English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
silencer U خاموش کننده
silencers U خاموش کننده
extinguisher U خاموش کننده
extinctive U خاموش کننده
foam type fire extinguisher U دستگاه خاموش کننده اتش ازنوع کفی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
magnetic blow out circuit breaker U کلید قدرت با خاموش کننده مغناطیسی
Other Matches
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
soundless U خاموش
hist U خاموش
h! U خاموش
uncommunicative U خاموش
silent U خاموش
off U خاموش
on-off button U خاموش
on/off U خاموش
quiescent U خاموش
on/off light U خاموش
whist U خاموش
extinguished U خاموش
mumchance U خاموش
stiller U خاموش ساکت
go out U خاموش شدن
glumpy U خاموش وکدر
to switch off U خاموش کردن
silenced U خاموش شدن
silences U خاموش شدن
silencing U خاموش شدن
taciturn U کم سخن خاموش
tight-lipped U کم حرف خاموش
outed U دستگاه خاموش
out U خاموش کردن
dry up U خاموش شدن
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
tight lipped U کم حرف خاموش
silence U خاموش شدن
out U دستگاه خاموش
tight mouthed U کم حرف خاموش
extinction U خاموش سازی
to burn out U خاموش شدن
to put out U خاموش کردن
stills U خاموش ساکت
spark arrester U جرقه خاموش کن
to keep silence U خاموش بودن
to dry up U خاموش شدن
to keep silence U خاموش شدن
dout U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
to stand mute U خاموش ماندن
turn out <idiom> U خاموش کردن
still U خاموش ساکت
to snuff out U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
stillest U خاموش ساکت
out- U دستگاه خاموش
keep still U خاموش باش
to hold one's tongue U خاموش شدن
extinguishes U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
inextinguishable U خاموش نشدنی
suffocated U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
snuff U خاموش شدن
turn off U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
inactive status U خط مشی خاموش
quenching U خاموش کردن
quiet U ساکن خاموش
extinguishable U خاموش کردنی
suffocates U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
quenchless U خاموش نشدنی
quietest U ساکن خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
tacit U مقدر خاموش
put out U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
quaker's meeting U انجمن خاموش
smothers U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
reserved U خاموش کم حرف
smothering U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
snuff U بافوت خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
turn off U خاموش کردن یاشدن
turn out U باکلید خاموش کردن
at pause U مکث کنان خاموش
mum U سکوت شخص خاموش
powers U خاموش کردن یک وسیله
snuff U خاموش سازی یافوت پف
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
power U خاموش کردن یک وسیله
fight the fire U اتش خاموش کردن
quench U خاموش کردن ترساندن
powered U خاموش کردن یک وسیله
powering U خاموش کردن یک وسیله
quenched U خاموش کردن ترساندن
snub U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubs U سربالا خاموش کردن
quenches U خاموش کردن ترساندن
mums U سکوت شخص خاموش
as hush as death U خاموش چون مردگان
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
extinct U منسوخه خاموش شده
silencing U خاموش اتش قطع
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
to laugh down U با خنده خاموش کردن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
silenced U خاموش اتش قطع
silences U خاموش اتش قطع
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
to talk down U خاموش یاساکت کردن
silence U خاموش اتش قطع
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
blink U روشن خاموش شدن چراغها
wordless U غیرقابل بیان با لغات خاموش
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
blinks U روشن خاموش شدن چراغها
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
obmutescence U خاموش نشینی سکوت عمدی
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
strangle U یاد شده را خاموش کنید
inextinct U از بین نرفته خاموش نشده
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
i pause for a reply U خاموش مانده ام که پاسخ بگیرم
to lie low U در باب کارخود خاموش بودن
power down U قطع برق خاموش کردن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
beacon off U رادارتعقیب هدف خود را خاموش کن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
still U ساکت کردن خاموش شدن
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
the fire is dying U آتش در حال خاموش شدن است
flash U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashed U شدت حرف که روشن و خاموش شود
flashes U شدت حرف که روشن و خاموش شود
bistable U که در موقعیت ممکن روشن و خاموش دارد
windmills U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
windmill U چرخش موتور خاموش توسط ملخ
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
snuffer U وسیله یا کسیکه چراغی راروشن یا خاموش کند
zeroes U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeros U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zero U 1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
quaker's meeting U انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
The lights of the aircraft were blinking. U چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند )
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
stop squawk U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را خاموش کنید
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
blinking U روشن و خاموش شدن در نتیجه تغییر شدت حرف نمایش داده شده
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com