Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
layman
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
laymen
U
خارج از حرفه یا فن خاصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
variable
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variables
U
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
U
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
professionalism
U
صفات وعادات مخصوص اهل حرفه حرفه یی
out of bounds
U
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
hooked medallion
U
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
trend
U
حرفه
occupations
U
حرفه
trends
U
حرفه
traded
U
حرفه
crafts
U
حرفه
trade
U
حرفه
skill
U
حرفه
mystery
U
حرفه
mysteries
U
حرفه
craft
U
حرفه
workless
U
بی حرفه
business
U
حرفه
businesses
U
حرفه
occupation
U
حرفه
professional
<adj.>
U
حرفه ای
professions
U
حرفه یی
careers
U
حرفه
careering
U
حرفه
careered
U
حرفه
career
U
حرفه
mTtiers
U
حرفه
metiers
U
حرفه
metier
U
حرفه
avocation
U
حرفه
craftsman trade
U
حرفه
professions
U
حرفه
vocation
U
حرفه
line of business
U
حرفه
vocations
U
حرفه
profession
U
حرفه
profession
U
حرفه یی
reliance on a document
U
استناد به مدرک خاصی
particularity
U
بستگی بعقاید خاصی
referring to a document
U
استناد به مدرک خاصی
particularism
U
دلبستگی بمرام خاصی
vocations
U
حرفه صدا
dilettante
U
غیر حرفه
dilettantes
U
غیر حرفه
dilettanti
U
غیر حرفه
professionalism
U
حرفه یی بودن
prizefighter
U
مشت زن حرفه یی
professionalize
U
حرفه یی کردن
avocation
U
کار حرفه
careerist
U
حرفه دوست
pursuits
U
حرفه پیشه
pursuit
U
حرفه پیشه
careerists
U
حرفه دوست
legal profession
U
حرفه وکالت
professionalize
U
حرفه یی شدن
technologist
U
حرفه شناس
trade
U
پیشه حرفه
trade
U
حرفه کسب
vocation
U
حرفه صدا
traded
U
حرفه کسب
traded
U
پیشه حرفه
attitudinize
U
حالت خاصی بخود گرفتن
intonate
U
با لحن خاصی تلفظ کردن
interspecies
U
واقع در بین دستههای خاصی
meaner
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecific
U
واقع در بین دستههای خاصی
mean
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
stockists
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
meanest
U
معنی ومفهوم خاصی داشتن
stockist
U
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
dead
U
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
dialects
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
dialect
U
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
stylize
U
به روش یا سبک خاصی دراوردن
special administration
U
اداره قسمت خاصی از ترکه
intonate
U
بااهنگ خاصی ادا کردن
laic
U
شخص که علم خاصی را نداند
professions
U
افهار پیشه و حرفه
he is a physician byprofession
U
حرفه او طبابت است
prizefighting
U
مشت زنی حرفه یی
handicraft
U
صنعت دستی حرفه
profession
U
افهار پیشه و حرفه
contractors tool
U
ابزار حرفه ساختمان
career women
U
زن دارای حرفه یا پیشه
career woman
U
زن دارای حرفه یا پیشه
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blinds
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blind
U
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
facies
U
منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
selectively
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
for no p reason
U
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
selective
U
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
specifies
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specify
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifying
U
جنبه خاصی قائل شدن برای
technology
U
حرفه شناسی شناخت دانشی
technologies
U
حرفه شناسی شناخت دانشی
smithery
U
کار و هنر و حرفه فلزکاری
puts
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
doctrinaire
U
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
dedicated
U
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
sig
U
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
put
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dd name
U
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
attachment
U
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
putting
U
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
toneme
U
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
dedicated
U
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
doped
U
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
code
U
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
craft union
U
اتحادیه متشکل از متخصصین فن یاصنعت یا حرفه خاص
local
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
integral
U
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law
U
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
engine
U
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
locals
U
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
demarche
U
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
pitches
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
area
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas
U
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
terrane
U
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pacts
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact
U
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pitch
U
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
The tribunal considered that this action amounted to professional misconduct.
U
برای دادگاه این اقدام برابر با اشتباه حرفه ای محسوب می شود.
boot
U
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
processor
U
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
hot dog skiing
U
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
phonetician
U
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
hotspot
U
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
demanded
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand
U
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
attached processor
U
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
DPA
U
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
capitulation
U
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
head-shrinkers
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker
U
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
inelastic demand
U
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
port a punch card
U
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
functioned
U
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
functions
U
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
function
U
مجموعهای از دستورات برنامه کامپیوتری در برنامه اصلی که کار خاصی را انجام می دهند
special interest group
U
که علاقمند به سخت افزار یا نرم افزار خاصی هستند
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
omr
U
فرآیندی که علامتای خاص یا خط وط خاص به صورت خاصی
presentation graphics
U
گرافیک تجاری با کیفیت بالا که روی نکات مطرح شده بامدیریت در زمینه طرح ها وبودجه ها تکیه خاصی دارد نگاره سازی نمایشی
metal oxide semiconductor
U
روش تولید و طراحی برای خانوادههای خاصی از مدارهای مجتمع با استفاده از الگویی از هادیهای آهنی و اکسیر که روی نیمه هادی قرار دارند
sam
U
فضای ذخیره سازی که فقط داده خاصی قابل دستیابی است توسط خواندن داده قبلی در لیست
trade
U
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
traded
U
داد و ستد کردن مبادله یا معاوضه کردن حرفه
original equipment manufacturer
U
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند
reserved character
U
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
buttoning
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoned
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button
U
شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
in personam
U
علیه شخص خاصی علیه انسان
uberrima fides
U
صفتی است که در بعضی از قراردادها که باعث برقراری انواع خاصی از رابطه بین افراد میشود وجودش از شرایط صحت عقل است
increasing cost industry
U
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
asynchronous
U
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
outed
U
خارج
abroad
U
خارج
externals
U
خارج
externally
U
از خارج
non-combatant
U
خارج از صف
outside
U
در خارج
outsides
U
خارج
non combatant
U
خارج از صف
outside
U
خارج
out
U
خارج
outsides
U
در خارج
non-combatants
U
خارج از صف
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
خارج
[از]
out
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
external
U
خارج
outside
[of]
<adv.>
U
خارج
[از]
out-of-
U
خارج از
off side
U
خارج از خط
aroint
U
خارج شو
out-
U
خارج
out of
U
خارج از
off
U
خارج از
out of tune
U
خارج
per
U
خارج از
forth of
U
خارج از
spinwriter
U
چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
Kurdish rug
U
فرش کردی
[مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
off duty
U
خارج از نگهبانی
acentric
U
خارج از مرکز
outdoors
U
خارج از منزل
abaxile
U
خارج از مرکز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com