Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
monarchy absolute
U
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
totalitarianize
U
تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
despotism
U
حکومت مطلقه
caesarism
U
حکومت مطلقه
despotic rule
U
حکومت مطلقه
totalitarian
U
دارای حکومت مطلقه ودیکتاتوری
suzerain
U
اختیار دار کشور حکومت مطلقه
absolutism
U
حکومت مطلقه اعتقاد به قادر علی الاطلاق
monarchy
U
حکومت سلطنتی
monarchies
U
حکومت سلطنتی
monarchy constitutional
U
حکومت مشروطه سلطنتی
royalism
U
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
dictatorships
U
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
dictatorship
U
این لفظ را مارکس به شکل دیکتاتوری پرولتاریاdictatorship prolotarian به کار برده است که مفهوم ان " حکومت مطلقه طبقه رنجبر یا کارگر " میباشد
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
hagiarchy
U
حکومت کشیشان وروحانیون حکومت مقدسان
czarism
U
حکومت استبدادی ومطلقه حکومت تزاری
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
theocracy
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
autocracy
U
حکومت مطلق حکومت استبدادی
theocracies
U
حکومت خدا حکومت روحانیون
divorcees
U
زن مطلقه
divorcee
U
مطلقه
divorcee
U
زن مطلقه
divorcees
U
مطلقه
divorced woman
U
مطلقه
absolute monarchy
U
سلطنت مطلقه
absolutism
U
طریقه مطلقه
imperium
U
قدرت مطلقه
imperium
U
حق حاکمیت مطلقه
civicism
U
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
independent
U
دارای قدرت مطلقه
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
monarchical
U
سلطنتی
regnal
U
سلطنتی
rial
U
سلطنتی
royal
U
سلطنتی
sceptres
U
عصای سلطنتی
scepter
U
عصای سلطنتی
royal honor
U
درجه سلطنتی
royal flag
U
پرچم سلطنتی
sceptre
U
عصای سلطنتی
scepters
U
عصای سلطنتی
regalia
U
امتیازات سلطنتی
royalty
U
از خانواده سلطنتی
great seal
U
مهر سلطنتی
gentleman atarms
U
عضوگاردویژه سلطنتی
royalties
U
از خانواده سلطنتی
keep of the
U
مهردار سلطنتی
bailiffs
U
نگهبان دژ سلطنتی
bailiff
U
نگهبان دژ سلطنتی
equerries
U
اصطبل سلطنتی میراخور
equerry
U
اصطبل سلطنتی میراخور
Privy Council
U
هیات مشاورین سلطنتی
born in the purpule
U
عضو خانواده سلطنتی
sceptered
U
دارای عصای سلطنتی
royalty
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalties
U
اعضای خانواده سلطنتی
royalism
U
طرفداری از رژیم سلطنتی
RCs
U
مخفف کالج سلطنتی جراحان
order in council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
plantagenet
U
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
privy councillor
U
عضو هیئت رایزنان سلطنتی
stuart
U
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
tudor
U
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
remembrancer
U
مامور وصول مطالبات سلطنتی
scepter
U
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
palating
U
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
master of the horse
U
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
lancastrian
U
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
verderer
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderor
U
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
yeoman of the guard
U
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
chancery
U
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau
U
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
flower de luce
U
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
fleur de lys
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lis
U
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
witan
U
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
p sanction
U
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
heptarchic
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
heptarchical
U
دارای حکومت هفت تنی وابسته به حکومت هفت تنی
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
knight marshal
U
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
order of council
U
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
Royal Bokhara
U
فرش سلطنتی بخاراتی
[این واژه تجاری به فرش های ترکمنی با کیفیت بالا اطلاق می شود.]
