Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
turn off
U
خاموش کردن یاشدن
turn-off
U
خاموش کردن یاشدن
turn-offs
U
خاموش کردن یاشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
slackened
U
شل کردن یاشدن
slackening
U
شل کردن یاشدن
slackens
U
شل کردن یاشدن
sprains
U
رگ به رگ کردن یاشدن
spraining
U
رگ به رگ کردن یاشدن
sprained
U
رگ به رگ کردن یاشدن
sprain
U
رگ به رگ کردن یاشدن
slacken
U
شل کردن یاشدن
mined
U
استخراج کردن یاشدن
mines
U
استخراج کردن یاشدن
slower
U
اهسته کردن یاشدن
ripen
U
رسیده کردن یاشدن
sponge
U
طفیلی کردن یاشدن
sponging
U
طفیلی کردن یاشدن
sponged
U
طفیلی کردن یاشدن
propping
U
حائل کردن یاشدن
prop
U
حائل کردن یاشدن
wither
U
پژمرده کردن یاشدن
mine
U
استخراج کردن یاشدن
to crock up
U
خراب کردن یاشدن
ripened
U
رسیده کردن یاشدن
ripening
U
رسیده کردن یاشدن
slowing
U
اهسته کردن یاشدن
sacked
U
اخراج کردن یاشدن
propped
U
حائل کردن یاشدن
sacks
U
اخراج کردن یاشدن
solidified
U
سفت کردن یاشدن
slowest
U
اهسته کردن یاشدن
solidifies
U
سفت کردن یاشدن
sack
U
اخراج کردن یاشدن
slowed
U
اهسته کردن یاشدن
ripens
U
رسیده کردن یاشدن
foreignize
U
بیگانه کردن یاشدن
slow
U
اهسته کردن یاشدن
solidifying
U
سفت کردن یاشدن
solidify
U
سفت کردن یاشدن
slows
U
اهسته کردن یاشدن
change
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
to wear out
U
ازپوشیدن زیادکهنه کردن یاشدن
changed
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changes
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
changing
U
دگرگون کردن یاشدن دگرگونی
shelve
U
شیب دار کردن یاشدن
shelved
U
شیب دار کردن یاشدن
solidifying
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidify
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidifies
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
solidified
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
winds
U
خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
wind
U
خسته کردن یاشدن ازنفس افتادن
cark
U
بار کردن غمگین ساختن یاشدن
substantialize
U
دارای وجود خارجی کردن یاشدن
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
condensing
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condenses
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
condense
U
منقبض کردن یاشدن غلیظ کردن
shutdowns
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown
U
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hush
U
خاموش کردن
out
U
خاموش کردن
quenching
U
خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن
turn out
<idiom>
U
خاموش کردن
put out
U
خاموش کردن
turn-off
U
خاموش کردن
extinguishes
U
خاموش کردن
to snuff out
U
خاموش کردن
extinguish
U
خاموش کردن
turn off
U
خاموش کردن
out-
U
خاموش کردن
outed
U
خاموش کردن
to put out
U
خاموش کردن
extinguishing
U
خاموش کردن
suffocate
U
خاموش کردن
suffocated
U
خاموش کردن
suffocating
U
خاموش کردن
suffocates
U
خاموش کردن
to switch off
U
خاموش کردن
smothers
U
خاموش کردن
smothering
U
خاموش کردن
smothered
U
خاموش کردن
dout
U
خاموش کردن
smother
U
خاموش کردن
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
to blow out alamp
U
خاموش کردن چراغ
fight the fire
U
اتش خاموش کردن
To dye ones hair.
U
موها را خاموش کردن
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
To extinguish a fire.
U
آتش را خاموش کردن
power
U
خاموش کردن یک وسیله
snubs
U
سربالا خاموش کردن
quench
U
خاموش کردن ترساندن
turn out
U
باکلید خاموش کردن
to talk down
U
خاموش یاساکت کردن
snubbed
U
سربالا خاموش کردن
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
snubbing
U
سربالا خاموش کردن
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
snub
U
سربالا خاموش کردن
quenched
U
خاموش کردن ترساندن
turn off
<idiom>
U
بستن ،خاموش کردن
stifle
U
خاموش کردن فرونشاندن
stifled
U
خاموش کردن فرونشاندن
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
stifles
U
خاموش کردن فرونشاندن
quenches
U
خاموش کردن ترساندن
to laugh down
U
با خنده خاموش کردن
snuff
U
بافوت خاموش کردن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
to snuff out
U
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
power down
U
قطع برق خاموش کردن
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off
U
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
shut off
<idiom>
U
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
quenched
U
دفع کردن خاموش کردن
quenches
U
دفع کردن خاموش کردن
muffling
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumber
U
لال کردن خاموش کردن
dumbest
U
لال کردن خاموش کردن
dumb
U
لال کردن خاموش کردن
quench
U
دفع کردن خاموش کردن
muffles
U
خاموش کردن ساکت کردن
still brith
U
خاموش کردن ساکت کردن
muffle
U
خاموش کردن ساکت کردن
souse
U
مست مست کردن یاشدن
trances
U
مسحورکردن یاشدن
trance
U
مسحورکردن یاشدن
chirk
U
شادکردن یاشدن
superannuate
U
بازنشسته دانستن یاشدن
abut
U
متصل بودن یاشدن
abutted
U
متصل بودن یاشدن
abuts
U
متصل بودن یاشدن
magnetic blowout
U
خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fail
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed
U
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touch
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches
U
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
mumchance
U
خاموش
soundless
U
خاموش
silent
U
خاموش
on/off
U
خاموش
on-off button
U
خاموش
extinguished
U
خاموش
on/off light
U
خاموش
quiescent
U
خاموش
off
U
خاموش
whist
U
خاموش
uncommunicative
U
خاموش
hist
U
خاموش
h!
U
خاموش
spark arrester
U
جرقه خاموش کن
stills
U
خاموش ساکت
stiller
U
خاموش ساکت
silencer
U
خاموش کننده
quietest
U
ساکن خاموش
quiet
U
ساکن خاموش
snuff
U
خاموش شدن
stillest
U
خاموش ساکت
to stand mute
U
خاموش ماندن
inactive status
U
خط مشی خاموش
keep still
U
خاموش باش
reserved
U
خاموش کم حرف
tight lipped
U
کم حرف خاموش
tight-lipped
U
کم حرف خاموش
dry up
U
خاموش شدن
out
U
دستگاه خاموش
to dry up
U
خاموش شدن
out-
U
دستگاه خاموش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com