Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
building sand
U
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
masonry sand
U
ماسه بنایی
to puddle clay and sand
U
ازرس و ماسه گل ساختن ماسه و گل رس را بهم امیختن
quicksand
U
ماسه روان ماسه دانه نچسبیده
quicksand
U
ماسه ناپای ماسه غلطان
batch
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
dry pack
U
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
batches
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batcher
U
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
coffin
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
U
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
old red sandstone
U
سنگ ماسه قرمز قدیمی ماسه سنگ سرخ قدیمی
crushed stone sand
U
ماسه
yield of cdoncrete
U
ماسه
gravel
U
ماسه
sands
U
ماسه
grit
U
ماسه
sand
U
ماسه
ballast
U
ماسه
gritting
U
ماسه
gritted
U
ماسه
green sand
U
ماسه تر
gritted
U
ماسه درشت
quarrying
U
معدن شن و ماسه
quarry
U
معدن شن و ماسه
quarries
U
معدن شن و ماسه
uniform sand
U
ماسه یکدست
uniform sand
U
ماسه یکنواخت
sandstone
U
سنگ ماسه
sandstone
U
ماسه سنگ
quicksand
U
ماسه متحرک
quicksand
U
ماسه بادی
he was neat
U
بی ماسه خالص
sand stone
U
ماسه سنگ
running sand
U
ماسه بادی
sanbar
U
کران ماسه
pit sand
U
ماسه معدنی
sand dressing
U
ماسه پاشی
heap of sand
U
توده ماسه
detritic sand
U
ماسه فرسایهای
sanding
U
ماسه گذاری
sanded
U
ماسه دار
sand clay
U
رس ماسه دار
sand blasting
U
ماسه پاشی
sand equivalent
U
همسنگ ماسه
greensand
U
ماسه سبز
magazine
U
مخزن ماسه
sand layer
U
لایه ماسه
gritting
U
ماسه درشت
quick sand
U
ماسه روان
sands
U
ماسه ریختن شن
magazines
U
مخزن ماسه
sandbanks
U
کرانه ماسه
sandbank
U
کرانه ماسه
sand store
U
انبار ماسه
sand trap
U
ماسه گیر
sandrock
U
ماسه سنگ
sandstorm
U
ماسه باد
sandstorms
U
ماسه باد
sandblasting
U
ماسه پرانی
sandband
U
کران ماسه
masonry sand
U
ماسه ملاتی
arenaceous
U
ماسه وار
sandblast
U
باپاشیدن ماسه
grit
U
ماسه درشت
sand
U
ماسه ریختن شن
marine sand
U
ماسه دریایی
sand pile
U
توده ماسه
desilter
U
ماسه گیر
sand filling
U
ماسه گرفتگی
dune sand
U
ماسه بادی
marine sand
U
ماسه بادی
fine sand
U
ماسه ریز
body sand
U
ماسه پر کننده
gritting
U
خاک ماسه سنگ
sabulous
U
ریگزار ماسه دار
sandblast machine
U
ماشین ماسه پاش
sand blast nozzle
U
شیپوره ماسه پاشی
explosion shot
U
ضربه چوب به ماسه
gritting
U
درشت ماسه سنگ
foundry sand
U
ماسه ی ریخته گری
feldspathic sandstone
U
ماسه سنگ فلدسپاتی
calcareous sandstone
U
ماسه سنگ اهکی
gritted
U
درشت ماسه سنگ
sandy earth
U
زمین ماسه دار
core sand
U
ماسه ریخته گری
sand mix
U
ماسه اغشته سرد
grit
U
خاک ماسه سنگ
aggradation
U
فراسازی ماسه گرفتگی
sand blasting practice
U
عملیات ماسه پاشی
backing sand
U
ماسه پشت قالب
molding sand
U
ماسه قالب گیری
grit
U
درشت ماسه سنگ
sand pit
U
گود ماسه برداری
sand lime brick
U
اجر ماسه اهکی
gritted
U
خاک ماسه سنگ
pipe sand trap
U
ماسه گیر لولهای
sandy soil
U
زمین ماسه زار
sand dredger
U
ماشین مکنده ماسه
siliceous sandstone
U
ماسه سنگ سیلیس
sand cone method
U
طریقه جابجایی ماسه
micaceous sandstone
U
ماسه سنگ میکادار
sand blast unit
U
واحد ماسه پاشی
send yaghting
U
مسابقه با وسیله بادباندارروی شن و ماسه
blast grit
U
ماسه هوا داده شده
brownstone
U
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
sand asphalt
U
ماسه اغشته گرم یا سرد
chalky sandstone
U
ماسه سنگ نرم اهکی
loamy sandstone
U
ماسه سنگ خاک رسی
argillaceous sand stone
U
ماسه سنگ خاک رسی
mottled sandstone
U
ماسه سنگ رگه دار
sandy limestone
U
سنگ اهک ماسه دار
molasse
U
سنگ ماسه اهکی رسدار
flukes
U
قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
molding sand preparation plant
U
واحد تهیه ماسه قالب گیری
sandpit
U
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand box
U
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
fluke
U
قسمت تیز لنگر که به ماسه مینشیند
Dry sand absorbs water.
