار رانکردم اسمم راعوض می کنم
Dont let the grass grow under your feet.
U
نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
asclepius
U
خدای طب
the supreme
U
خدای تعالی
the invisible
U
خدای نادیده
the supreme being
U
خدای تعالی
poseidon
U
خدای دریا
the supreme
U
خدای بزرگ
the ever lasting
U
خدای سرمد
the almighty god
U
خدای قادرمطلق
the a of days
U
خدای ازلی
thank god
U
سپاس خدای را
the infinite god
U
خدای سرمد
parcae
U
سه خدای سرنوشت
titan
U
خدای خورشید
my goodness (my God)
<idiom>
U
اوه خدای من
aeolian
U
خدای بادها
ares
U
خدای جنگ
god the father
U
خدای پدر
godling
U
خدای کوچک
titans
U
خدای خورشید
lar n
U
خدای خانگی
odin
U
خدای خدایان
neptune
U
خدای دریاها
latri
U
پرستش خدای برحق
pluto
U
خدای عالم اسفل
idol
U
خدای دروغی مجسمه
mars
U
بهرام خدای جنگ
the ever lasting fod
U
خدای ازلی و ابدی
hymen
U
خدای عروسی ونکاح
jahweh
U
یهو خدای یهود
satrun
U
خدای بذر کاری
monotheism
U
اعتقاد به خدای واحد
hymens
U
خدای عروسی ونکاح
hephaestus
U
خدای اتش وفلز کاریhipster
woden
U
"ادین " خدای روز چهارشنبه
valhalla
U
سالن پذیرایی خدای اودین
jhvh
U
یهوه خدای قوم یهود
minerva
U
صنایع یدی خدای پزشکی
hermes
U
خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
ra
U
خدای افتاب مصریان قدیم
saturnalia
U
جشن خدای زحل عیاشی
Jehovah
U
یهو خدای بنی اسرائیل
trinity
U
معتقدبوجود سه اقنوم در خدای واحد
sun disk
U
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
the a of days
U
خدای سرمدی قدیم الایام
uranus
U
خدای اسمان فرزندزمین و پدرتیتان ها
pans
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
pan-
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
incarnationist
U
کسی که مسیح را خدای مجسم می داند
dionysus
U
>دیونسیوس <خدای شراب و میگساری وزراعت
pan
U
خدای مزرعه وجنگل وجانوران وشبانان
parthenon
U
پارتنون معبد خدای اتنا در اتن
priapus
U
خدای قدرت تناسلی جنس مذکر
proteus
U
خدای دریا که اشکال مختلف بخودمیگرفته
apollo
U
خدای افتاب وزیبایی و شعر و موسیقی
bacchic ornament
U
[وابسته به باکوس خدای میگساری و شراب در روم]
vesta
U
الهه رومی خدای اجاق وخانه داری
satyric
U
وابسته به نیم خدای جنگلی دیو صفت
Trinity
U
سه گانگی
[معتقد به وجود سه اقنوم در خدای واحد]
[تثلیث]
kalki
U
نام دهمین واخرین مظهرvishnu خدای بزرگ هندوها
Cupid
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
cupids
U
خدای عشق که بصورت کودک برهنه مجسم شده
bacchic
U
وابسته به باکوس خدای میگساری و پرستش او مستانه و پرهیاهو
you shall rue it
U
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
tentering
U
دار کشی
[میخ کشی ]
[اینکار برای اصلاح کجی یا سره فرش صورت می گیرد.]
apolline
U
[نوعی خطوط تزئینی مربوط به آپولو خدای خورشید در دوره باروک و رنسانس استفاده می شد.]
siva
U
خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
sizing
U
آهارزنی
[گاه جهت استحکام و یکنواختی نخ های تار، قبل از چله کشی آنها را با نشاسته و چسب شستشو می دهند. اینکار در پارچه بافی مرسوم است ولی در بافت فرش نیز استفاد می شود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com