administrations
U
حکومت
administration
U
حکومت
government
U
حکومت
gynarchy
U
حکومت زن
governments
U
حکومت
gynocracy
U
حکومت زن
raj
U
حکومت
dominion
U
حکومت
democratic government
U
حکومت ملی
federal government
U
حکومت متحده
dyarchy
U
حکومت دومجلسی
czarisme
U
حکومت قیصری
dyarchy
U
حکومت دوپادشاه
czarisme
U
حکومت تزاری
duumvirate
U
حکومت دو نفری
presidential government
U
حکومت جمهوری
prelacy
U
حکومت روحانی
despotic rule
U
حکومت استبدادی
fair arbitration
U
حکومت عدل
enemy state
U
حکومت دشمن
constitutionalism
U
حکومت مشروطه
plutocracies
U
حکومت توانگران
autarky
U
حکومت استبدادی
autarchy
U
حکومت استبدادی
martial law
U
حکومت نظامی
constitutional government
U
حکومت مشروطه
coalition government
U
حکومت ائتلافی
quirinal
U
حکومت ایتالیا
central government
U
حکومت مرکزی
puppet government
U
حکومت پوشالی
gerontocracy
U
حکومت سالخوردگان
gynaecocracy
U
حکومت زنان
statolatry
U
حکومت پرستی
self goverment
U
حکومت مستقل
thalassocracy
U
حکومت بر دریاها
the sabre
U
حکومت نظامی
thearchy
U
حکومت خدایان
kakistocracy
U
بدترین حکومت
theonomy
U
حکومت خدایی
self goverment
U
حکومت بر نفس
local government
U
حکومت محلی
stratocracy
U
حکومت نظامیان
sword law
U
حکومت قلدری
sword law
U
حکومت سرنیزه
mobocracy
U
حکومت رجاله ها
mixed government
U
حکومت مختلط
military government
U
حکومت نظامی
parliamentarism
U
حکومت پارلمانی
martial rule
U
حکومت نظامی
nomocracy
U
حکومت قانونی
home rule
U
حکومت داخلی
governor's seat
U
حکومت نشین
governmentalist
U
حکومت گرا
governmentalism
U
حکومت گرایی
governance
U
طرز حکومت
governable
U
قابل حکومت
gerontocrasy
U
حکومت پیران
parliamentary government
U
حکومت پارلمانی
plutartchy
U
حکومت دولتمندان
governorship
U
استانداری حکومت
governorship
U
حکومت حکمرانی
under the seway of
U
تحت حکومت
home rule
U
حکومت ملی
hierocracy
U
حکومت روحانیون
hagiocrasy
U
حکومت مقدسان
caesarism
U
حکومت امپراطوری
gynocracy
U
حکومت زنان
gynecocracy
U
حکومت نسوان
gynecocracy
U
حکومت زنان
seat of government
U
مقر حکومت
plutocratic goverment
U
حکومت دولتمندان
plutocracy
U
حکومت دولتمندان
regimen
U
دسته حکومت
rule
U
حکومت سلطه
rule
U
حکومت کردن
governs
U
حکومت کردن
rTgimes
U
طرز حکومت
autocracy
U
حکومت مطلق
governed
U
حکومت کردن
autocracy
U
حکومت مستقل
regimes
U
طرز حکومت
regime
U
طرز حکومت
regimens
U
دسته حکومت
democracies
U
حکومت ملی
reign
U
حکومت حکمفرمایی
misruled
U
بد حکومت کردن
misrules
U
بد حکومت کردن
plutocracy
U
حکومت توانگران
misruling
U
بد حکومت کردن
plutocracy
U
حکومت اغنیاء
plutocracies
U
حکومت دولتمندان
reigned
U
حکومت حکمفرمایی
reigns
U
حکومت حکمفرمایی
plutocracies
U
حکومت اغنیاء
fascism
U
حکومت فاشیستی
democracy
U
حکومت ملی
misrule
U
بد حکومت کردن
tyranny
U
حکومت ستمگرانه
tyranny
U
حکومت استبدادی
govern
U
حکومت کردن
condominiums
U
حکومت مشترک
police state
U
حکومت پلیسی
aristocracy
U
حکومت اشرافی
aristocracies
U
حکومت اشرافی
dictatorship
U
حکومت استبدادی
police states
U
حکومت پلیسی
theocracy
U
حکومت مذهب
theocracies
U
حکومت مذهب
dictatorships
U
حکومت استبدادی
imperialism
U
حکومت امپراتوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com