U
ماسه خشک آبرا جذب می کند
send sailing
U
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
sandbox
[British]
U
جعبه شن و ماسه
[مخصوص بازی بچه ها]
sand trap
U
قطعه زمین پر از ماسه بعنوان مانع
stone work
U
ساختمان سنگی بنایی با سنگ
proportioning
U
توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
wet classifler
U
سرندی که باان شن و ماسه را جهت دانه بندی شستشومیدهند
binder
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
alluviation
U
رسوبات ماسه و شن ناشی ازکم شدن سرعت جریان رودخانه
binders
U
ذرات خاک رسی که جهت چسبندگی به شن و ماسه اضافه میشود
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
ballast
U
هرچیز سنگینی چون شن و ماسه که در ته کشتی میریزند تا از واژگون شدنش جلوگیری کند
puddle
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles
U
ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
admixtures
U
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
aggregate
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
shut up
<idiom>
U
بستن دروپنجره ساختمان برای مدتی
ground landlord
U
کسی که زمینی را برای ساختمان کردن اجاره میدهد
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
blockhouse
U
ساختمان محکمی نزدیک سکوی پرتاب برای محافظت پرسنل
wet wing
U
بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
design maximum weight
U
حداکثر وزن محاسبه شدهای برای اعمال تنش به ساختمان هواپیما
offsets
U
برامدگی یا فرورفتگی هائی که برای دربرگرفتن قسمتهای دیگر ساختمان پیش بینی میشود
brick work
U
بنایی
masonery
U
بنایی
masonry
U
بنایی
mason's board
U
ماله بنایی
spatula
U
ماله بنایی
brick workers tool
U
ابزار بنایی
brick trowel
U
ماله بنایی
level
U
تراز بنایی
brick
U
اجر بنایی
bricks
U
اجر بنایی
masonry dam
U
سد با مصالح بنایی
builder level
U
تراز بنایی
plumb
U
شاغول بنایی
levels
U
تراز بنایی
levelled
U
تراز بنایی
leveled
U
تراز بنایی
spatulas
U
ماله بنایی
masonry weir
U
شادروان بنایی
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
limit state
U
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
mason hammer
U
تیشه یا چکش بنایی
mason's scaffold
U
چوب بست بنایی
masonery bond
U
بست مصالح بنایی
uncoursed rubble masonery
U
بنایی سنگ لاشه در هم
masonry weir
U
بند بنایی وزنی
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
box beam wing
U
نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
basket weave pattern
U
طرح شطرنجی که در کارهای بنایی بکارمیرود
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
long-and-short work
[بنایی با استفاده از بلوک های افقی و عمودی بلند و کوتاه]
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
blocage
U
[بنایی با مواد مختلف و در اندازه های مختلف که در ساخت دیوارهای رومی بکار می رفت.]
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
embassies
U
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
embassy
U
سفیرکبیر و اعضای سفارتخانه شهر محل اقامت سفیر بنایی که سفیر در ان اقامت دارد
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
isodomun
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
U
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com