Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ending
U
خاتمه پیام
endings
U
خاتمه پیام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
text
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
texts
U
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
cargo outturn message
U
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
Other Matches
InBox
U
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
burn out
U
تمام شدن سوخت به طور غیرمنتظره خاتمه سوزش زمان خاتمه سوزش سوختن
ended
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
end
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
ends
U
خاتمه دادن خاتمه یافتن
challenge and reply
U
ذکر گوینده و گیرنده پیام اعلام دادن و گرفتن پیام
piggybacking
U
استفاده از پیام ارسالی برای انتقال تصدیق از یک پیام که زودتر دریافت شده است
InBox
U
پیام فکس و پیام ارسالی روی انیترنت است
quoting
U
خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
prompted
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompt
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
prompts
U
پیام حرف نشان داده شده روی صفحه نمایش برای پیام دادن به کاربر که یک ورودی لازم است
receipt notification
U
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
radiogram
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
radiograms
U
پیام رادیو تلگرافی پیام رادیویی
UA
U
نرم افزاری که اطمینان حاصل میکند که پیام پستی اطلاعات ابتدایی صحیح دارد و سپس آنرا به عامل ارسال می فرستدتا پیام را به مقصد بفرستد
codress
U
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
anagram
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
anagrams
U
استفاده از ترکیب رمزها برای کشف پیام کشف پیام بااستفاده از رمزهای مرکب
polynomial code
U
سیستم تشخیص خطا که از مجموعهای از قوانین ریاضی اعمال شده به پیام پیش از ارسال و سپس پس از دریافت یا تولید مجدد پیام اصلی تشکیل شده است
ends
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
ended
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
end
U
کد جداکننده آخرین حرف پیام از اولین حرف پیام دیگر
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
service message
U
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
wilco
U
پیام را اجرامی کنم پیام رسید اجرا می کنم
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
notice to quit
U
خاتمه
prorogation
U
خاتمه
quit
U
خاتمه
notice of determination
U
خاتمه
quitting
U
خاتمه
notice of cancellation
U
خاتمه
notice of termination
U
خاتمه
letter of dismissal
U
خاتمه
ends
U
خاتمه
lay-off
U
خاتمه
abrogation
U
خاتمه
endings
U
خاتمه
dismissal
U
خاتمه
ending
U
خاتمه
withdrawal
U
خاتمه
end
U
خاتمه
end all
U
خاتمه
closures
U
خاتمه
closure
U
خاتمه
last a
U
خاتمه
sequel
U
خاتمه
ended
U
خاتمه
termination
U
خاتمه
expiry
U
خاتمه
sequels
U
خاتمه
to bring to an end
U
خاتمه دادن
to break off
U
خاتمه دادن
end mark
U
نشان خاتمه
to knit up
U
خاتمه دادن
closing
U
خاتمه عملیات
to put an end to
U
خاتمه دادن
cessation
U
خاتمه دادن
terminative
U
خاتمه دهنده
expiration
U
خاتمه بازدم
expirations
U
خاتمه بازدم
general discharge
U
خاتمه خدمت
abort
U
خاتمه غیرعادی
ends
U
خاتمه یافتن
ends
U
خاتمه فرجام
due out
U
خاتمه یافته
rises
U
خاتمه یافتن
rise
U
خاتمه یافتن
aborts
U
خاتمه غیرعادی
aborting
U
خاتمه غیرعادی
aborted
U
خاتمه غیرعادی
ended
U
خاتمه فرجام
call off
U
خاتمه دادن
wrap up
U
خاتمه یافتن
terminated
U
خاتمه یافتن
end
U
خاتمه یافتن
end
U
خاتمه فرجام
terminates
U
خاتمه یافتن
ended
U
خاتمه یافتن
terminate
U
خاتمه یافتن
terminates
U
خاتمه دادن منتهی
abnormal end
U
خاتمه غیر عادی
layoffs
U
خاتمه دادن به خدمت
post hostilities
U
بعداز خاتمه مخاصمات
pt down
U
بزوربچیزی خاتمه دادن
terminate
U
خاتمه دادن منتهی
terminated
U
خاتمه دادن منتهی
post hostilities
U
بعد از خاتمه درگیریها
abend
U
خاتمه غیر عادی
layoff
U
خاتمه دادن به خدمت
complete
U
خاتمه دادن به یک کار
lay off
U
بخدمت خاتمه دادن
completed
U
خاتمه دادن به یک کار
muster out
U
بخدمت خاتمه دادن
completes
U
خاتمه دادن به یک کار
completing
U
خاتمه دادن به یک کار
to fight out
U
باجنگ خاتمه دادن
end spell
U
خاتمه کلمات رمز
end spell
U
خاتمه هر کلمه رمز
walking papers
U
ورقه خاتمه خدمت
