Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
overarm
U
خارج شدن بازوی شناگر ازاب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
beat
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
beats
U
تعدادضربات پا دریکسری ضربات بازوی شناگر ضربه زدن
catch
U
نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
pull
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls
U
ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pivot arm
U
بازوی گردان بازوی اتصال
waterlogged
U
ازاب اشباع
to fish in troubled waters
U
ازاب گل الودماهی گرفتن
water worn
U
ساییده شده ازاب
gateage
U
دریچه یابندبرای جلوگیری ازاب
neptunian
U
ازاب پیدا شده نپتونی
diver's mate
U
یار اب باز که اورا ازاب بالا می کشد
to feather an oar
U
پاروراپس ازبیرون اوردن ازاب تخت قراردادن
swimmers
U
شناگر
swimmer
U
شناگر
turn
U
برگشت شناگر
turns
U
برگشت شناگر
water dog
U
شناگر ماهر
butterflyer
U
شناگر پروانه
backstroker
U
شناگر پشت
breaststroker
U
شناگر قورباغه
naiad
U
مهروی شناگر
kicks
U
ضربه پای شناگر
waterfowler
U
شکارچی مرغان شناگر
kick
U
ضربه پای شناگر
kicked
U
ضربه پای شناگر
armpoll
U
کشش دست شناگر
kicking
U
ضربه پای شناگر
freestyler
U
شناگر شنای ازاد
individual medleyist
U
شناگر شنای مختلط
medleyist
U
شناگر شنای مختلط
belly whopper
U
شیرجه شناگر برروی شکم
Given the water ,he is a good swimmer .
<proverb>
U
آب نمى بیند والا شناگر قابلى است .
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
gateposts
U
بازوی در
string arm
U
بازوی زه کش
gatepost
U
بازوی در
crank arm
U
بازوی لنگ
access arm
U
بازوی دسترسی
rocker arm
U
بازوی ننویی
access arm
U
بازوی دستیابی
gateposts
U
بازوی دروازه
shank
U
بازوی لنگر
gatepost
U
بازوی دروازه
drawbar
U
بازوی کشش
rocker arm
U
بازوی اسبک
whipped
U
بازوی بار
boom
U
بازوی متحرک
boomed
U
بازوی بیل
booms
U
بازوی بیل
boomed
U
بازوی متحرک
booming
U
بازوی بیل
booming
U
بازوی متحرک
booms
U
بازوی متحرک
jib=boom
U
بازوی جرثقیل
whip
U
بازوی بار
moment arm
U
بازوی گشتاور
a broken arm
U
بازوی شکسته
whips
U
بازوی بار
boom
U
بازوی بیل
yardarm
U
بازوی افقی
jibs
U
بازوی متحرک
jibbing
U
بازوی متحرک
jibbed
U
بازوی متحرک
jib
U
بازوی متحرک
lever arm
U
بازوی اهرم
bottom boom
U
بازوی متحرک جراثقال
bracer
U
محافظ بازوی کمانگیر
yardarm
U
بازوی دکل ناو
crank web
U
بازوی میل لنگ
wiper arm
U
بازوی برف پاک کن
roadwheel arm
U
بازوی غلطک شنی
yard
U
بازوی افقی دکل ناو
yards
U
بازوی افقی دکل ناو
ram
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
rams
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
stockade
U
دودکش بازوی لنگر کشتی
rammed
U
بازوی انتقال نیرو سگدست
stockades
U
دودکش بازوی لنگر کشتی
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
hacks
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack
U
ضربه خطای دست به بازوی حریف
topping off
U
بازوی بلند کننده بوم جرثقیل
truck
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
roadwheel arm
U
بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
trucks
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
drawbar pull
U
فشار وارد به بازوی اتصال یابازوی کشش
trucking
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
trucked
U
خودرو نظامی بالاترین بازوی دکل ناو
rosettes
U
گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
rosette
U
گوشت قسمت پشت بازوی گاو طوقی
lanes
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
U
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
armlock
