English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manor U خانه بزرگ
manors U خانه بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
over housed U ساکن در خانه بی اندازه بزرگ
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
the man of the house U مرد یا خانه بزرگ
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
cyzicene hall U [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
Other Matches
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
honey comb U خانه خانه کردن
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
her house U خانه ان زن
houseless U بی خانه
door to door U خانه به خانه
cells U خانه
furnace house U خانه
materfamilias U زن خانه
houseroom U جا در خانه
room U خانه
shack U خانه
rooms U خانه
shacks U خانه
within doors U در خانه
her house U خانه اش
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
housing U خانه ها
i was under his roof U در خانه
double-fronted U خانه دو در
lodge U خانه
pieds-a-terre U خانه
pied-a-terre U خانه
lares U خانه
lodges U خانه
cellulated U خانه خانه
lar U خانه
cell U خانه
pigeon-holes U خانه
alveolate U خانه خانه
pigeon-hole U خانه
honeycomb U خانه خانه
pigeon hole U خانه
honeycombs U خانه خانه
cloisonne U خانه خانه
lodged U خانه
homes U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
housed U خانه
houses U خانه
checkered U خانه خانه
quarterage U خانه
house U خانه
home U خانه
domiciles U خانه
socket خانه
sockets U خانه
tersellated U خانه خانه
dwellings U خانه
door-to-door U خانه به خانه
cellular U خانه خانه
dwelling U خانه
domicile U خانه
teahouse U چای خانه
keep in U در خانه ماندن
maisonette U خانه کوچک
three doors of U سه خانه انسوتر
quitting U تخلیه خانه
quit U تخلیه خانه
tea house U قهوه خانه
summer house U خانه تابستانی
trays U جعبه دو خانه
robe de chambre U لباس خانه
hovel U خانه رعیتی
kibitka U خانه تاتار
systems house U خانه سیستم ها
tan yard U دباغ خانه
keep house U در خانه ماندن
tannage U دباغ خانه
house to get U خانه اجارهای
insectary U حشره خانه
grange U خانه ابرومندرعیتی
grange U خانه ییلاقی
housekeeping U خانه داری
hub or hub by U خانه دار
housewifery U خانه دار
granges U خانه ابرومندرعیتی
housewifely U خانه دار
household art U فن اداره خانه
house work U خانه داری
husbandman U سرپرست خانه
onstead U خانه رعیتی
insectarium U حشره خانه
granges U خانه ییلاقی
i wrote home U برای خانه
the house over the way U خانه روبرو
house to let U خانه اجارهای
maisonettes U خانه کوچک
hovels U خانه رعیتی
house top U بام خانه
telephone station U تلفن خانه
pest house U خسته خانه
poor house U مسکین خانه
mistress of the house U بانوی خانه
pump house U تلمبه خانه
materfamilias U بانوی خانه
materfamilas U بانوی خانه
pumping station U تلمبه خانه
panel house U جنده خانه
mansion house U خانه ارباب
pumping ststion U تلمبه خانه
notbility U خانه داری
poor house U گدا خانه
pesthouse U خسته خانه
orphon a U یتیم خانه
orphan asylum U یتیم خانه
photographer's studio U عکاس خانه
opposite to the house U روبروی خانه
pigeonhole U خانه قفسه
pinacotheca U نگار خانه
opposite the house U مقابل خانه
opposite the house U روبروی خانه
onstead U خانه با متعلقات
majordomo U بزرگتر خانه
lupanar U جنده خانه
homely U مثل خانه
villa U خانه ییلاقی
steading U خانه با متعلقات
villas U خانه ییلاقی
landlouper U خانه بدوش
landloper U خانه بدوش
lake0dwelling U خانه دریاچهای
steading U خانه رعیتی
roof U بام خانه
roofs U بام خانه
stay at home U خانه نشین
spinsterhood U خانه ماندگی
lupanar U فاحشه خانه
luft U خانه فرار
menage U خانه داری
ranch house U خانه یک اشکوبه
safe house U خانه امن
teahouse U قهوه خانه
secretariate U دبیر خانه
spence U ابدار خانه
digging U خانه منزل
spense U ابدار خانه
tray U جعبه دو خانه
house agent U دلال خانه
householder U مالک خانه
mobile homes U خانه متحرک
ladies U رئیسه خانه
lady U رئیسه خانه
brothel U فاحشه خانه
brothels U فاحشه خانه
call house U فاحشه خانه
whorehouse U فاحشه خانه
homework U تکلیف خانه
armouries U اسلحه خانه
armoury U اسلحه خانه
pantries U ابدار خانه
pantry U ابدار خانه
eye socket [خانه چشم]
housemother U زن صاحب خانه
next door U خانه پهلویی
tannery U دباغ خانه
tanneries U دباغ خانه
householders U خانه دار
householders U مالک خانه
darkroom U تاریک خانه
darkrooms U تاریک خانه
houseman U مرد خانه
houseman U اهل خانه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com