Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hunting box or lodge
U
خانه کوچک شکارگران
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
maisonette
U
خانه کوچک
maisonettes
U
خانه کوچک
cabana
U
خانه کوچک
hutches
U
کلبه خانه کوچک
hutch
U
کلبه خانه کوچک
pill box
U
خانه کوچک اشیان مسلسل
shack
U
خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
shacks
U
خانه کوچک وسردستی ساخته شده کاشانه
lararium
U
[اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
galilee
U
نماز خانه کوچک نزدیک کلیسا شهرستان جلیل در فلسطین
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
U
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
pig board
U
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
U
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
ranges
U
یک خانه یا تعدادی خانه
ranged
U
یک خانه یا تعدادی خانه
range
U
یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb
U
خانه خانه کردن
the house is in my possession
U
خانه در تصرف من است خانه در دست من است
pannikin
U
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
U
برامدگی کوچک گره کوچک
applet
U
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
small scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
small-scale
U
طبلک کوچک مقیاس نقشه مقیاس کوچک
storage
U
1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
davit
U
جرثقیل کوچک جرثقیل کوچک قایق
cell
U
خانه
roommates
U
هم خانه
roommate
U
هم خانه
alveolate
U
خانه خانه
houseroom
U
جا در خانه
pied-a-terre
U
خانه
her house
U
خانه اش
furnace house
U
خانه
cellulated
U
خانه خانه
cloisonne
U
خانه خانه
pieds-a-terre
U
خانه
within doors
U
در خانه
door to door
U
خانه به خانه
houseless
U
بی خانه
domiciles
U
خانه
lares
U
خانه
dwellings
U
خانه
dwelling
U
خانه
lar
U
خانه
materfamilias
U
زن خانه
rooms
U
خانه
checkered
U
خانه خانه
quarterage
U
خانه
cellular
U
خانه خانه
room
U
خانه
tersellated
U
خانه خانه
her house
U
خانه ان زن
i was under his roof
U
در خانه
cells
U
خانه
door-to-door
U
خانه به خانه
domicile
U
خانه
shack
U
خانه
lodged
U
خانه
homes
U
خانه
lodge
U
خانه
houses
U
خانه
home
U
خانه
pigeon-holes
U
خانه
lodges
U
خانه
shacks
U
خانه
socket
خانه
house
U
خانه
pigeon hole
U
خانه
pigeon-hole
U
خانه
housed
U
خانه
unsheltered
<adj.>
U
بی خانه
honeycomb
U
خانه خانه
honeycombs
U
خانه خانه
double-fronted
U
خانه دو در
sockets
U
خانه
housing
U
خانه ها
coach house
U
درشکه خانه
builder
U
خانه ساز
coach house
U
کالسکه خانه
tray
U
جعبه دو خانه
mobile home
U
خانه متحرک
chop house
U
خوراک خانه
roofs
U
بام خانه
chequer
U
خانه شطرنج
menage
U
خانه داری
trays
U
جعبه دو خانه
housekeeping
U
خانه داری
schoolhouses
U
خانه مدیراموزشگاه
canteen
U
سفره خانه
coffee room
U
خوارک خانه
canteens
U
سفره خانه
hovels
U
خانه رعیتی
hovel
U
خانه رعیتی
quitting
U
تخلیه خانه
observatories
U
رصد خانه
observatory
U
رصد خانه
chancery
U
دفتر خانه
quit
U
تخلیه خانه
coffee house
U
قهوه خانه
builders
U
خانه ساز
bookbindery
U
صحاف خانه
bindery
U
صحاف خانه
brothel
U
فاحشه خانه
coffee shop
U
قهوه خانه
armory
U
اسلحه خانه
bawdy house
U
فاحشه خانه
granges
U
خانه ابرومندرعیتی
bawdy house
U
جنده خانه
baby house
U
عروسک خانه
manors
U
خانه بزرگ
manor
U
خانه بزرگ
bordel
U
فاحشه خانه
brick yard
U
اجرپز خانه
alveolus
U
شش خانه حبابچه
villas
U
خانه ییلاقی
villa
U
خانه ییلاقی
department
U
وزارت خانه
departments
U
وزارت خانه
homely
U
مثل خانه
digging
U
خانه منزل
active cell
U
خانه کاری
grange
U
خانه ابرومندرعیتی
caserne
U
سرباز خانه
camera obscura
U
تاریک خانه
grange
U
خانه ییلاقی
butler pantry
U
ابدار خانه
granges
U
خانه ییلاقی
schoolhouse
U
خانه مدیراموزشگاه
dispensaries
U
نقاهت خانه
town houses
U
خانه شهری
town house
U
خانه شهری
tanneries
U
دباغ خانه
tannery
U
دباغ خانه
next door
U
خانه پهلویی
dovecots
U
خانه کبوتران
dovecotes
U
خانه کبوتران
dovecote
U
خانه کبوتران
ladies
U
رئیسه خانه
lady
U
رئیسه خانه
brothels
U
فاحشه خانه
call house
U
فاحشه خانه
whorehouse
U
فاحشه خانه
homework
U
تکلیف خانه
armouries
U
اسلحه خانه
housewives
U
خانم خانه
housewives
U
زن خانه دار
housewife
U
خانم خانه
dispensary
U
نقاهت خانه
householder
U
خانه دار
housing
U
خانه سازی
householders
U
خانه دار
householders
U
مالک خانه
darkroom
U
تاریک خانه
darkrooms
U
تاریک خانه
houseman
U
مرد خانه
houseman
U
اهل خانه
houseman
U
مستخدم خانه
housemen
U
مرد خانه
housemen
U
اهل خانه
housemen
U
مستخدم خانه
housewife
U
زن خانه دار
armoury
U
اسلحه خانه
pantries
U
ابدار خانه
closets
U
صندوق خانه
domestic
U
خانه دار
closeting
U
صندوق خانه
boy
U
خانه شاگرد
boys
U
خانه شاگرد
furniture
U
اثاث خانه
cottage
U
خانه روستایی
cottages
U
خانه روستایی
houseboat
U
خانه قایقی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com