U
گرفتن بازوی حریف و کشیدن ان با فشار به پشت ارنج
olympic lift and cross face
U
گرفتن بازوی چپ حریف از جلو وران پای راست از پشت
deceleration time
U
زمانی که بازوی دستیابی پس از حرکت به محل صحیح دیسک سخت متوقف میشود
turnstiles
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
turnstile
U
تیری که چهار بازوی گردنده داردوهرکس میخواهد از ان بگذرد کوپن خود را درسوراخ ان انداخته وانراچرخانده وارد میشود
print
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
printed
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
prints
U
بازوی متحرک در چاپگر wheel-daisy که حروف آهنی را روی ریبون چاپگر قرار میدهد ورودی کاغذ علامت می گذارد
actuator
U
محرک بازوی عامل مکانیسم عامل
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
drawbar
U
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
concentrator
U
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
externally
U
از خارج
out-
U
خارج
non-combatants
U
خارج از صف
non-combatant
U
خارج از صف
out of tune
U
خارج
out of
U
خارج از
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
خارج
[از]
non combatant
U
خارج از صف
outed
U
خارج
forth of
U
خارج از
out-of-
U
خارج از
outside
U
خارج
off
U
خارج از
out
U
خارج
off side
U
خارج از خط
per
U
خارج از
outside
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
external
U
خارج
abroad
U
خارج
outsides
U
خارج
externals
U
خارج
outside
U
در خارج
aroint
U
خارج شو
outsides
U
در خارج
out of proportion
U
خارج از اندازه
off center
U
خارج از مرکز
eccentric
U
خارج از مرکز
not to the point
U
خارج از موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
out of turn
U
خارج از نوبت
outboard bearing
U
یاتاقان خارج
extravascular
U
خارج رگی
outdoors
U
خارج از منزل
fescennine
U
خارج ازاخلاق
outbye
U
خارج از دور از
without
U
بطرف خارج
extra spectral
U
خارج طیفی
popping
U
خارج شدن
extra-marital
U
خارج از زناشویی
foreign market
U
بازار خارج
out of phase
U
خارج از فاز
out of line
U
خارج از خط جبهه
out of door
U
خارج ازمنزل
derailing
U
از خط خارج شدن
derailing
U
از خط خارج کردن
derails
U
از خط خارج شدن
derailed
U
از خط خارج شدن
derail
U
از خط خارج کردن
derails
U
از خط خارج کردن
derail
U
از خط خارج شدن
eccentrics
U
خارج از مرکز
To fall out.
U
از صف خارج شدن
The train ran off the rails.
U
قطار از خط خارج شد
eject
U
خارج کردن
ejected
U
خارج کردن
out of action
U
خارج ازنبرد
ejecting
U
خارج کردن
ejects
U
خارج کردن
neither here nor there
U
خارج ازموضوع
off season
U
خارج از فصل
derailed
U
از خط خارج کردن
blow out
U
به خارج دمیدن
phase out
U
خارج کردن
submultiple
U
خارج قسمت
off duty
U
خارج از نگهبانی
off duty
U
خارج از خدمت
nonsense
U
خارج از منطق
to fall out
U
خارج شدن
over the side
U
خارج از ناو
to pass off
U
خارج شدن
to rule out
U
خارج کردن
outbound
U
مربوط به خارج
outbound
U
خارج ازمحدوده
abaxile
U
خارج از مرکز
beside the question
U
خارج از موضوع
beside the mark
U
خارج ازموضوع
soto uke
U
دفاع از خارج
bring out
U
خارج کردن
begone
U
خارج شو عزیمت کن
standaway
U
خارج از بدن
anieoro
U
از داخل به خارج
acentric
U
خارج از مرکز
cross country
U
خارج از جاده
ouyby
U
خارج از دور از
off key
خارج از مایه
extra professional
U
خارج حرفهای
extra regular
U
خارج ازقاعده
extracellular
U
خارج سلولی
extragalactic
U
خارج کهکشانی
extramarital
U
خارج ازدواجی
extramarital
U
خارج از زناشویی
oversea
U
خارج از کشور
extramundane
U
خارج دنیایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com