English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dead soils U خاکهای مرده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stillbirths U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
keb U میشی که بره مرده انداخته یابره اش مرده است
stillbirth U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
stillborn U زایمان بچه مرده جنین مرده بدنیا امده
dog cheap U مفت مسلم بقیمت سگ مرده یاصاحب مرده
rare earth elements U خاکهای نادر
rare earths U خاکهای کمیاب
sulfate bearing soils U خاکهای سولفاته
sienna U انواع خاکهای قهوهای مایل به زرد
cultivar U موجودات ذره بینی خاکهای زراعتی
dead wool U پشم مرده [که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
puddles U از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
puddle U از بین بردن ساختمان دانهای در خاکهای سنگین
his heart sank U دل مرده شد
one-man U یک مرده
in the dust U مرده
exanimate U مرده
hearses U مرده کش
lifeless U مرده
extinct U مرده
at rest U مرده
low-spirited U دل مرده
low spirited U دل مرده
defunct U مرده
one man U یک مرده
hearse U مرده کش
deceased U مرده
vapid U مرده
six feet under <idiom> U مرده
dead U مرده
widower U مرد زن مرده
widowers U مرد زن مرده
idle turn U کلاف مرده
necromania U مرده پرستی
necrolatry U مرده پرستی
murrain U گوشت مرده
inhumationist U مرده خاک کن
lyke wake U پاسبانی مرده در شب
blate U روح مرده
deadball U توپ مرده
air slaked lime U اهک مرده
idle wire U سیم مرده
dead load U بار مرده
deadness U حالت مرده
death day U سال مرده
death feigning U مرده نمایی
playing dead U مرده نمایی
death watch U پاسبان مرده
death's head U جمجمه مرده
down with him U مرده باد
dull finish U کالیبر مرده
dull finish U رخده مرده
out of play U توپ مرده
ground swell U موج مرده
dead volume U حجم مرده
dead as a d. U بکلی مرده
dead ball U توپ مرده
dead band U نوار مرده
dead rise U فاصله مرده
dead space U فضای مرده
dead storage U گنجایش مرده
dead storage U حجم مرده
dead time U زمان مرده
exanimate U دل مرده وبیروح
parted U درگذشته مرده
swells U موج مرده
still born U مرده بدنیاامده
swelled U موج مرده
slaked lime U اهک مرده اهک مرده
saprophage U مرده خوار
resurrectionist U مرده دزد
swell U موج مرده
stillbirth U مرده زاد
stillbirths U مرده زاد
morgue U مرده خانه
morgues U مرده خانه
living corpse U مرده متحرک
dead as a doornail <idiom> U کاملا مرده
resurrection man U مرده دزد
reliquiae U مرده ریگ
autopsy U تشریح مرده
necropsy U مرده نگری
defunct U مرده درگذشته
death mask U قیافه مرده
necrophobia U مرده هراسی
death masks U قیافه مرده
necrophilia U مرده گرایی
necrophagous U مرده خوار
necrophagous U مرده خور
cremations U مرده سوزانی
non productive time U زمان مرده
cremation U مرده سوزانی
autopsies U تشریح مرده
time lags U زمان مرده
time lag U زمان مرده
pah U مرده شور
plague on it U مرده شورش ببرد
sloughy U شبیه پوست مرده
sequestrum U قسمت بافت مرده
protoxlead U سنگ مرده مرتک
funeral home U مرده شوی خانه
gralloch U احشای گوزن مرده
still born U مرده زاییده شده
dead-house U مرده شوی خانه
Speak well of the dead . <proverb> U پشت سر مرده بد نگو.
necromimesis U خود مرده انگاری
He is not dead by any chance , is he ? U نکند مرده باشد ؟
he seems to have died U ازقرارمعلوم مرده است
d. paleness U رنگ ارام مرده
blast it U مرده شورش را ببرد
balefire U اتش مرده سوزانی
mortuaries U مرده شوی خانه
back lash eliminator U تعادل در مسیر مرده
mortuary U مرده شوی خانه
time lag U فاصله زمانی مرده
time lags U فاصله زمانی مرده
autopsies U تشریح نسج مرده
autopsy U تشریح نسج مرده
death masks U ماسک صورت مرده
cadaveric U دارای رنگ مرده
cirerar yurn U فرف خاکستر مرده
eloge U ستایش شخص مرده
departed U مرده درگذشته مرحوم
death mask U ماسک صورت مرده
inheritance U مرده ریگ وراثت
aeropause U منطقه جوی مرده
inheritances U مرده ریگ وراثت
pall U تابوت محتوی مرده حائل
To be crazy about agirl . U کشته مرده دختری بودن
prosector U تشریح کننده بدن مرده
palls U تابوت محتوی مرده حائل
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
palled U تابوت محتوی مرده حائل
palling U تابوت محتوی مرده حائل
cadaverous U دارای رنگ پریده و مرده
natimortality U امار مرده زاییده شدگان
deathy U مرگ نما مرده وار
heritage U مرده ریگ سهم موروثی
wraiths U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
it is not true that he is dead U اینکه میگویند مرده است حق ندارد
crematory U کورهای که لاشه مرده یااشغال را در ان می سوزانند
under hatches U زیر عرشه دوراز نظر مرده
funeral pyre U توده هیزم که مرده را روی ان میسوزانند
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
wraith U روح مرده کمی قبل یا پس از مرگ
ossuary U محل امانت گذاری استخوان مرده
ossuary U فرف مخصوص نگاهداری استخوانهای مرده
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
postmortem U مرده رامعاینه وکالبد شکافی کردن
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
f. pile or pyre U توده هیزم که مرده راروی ان میسوزانند
necrotic U دارای بافت مرده یااستخوان فاسد
obsequial U وابسته به ایین تشیع جنازه باختم مرده
crematoria U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
crematoriums U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerator U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
crematorium U کورهای که لاشه مرده یا اشغال را دران می سوزانند
incinerators U کورهای که اشغال یا لاشه مرده در ان سوزانده و خاکسترمیشود
zombiism U اعتقاد به حلول و تجدید حیات جسمانی مرده
clavus U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
twicer U حروف چینی که خودش هم چاپ کننده است دو مرده
pyre U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
lich gate U سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
corn U میخچه [پزشکی] [ضایعه ای پینه ای شکل از پوست مرده]
pyres U توده هیزم مخصوص اتش زدن جسد مرده
But his body was eventually recovered. U اما ممکن بود او [مرد] فقط مرده بازیافته شود.
give someone an inch and they will take a mile <idiom> U اگربه مرده روبدی میگه کفن پولک دوزی میخواهم
transmigration U حلول روح مرده در بدن موجود زنده دیگری تبعید
gavelkind U تقسیم مال کسی که بی وصیت مرده بطور برابر میان پسرانش
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
infarct U ناحیهای که در اثر وقفه گردش خون دررگ بافتهای ان مرده باشد دچارانفارکتوس
funeral home U محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
zombies U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombie U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
zombi U روحی که بعقیده سیاه پوستان ببدن مرده حلول کرده و انراجان تازه بخشد
direct loading U مجموعه نیروهائیکه مستقیمابه ساختمان اثر میکند وشامل بارهای زنده و مرده میباشد
a dead language <idiom> U زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
back frow U اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
undertaker U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertaking U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
undertakers U کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد
copyright U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
copyrights U اثر یک نویسنده و... که پنجاه سال است مرده است ودیگری میتواند آن را چاپ کند
escheat U حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
out of bounds U خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com