Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
thermosphere
U
خارجی ترین لایه اتمسفر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
photosphere
U
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
troposphere
U
پایین ترین بخش اتمسفر
reversing layer
U
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
physical
U
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost
U
پایین ترین زیر ترین
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
services
U
توابعی که در یک لایه DSI برای استفاده در لایه بالاتر به کار می روند
blanket course
U
لایه ضد میک لایه در برابر کشش موئی روکش پادرس
underlays
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
collapse pressure
U
حگاکثر فشار وارد به یک لایه تا ان لایه ریزش نکند
underlay
U
در زیر چیزی لایه قرار دادن لایه زیرین
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
media
U
زیر لایه در لایه اتصال داده از مدل شبکه OSI که دستیابی به رسانه ارسال را ممکن می سازد
cloud chamber effect
U
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
die
U
قطعه نازک مستطیلی از یک قرص نیمه هادی سیلیکان که به هنگام ساخت مدارهای مجتمع بریده شده یا لایه لایه می گردد
blanket course
U
لایه محافظ در مقابل رس لایه پادرس
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
combat resolution
U
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
U
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
delamination
U
لایه لایه شدن
delamination
U
لایه لایه کردن
delaminate
U
لایه لایه شدن
argillite
U
خاک رس لایه لایه
delamination
U
لایه لایه شدگی
lamination
U
لایه لایه سازی
interlayer
U
لایه بین دو لایه
atmospheres
U
اتمسفر
standard atmosphere
U
اتمسفر
aerosphere
U
اتمسفر
atmosphere
U
اتمسفر
furnace atmosphere
U
اتمسفر کوره
free atmosphere
U
اتمسفر ازاد
vent
U
مجرایی به اتمسفر
vented
U
مجرایی به اتمسفر
vents
U
مجرایی به اتمسفر
isothermal atmosphere
U
اتمسفر همدما
venting
U
مجرایی به اتمسفر
standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد
The pressure of the atmosphere
U
فشار جو ؟( اتمسفر )
atmospheres
U
اتمسفر استاندارد جو
atmosphere
U
اتمسفر استاندارد جو
controlled atmosphere
U
اتمسفر کنترل شده
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
chemosphere
U
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
international standard atmosphere
U
اتمسفر استاندارد بین المللی
aurora
U
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
inversion
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
U
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
banged
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bangs
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
U
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
ozonosphere
U
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
virtual gravity
U
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
airspace
U
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
boost pressure
U
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
cassion discase
U
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
carburizing
U
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
gas plasma display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display
U
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
heterosphere
U
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
satelloid
U
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
backmost
U
پس ترین
chapman region
U
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
best
U
عظیم ترین
lattermost
U
عقب ترین
middlemost
U
میان ترین
lowermost
U
پایین ترین
meritorious
U
شایسته ترین
least significant
U
کم اهمیت ترین
leftmost
U
سمت چپ ترین
lower most
U
پایین ترین
undermost
U
پایین ترین
most significant
U
پراهمیت ترین
foremost
U
پیش ترین
more like;most like
U
شبیه ترین
rightmost
U
راست ترین
midmost
U
میان ترین
proto
U
مهم ترین
nethermost
U
پست ترین
eldest
U
مسن ترین
lowest
U
پایین ترین
lattermost
U
پست ترین
aftmost
U
عقب ترین
hindmost
U
عقب ترین
westernmost
U
غربی ترین
furthest
U
پیشرفته ترین
bottommost
U
پایین ترین
downmost
U
پایین ترین
drier
U
: خشک ترین
first and foremost
<adv.>
U
پیش ترین
most important
<adj.>
U
مهم ترین
undermost
U
زیر ترین
topmost
U
اعلی ترین
backmost
U
عقب ترین
driest
U
خشک ترین
rearmost
U
عقب ترین
arrant
U
بدنام ترین
full-back
U
عقب ترین بازی کن
ticked
U
سخت ترین مرحله
least significant digit
U
کم اهمیت ترین رقم
least significant bit
U
کم اهمیت ترین بیت
royal road
U
اسان ترین راه
full-backs
U
عقب ترین بازی کن
lsb
U
کم اهمیت ترین بیت
innermost
U
داخلی ترین دراعماق
tick
U
سخت ترین مرحله
best
U
شایسته ترین پیشترین
eastermost
U
شرقی ترین نقطه
most significant bit
U
با اهمیت ترین بیت
top flight
U
اعلی ترین مرتبه
most significant bit
U
با ارزش ترین بیت
aftermost
U
عقب ترین واپسین
neap tide
U
پائین ترین جزر و مد
tenth rate
U
پایین ترین درجه
neap
U
خفیف ترین جزر و مد
tenth rate
U
از پایین ترین جنس
bottom price
U
پائین ترین قیمت
easternmost
U
شرقی ترین نقطه
heartstring
U
عمیق ترین احساسات دل
next
U
نزدیک ترین پس ازان
most significant digit
U
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
U
با ارزش ترین رقم
ticks
U
سخت ترین مرحله
culminant
U
درمرتفع ترین موضع کامل
lasts
U
پایین ترین درجه یا مقام
primitive data type
U
ساده ترین شکل داده
admirals
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admiral
U
عالی ترین افسرنیروی دریایی
curtail step
U
پایین ترین پله پلگان
lower high water
U
پایین ترین پیشرفت اب دریا
upmost
U
عالی ترین بالاترین درجه
combat resolution
U
پایین ترین رده رزمی
fullback
U
جای عقب ترین بازی کن
last
U
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
U
پایین ترین درجه یا مقام
Put your warmest clothes on .
U
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
curtal step
U
پایین ترین پله پلگان
main battle tank
U
قوی ترین تانک رزمی
sternmost
U
عقب ترین قسمت کشتی
least developed countries
U
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
smallest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
heart strings
U
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
This is the easisrt way.
U
این آسان ترین راه است
lowest common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
U
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
supremum
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
belly
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
lowest common multiple
[LCM]
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
least common multiple
U
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
lower low water
U
پایین ترین پست رفت اب دریا
skirting armor
U
ضخیم ترین قسمت زره تانک
master tooth
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
bellies
U
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master pick
U
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least upper bound
[lub, LUB]
U
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
subcutis
U
عمیق ترین قسمت زیر پوست
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
next of kin
U
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
best seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
endodermis
U
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
msb
U
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
knight bachelor
U
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
msd
U
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
aftermost
U
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best-seller
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
rock-bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
highest common factor
[HCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common factor
[GCF]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
rock bottom
U
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
water collecting sump
U
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
This is the oldest Persian script in existence.
U
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
best-sellers
U
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common divisor
[gcd]
U
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
dynamically
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamic
U
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
Milco
U
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
intima
U
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
ahmad
U
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
mastered
U
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com