denunciation
U
اعلان الغاء یا خاتمه
walking ticket
U
ورقه خاتمه خدمت
denunciations
U
اعلان الغاء یا خاتمه
termination
U
خاتمه دادن یا توقف
end of transmission block
U
خاتمه ارسال بلاک
terminates
U
محدود کردن خاتمه یافتن
end
U
تمام کردن خاتمه دادن
ended
U
تمام کردن خاتمه دادن
terminated
U
محدود کردن خاتمه یافتن
disaffiliate
U
به همکاری یا شراکت خاتمه دادن
post flight
U
بعد از خاتمه پرواز هواپیما
complete
U
خاتمه یافته یا کامل شده
ends
U
تمام کردن خاتمه دادن
completing
U
خاتمه یافته یا کامل شده
to come to an end
U
خاتمه یافتن تمام شدن
to draw to a close
U
به پایان یا خاتمه نزدیک شدن
completed
U
خاتمه یافته یا کامل شده
to get done with
U
خاتمه دادن تمام کردن
terminate
U
محدود کردن خاتمه یافتن
completes
U
خاتمه یافته یا کامل شده
to wind up
U
خاتمه دادن بپایان رساندن
black concept
U
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
abended
U
خاتمه یافته بطور غیر عادی
end
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ended
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
ends
U
خاتمه دادن یا متوقف کردن چیزی
logging
U
عمل خاتمه دادن عملیات در یک سیستم
static
U
چاپ وضعیت سیستم پس از خاتمه فرآیند
contract termination
U
فسخ یا خاتمه تمام یا قسمتی از قرارداد
presentation layer
U
کدها و تقاضاهای شروع و خاتمه اتصال توافق می :ند
adjourns
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourned
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourning
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
adjourn
U
بوقت دیگر موکول کردن خاتمه یافتن
hang-ups
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
reversing
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
reverses
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
hang up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
hang-up
U
ماندن به صحبت تلفنی خاتمه دادن زنگ زدن
reversed
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
burnout velocity
U
سرعت موشک در خاتمه سوختن خرج و تمام شدن ان
reverse
U
سیگنال ارسالی با گیرنده برای درخواست خاتمه ارسال
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
interpleader
U
محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
fielded
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
field
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
fields
U
کدی که نشان دهنده خاتمه یک موضوع و شروع بعدی است
multiphase program
U
برنامهای که بیشتر از یک دستور بازیابی پیش از خاتمه اجرا نیاز دارد
interplead
U
پیش از اقامه دعوا بر کسی باهم دعوای حقوقی را خاتمه دادن
end
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
sequential
U
خاتمه دادن یک کار در سیستم دستهای پیش از اینکه بعدی شروع شود
layer
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
layers
U
بخشی که موافق قالب به کدها و تقاضا برای اتصال شروع /خاتمه است
ended
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
ends
U
کدی که در پردازش دستهای برای نشان دادن خاتمه کاری استفاده میشود
flag
U
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
flags
U
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده
reach out with an olive branch
<idiom>
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch
U
[انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
messages
U
پیام
mssg
U
پیام
signal
U
پیام
i signal
U
پیام ای
signaled
U
پیام
message
U
پیام
signalled
U
پیام
signal generator
U
پیام ساز
signal tracing
U
ردگیری پیام
procedure message
U
پیام عادی
procedure message
U
پیام معمولی
plain text
U
پیام کشف
monochrome signal
U
پیام تکرنگ
plaindress
U
پیام کشف
signal center
U
مرکز پیام
routine message
U
پیام عادی
radiotelegram
U
پیام تلگرافی
transmissions
U
ارسال پیام
q signal
U
پیام کیو
burying
U
کد کردن پیام
buries
U
کد کردن پیام
bury
U
کد کردن پیام
som
U
اغاز پیام
start of message
U
اغاز پیام
privacy
U
استقلال پیام
encodes
U
کد کردن پیام
bodies
U
متن پیام
body
U
متن پیام
heading
U
سرلوحه پیام
headings
U
سرلوحه پیام
beginning of message
U
شروع پیام
wilco
U
پیام را فهمیدم
video signal
U
پیام ویدئو
to send a message
U
پیام فرستادن
maydays
U
پیام اضطراری
telephone message
U
پیام تلفنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com