English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to blow out alamp U خاموش کردن چراغ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
flash U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes U روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
light line U خط خاموش کردن چراغ خودروها
Other Matches
his hope was snuffed out U چراغ امیدش خاموش شد
Turn off the light before you leave. U پیش از رفتن چراغ را خاموش کن
to go out U خاموش شدن [شمع یا چراغ یا آتش یا سیگار]
black out U قطع کامل برق خاموش شدن چراغ ها خاموشی شهر
shutdowns U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
shutdown U دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند
harder U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hardest U که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
smothers U خاموش کردن
to put out U خاموش کردن
suffocated U خاموش کردن
suffocate U خاموش کردن
smothering U خاموش کردن
smothered U خاموش کردن
outed U خاموش کردن
put out U خاموش کردن
suffocates U خاموش کردن
out U خاموش کردن
smother U خاموش کردن
turn out <idiom> U خاموش کردن
out- U خاموش کردن
suffocating U خاموش کردن
turn-offs U خاموش کردن
turn off U خاموش کردن
extinguishes U خاموش کردن
turn-off U خاموش کردن
quenching U خاموش کردن
extinguishing U خاموش کردن
hush U خاموش کردن
dout U خاموش کردن
extinguish U خاموش کردن
to snuff out U خاموش کردن
to switch off U خاموش کردن
shut down U خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
to shut down a reactor U راکتوری را خاموش کردن
turn off U خاموش کردن یاشدن
turn-off U خاموش کردن یاشدن
quenched U خاموش کردن ترساندن
quench U خاموش کردن ترساندن
quenches U خاموش کردن ترساندن
turn-offs U خاموش کردن یاشدن
stifle U خاموش کردن فرونشاندن
stifled U خاموش کردن فرونشاندن
stifles U خاموش کردن فرونشاندن
To dye ones hair. U موها را خاموش کردن
To extinguish a fire. U آتش را خاموش کردن
power U خاموش کردن یک وسیله
snubs U سربالا خاموش کردن
snubbing U سربالا خاموش کردن
snubbed U سربالا خاموش کردن
snub U سربالا خاموش کردن
powered U خاموش کردن یک وسیله
to talk down U خاموش یاساکت کردن
snuff U بافوت خاموش کردن
turn out U باکلید خاموش کردن
powering U خاموش کردن یک وسیله
powers U خاموش کردن یک وسیله
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
fight the fire U اتش خاموش کردن
turn off <idiom> U بستن ،خاموش کردن
to laugh down U با خنده خاموش کردن
smoldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldering U بی اتش سوختن خاموش کردن
still U ساکت کردن خاموش شدن
stiller U ساکت کردن خاموش شدن
power down U قطع برق خاموش کردن
stillest U ساکت کردن خاموش شدن
stills U ساکت کردن خاموش شدن
radar silence U خاموش کردن موقتی رادارها
smouldered U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulder U بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders U بی اتش سوختن خاموش کردن
smoulders U بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch U خاموش کردن ساکت شدن
smolder U بی اتش سوختن خاموش کردن
to snuff out U در نتیجه گل گیری خاموش کردن
to douse the glim U چراغ راخاموش کردن
shut off <idiom> U بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
to turn off U خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
lucubrate U بانور چراغ کار کردن
To squash someone . U تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
to work by candle light U شب کاری کردن دود چراغ خوردن
powered U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powers U خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blankets U پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
to switch on the dipped [dimmed] headlights U چراغ نور پایین [ماشین] را روشن کردن
To turn on the light(radio, T. V). U چراغ ( رادیو ؟تلویزیون وغیره ) راروشن کردن
To turn off the lights. (T. V. ,radio). U چراغ ( تلویزیون ؟ رادیو وغیره ) راخاموش کردن
dumbest U لال کردن خاموش کردن
dumb U لال کردن خاموش کردن
still brith U خاموش کردن ساکت کردن
quenches U دفع کردن خاموش کردن
dumber U لال کردن خاموش کردن
muffles U خاموش کردن ساکت کردن
muffling U خاموش کردن ساکت کردن
muffle U خاموش کردن ساکت کردن
quenched U دفع کردن خاموش کردن
quench U دفع کردن خاموش کردن
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
touches U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch U وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
mumchance U خاموش
off U خاموش
silent U خاموش
extinguished U خاموش
whist U خاموش
quiescent U خاموش
soundless U خاموش
h! U خاموش
on/off light U خاموش
hist U خاموش
on/off U خاموش
on-off button U خاموش
uncommunicative U خاموش
quiet U ساکن خاموش
quietest U ساکن خاموش
silenced U خاموش شدن
silencers U خاموش کننده
extinction U خاموش سازی
silence U خاموش شدن
silencer U خاموش کننده
to stand mute U خاموش ماندن
keep still U خاموش باش
extinctive U خاموش کننده
stiller U خاموش ساکت
tacit U مقدر خاموش
go out U خاموش شدن
stillest U خاموش ساکت
stills U خاموش ساکت
silences U خاموش شدن
still U خاموش ساکت
dry up U خاموش شدن
silencing U خاموش شدن
extinguishable U خاموش کردنی
inextinguishable U خاموش نشدنی
to keep silence U خاموش بودن
out- U دستگاه خاموش
to keep silence U خاموش شدن
out U دستگاه خاموش
to hold one's tongue U خاموش شدن
tight-lipped U کم حرف خاموش
taciturn U کم سخن خاموش
he did not open his lips U خاموش ماند
reserved U خاموش کم حرف
to dry up U خاموش شدن
extinguisher U خاموش کننده
inactive status U خط مشی خاموش
tight mouthed U کم حرف خاموش
outed U دستگاه خاموش
glumpy U خاموش وکدر
tight lipped U کم حرف خاموش
quenchless U خاموش نشدنی
spark arrester U جرقه خاموش کن
quaker's meeting U انجمن خاموش
Quiet!silence! U خاموش ( ساکت ) !
to burn out U خاموش شدن
snuff U خاموش شدن
power down U خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
fire engines U تلمبه اتش خاموش کن
silences U خاموش اتش قطع
silencing U خاموش اتش قطع
as hush as death U خاموش چون مردگان
at pause U مکث کنان خاموش
extinct U منسوخه خاموش شده
magnetic blow out U خاموش کننده مغناطیسی
inextinguishably U بطور خاموش نشدنی
snuff U خاموش سازی یافوت پف
silence U خاموش اتش قطع
magnetic blow out with U با خاموش کننده مغناطیسی
lightning protection U با خاموش کننده مغناطیسی
mum U سکوت شخص خاموش
silenced U خاموش اتش قطع
fire extinguisher U خاموش کننده اتش
fire extinguishers U خاموش کننده اتش
fire engine U تلمبه اتش خاموش کن
to die out away off U خاموش شدن پژمردن
mums U سکوت شخص خاموش
lampad U چراغ
lampers U چراغ
nightlights U چراغ کم سو
white steaming light U چراغ
lamp چراغ
overtaking light U چراغ
nightlight U چراغ کم سو
lamps U چراغ
lamplighter U چراغ چی
magnetic blow out arrester U برقگیر با خاموش کننده مغناطیسی
blinked U روشن خاموش شدن چراغها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com