English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
type font U خانواده حروف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
readout U وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter U حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self- U سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
Linotype U ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
separated U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separate U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates U حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures U حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
shift keys U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key U که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
normalised U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalising U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalize U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes U تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype U ماشین حروف ریزی و حروف چینی
graphics U ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
type U حروف چاپی حروف چاپ
cases U حروف بزرگ یا حروف معمولی
case U حروف بزرگ یا حروف معمولی
types U حروف چاپی حروف چاپ
typed U حروف چاپی حروف چاپ
non destructive cursor U صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism U اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
NDR U سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
italic U حروف یک وری حروف کج
syllabary U حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
family U خانواده
families U خانواده
gens U خانواده
clan U خانواده
clans U خانواده
ilk U خانواده
wife U خانواده
menage U خانواده
households U خانواده
household U خانواده
sheiks U رئیس خانواده
motorola 000 family U خانواده موتورولا
mustelidea U خانواده سمور
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
family structure U ساخت خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
family law U حقوق خانواده
family expenditure U هزینه خانواده
family therapy U خانواده درمانی
font family U خانواده فونت
gas family U خانواده گاز
sheikhs U رئیس خانواده
sheikh U رئیس خانواده
goodman U بزرگ خانواده
matriarch U رئیسه خانواده
matriarchs U رئیسه خانواده
home visit U بازدید خانواده
matronymic family U خانواده مادرنامی
member of a family U عضو خانواده
family budget U بودجه خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
horseflesh U خانواده اسب
accipitres U خانواده لاشخوران
actinide series U خانواده اکتینیدها
apiaceae U خانواده چتریان
crustaceans U خانواده خرچنگ
crustacean U خانواده خرچنگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
familial U مربوط به خانواده
broken homes U خانواده گسیخته
nuclear families U خانواده هستهای
nuclear family U خانواده هستهای
patriarch U رئیس خانواده
patriarchs U رئیس خانواده
strips U موسس خانواده
arachnida U خانواده کارتنه
batrachia U خانواده غوکان
consanguine family U خانواده هم خون
cruciferae U خانواده چلیپاییان
crustacea U خانواده خرچنگ
crustaceous U خانواده خرچنگ
culex U خانواده پشه
culicidae U خانواده پشه
ecomania U بیزاری از خانواده
extended family U خانواده گسترده
conjugal family U خانواده زن و شوهری
royalty U از خانواده سلطنتی
royalties U از خانواده سلطنتی
circuit family U خانواده مداری
citrus U خانواده مرکبات
clannishness U خانواده پرستی
clansman U عضو خانواده
computer family U خانواده کامپیوتر
broken home U خانواده گسیخته
turnicidae U خانواده بلدرچین
patriarchate U ریاست خانواده
sheik U رئیس خانواده
family doctors U پزشک خانواده
nation U خانواده طایفه
patronymic family U خانواده پدرنامی
penates U خدایان خانواده
family doctor U پزشک خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
family planning U تنظیم خانواده
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
nations U خانواده طایفه
the girls U دخترهای یک خانواده
subfamily U خانواده فرعی
to maintain one's family U خانواده خود را
turnix U خانواده بلدرچین
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
family men U مرد خانواده - دوست
family man U مرد خانواده - دوست
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
mangrove U خانواده شاه پسند
family size U تعداد افراد خانواده
mangroves U خانواده شاه پسند
cetaceous U وابسته به خانواده بال
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
salicaceous U وابسته به خانواده بید
viverrine U خانواده گربه زباد
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
family planning U برنامه ریزی خانواده
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
acarina U خانواده کرم جرب
acalephe U خانواده گزنه دریایی
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
convolvulaceous U وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
clannishly U مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد
santalaceous U وابسته به تیره یا خانواده صندل
A curse has been laid on the family . U خانواده لعنت شده یی است
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
feverweed U دستهای از گیاهان خانواده بوقناق
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
plantagenet U خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
gadoid U وابسته به خانواده ماهی روغن
pteridophyta U گیاهان اوندی خانواده سرخس
styloipodium U ته خامه گیاهان خانواده هویج
leguminous U وابسته به خانواده پروانه اسایان
to provide for one's family U خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن
pteridophyte U گیاهان اوندی خانواده سرخس
habit family hierarchy U سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
aaron's beard U گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . U مادر بزرگمان مرد خانواده است
I am the bread winner of the family . U نان آور خانه ( خانواده ) هستم
gasteropod U حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون
Generosity runs in the family. U سخاوت دراین خانواده ارثی است
ferula U خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها
sequoia U سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج
koala U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
vestal U روستایی وابسته به الهه کانون خانواده
maccabees U خانواده میهن پرستان مکابی یهود
koalas U کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها.
rush U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
paulownia U جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک
rushed U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
rushing U بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه
He did it for the sake of his family . U محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد
pocket borough U حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده
he is a shame to his family U ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد
lancastrian U در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
albatross U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
one of the most respected families U یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده
albatrosses U یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae
There seems to be a jinx on that family. U به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است.
ling U ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
page of presence U لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
rhythm method U روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن
flower de luce U گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fagaceous U وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط
fleur de lis U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
geometrid U خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
fleur de lys U گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
knight marshal U کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
page of bonour U لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
Main Street [American English] U کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com