Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
shut down
U
خاموش کردن و متوقف کردن کارایی ماشین یا سیستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pull over
<idiom>
U
متوقف کردن ماشین گوشه جاده
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
monitors
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitored
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor
U
برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
flash
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashed
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
flashes
U
روشن و خاموش کردن چراغ . روشن و خاموش شدن شدت روشنایی نشانه گر برای نشان دادن
performance
U
روش قضاوت کارایی سیستم
performances
U
روش قضاوت کارایی سیستم
hardest
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
harder
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
hard
U
که معادل خاموش کردن و سپس روشن کردن مجدد کامپیوتر است
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
arresting system reset unit
U
متوقف کننده سیستم مهارهواپیما
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
lay to rest
<idiom>
U
رها کردن ،متوقف کردن
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
boarded
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
put under the ban
U
متوقف کردن
halted
U
متوقف کردن
halts
U
متوقف کردن
halt
U
متوقف کردن
optimization
U
کار کردن چیزی با کارایی کامل
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
stopped
U
متوقف کردن ایستگاه
to bring traffic to a standstill
U
ترافیک را متوقف کردن
stopping
U
متوقف کردن ایستگاه
stopping the work
U
متوقف کردن کار
gravel
U
شن دار متوقف کردن
stops
U
متوقف کردن ایستگاه
stop
U
متوقف کردن ایستگاه
optimize
U
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
dumber
U
لال کردن خاموش کردن
still brith
U
خاموش کردن ساکت کردن
muffle
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumbest
U
لال کردن خاموش کردن
muffles
U
خاموش کردن ساکت کردن
dumb
U
لال کردن خاموش کردن
quenched
U
دفع کردن خاموش کردن
muffling
U
خاموش کردن ساکت کردن
quench
U
دفع کردن خاموش کردن
quenches
U
دفع کردن خاموش کردن
optimize
U
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
checked
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
checks
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
call it quits
<idiom>
U
متوقف کردن تمام کار
check
U
کم یا متوقف کردن سرعت بدن
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
extinguish
U
خاموش کردن
suffocating
U
خاموش کردن
hush
U
خاموش کردن
extinguishing
U
خاموش کردن
quenching
U
خاموش کردن
turn-off
U
خاموش کردن
to switch off
U
خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن
suffocates
U
خاموش کردن
suffocated
U
خاموش کردن
out-
U
خاموش کردن
put out
U
خاموش کردن
smother
U
خاموش کردن
smothers
U
خاموش کردن
smothering
U
خاموش کردن
dout
U
خاموش کردن
turn off
U
خاموش کردن
smothered
U
خاموش کردن
suffocate
U
خاموش کردن
to snuff out
U
خاموش کردن
out
U
خاموش کردن
turn out
<idiom>
U
خاموش کردن
to put out
U
خاموش کردن
extinguishes
U
خاموش کردن
outed
U
خاموش کردن
tie up
<idiom>
U
آرام یا متوقف کردن حرکت یا عملی
end
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
phaseout
U
تدریجا متوقف کردن کار یاتولید
ends
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
to suspend payment
U
پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
fielding
U
متوقف کردن و کنترل گوی هاکی
ended
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
to stop cold something
U
چیزی را فوری کاملا متوقف کردن
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
powers
U
خاموش کردن یک وسیله
stifle
U
خاموش کردن فرونشاندن
turn off
U
خاموش کردن یاشدن
power
U
خاموش کردن یک وسیله
stifles
U
خاموش کردن فرونشاندن
powering
U
خاموش کردن یک وسیله
turn-off
U
خاموش کردن یاشدن
snuff
U
بافوت خاموش کردن
To dye ones hair.
U
موها را خاموش کردن
stifled
U
خاموش کردن فرونشاندن
To extinguish a fire.
U
آتش را خاموش کردن
powered
U
خاموش کردن یک وسیله
turn out
U
باکلید خاموش کردن
turn-offs
U
خاموش کردن یاشدن
to talk down
U
خاموش یاساکت کردن
snubbing
U
سربالا خاموش کردن
quenches
U
خاموش کردن ترساندن
snubs
U
سربالا خاموش کردن
fight the fire
U
اتش خاموش کردن
turn off
<idiom>
U
بستن ،خاموش کردن
to shut down a reactor
U
راکتوری را خاموش کردن
to laugh down
U
با خنده خاموش کردن
quench
U
خاموش کردن ترساندن
to smother a flame
U
شعله ای را خاموش کردن
to blow out alamp
U
خاموش کردن چراغ
quenched
U
خاموش کردن ترساندن
snub
U
سربالا خاموش کردن
snubbed
U
سربالا خاموش کردن
aborts
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborted
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting
U
متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
stall
U
متوقف شدن یا کردن از کار انداختن یا افتادن
cancellation
U
عمل متوقف کردن فرآیند شروع شده
stalling
U
متوقف شدن یا کردن از کار انداختن یا افتادن
machines
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machined
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
machine
U
ماشین کردن با ماشین رفتن
operated
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operates
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
operate
U
تکار کردن یا باعث کار کردن ماشین شدن
smolder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smolders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smoldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stanch
U
خاموش کردن ساکت شدن
radar silence
U
خاموش کردن موقتی رادارها
to snuff out
U
در نتیجه گل گیری خاموش کردن
smoldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stills
U
ساکت کردن خاموش شدن
smoulders
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
stiller
U
ساکت کردن خاموش شدن
smouldering
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
smouldered
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
light line
U
خط خاموش کردن چراغ خودروها
smoulder
U
بی اتش سوختن خاموش کردن
power down
U
قطع برق خاموش کردن
still
U
ساکت کردن خاموش شدن
stillest
U
ساکت کردن خاموش شدن
arm
U
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال
cancel
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancels
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
cancelling
U
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
jams
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jammed
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
benchmark
U
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
benchmarks
U
برنامه بررسی کارایی نرم افزار یا سخت افزار یک سیستم
appel
U
پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
powered
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
power
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering
U
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
shut off
<idiom>
U
بستن شیرآب یا خاموش کردن کلید برق
to turn off
U
خاموش کردن انجام دادن بیرون اوردن
com file
U
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
types
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
type
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
typed
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
To squash someone .
U
تو دهن کسی زدن ( اورا خاموش وخفه کردن )
wet blankets
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powers
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
power
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
powered
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
wet blanket
U
پتوی خیسی که برای خاموش کردن اتش بکار رود
powering
U
خاموش کردن منبع الکتریسیته کامپیوتر یا قطعه الکترونیک دیگر
lighting
U
سیستم روشنایی ماشین
crashing
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crash
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashed
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashingly
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
crashes
U
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند
pica
U
سیستم عامل مستقل از ماشین
mechanised
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanize
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizes
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanising
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanizing
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
mechanises
U
با ماشین الات ولوازم مکانیکی مجهز کردن با وسایل مکانیکی کارکردن ماشینی کردن
transaction
U
سیستم کامپیوتری که معمولاگ دستهای کار میکند تا وقتی که با تراکنش جدید متوقف شود و سپس منابع را به تراکنش اختصاص میدهد
to stop somebody or something
U
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن
[متوقف کردن]
[مانع کسی یا چیزی شدن]
[جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
link encryption
U
خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
BAT file extension
U
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
deadline
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
deadlines
U
منتظر تعمیر متوقف کردن وسایل برای تعمیر
printed
U
ماشین کردن
prints
U
ماشین کردن
type write
U
ماشین کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com