Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
piggy back traffic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
piggyback trafic
U
حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transhipment
U
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
transhipment
U
انتقال کالا از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
tracked vehicle
U
وسیله نقلیه بکسل کننده وسیله نقلیه یدک کش
crawlers
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
U
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
vehicles
U
وسیله نقلیه
conveyances
U
وسیله نقلیه
conveying appliance
U
وسیله نقلیه
transports
U
وسیله نقلیه
vehicle
U
وسیله نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه
steeds
U
وسیله نقلیه
transport
U
وسیله نقلیه
transported
U
وسیله نقلیه
transporting
U
وسیله نقلیه
transport car
U
وسیله نقلیه
steed
U
وسیله نقلیه
power plant
U
محرکه وسیله نقلیه
power plants
U
محرکه وسیله نقلیه
conveyance
U
وسیله نقلیه ابلاغ
traction battery
U
باطری وسیله نقلیه
six by six
U
وسیله نقلیه شش چرخه
conveyances
U
وسیله نقلیه ابلاغ
articulated vehicle
U
وسیله نقلیه مفصلی
space vehicle
U
وسیله نقلیه فضایی
motor vehicle
U
وسیله نقلیه موتوری
utility car
U
وسیله نقلیه عمومی
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عمومی
traction motor
U
موتور وسیله نقلیه
vehicle chain
U
زنجیر وسیله نقلیه
refrigerator vehicle
U
وسیله نقلیه یخچال دار
to alight from a vehicle
U
پیاده شدن از وسیله نقلیه ای
bare boat charter
U
اجاره دربست وسیله نقلیه
slot charter
U
اجاره قسمتی از وسیله نقلیه
motorcar
U
وسیله نقلیه موتوری اتومبیل
shuttled
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
to catch the connection
U
وسیله نقلیه رابط را گرفتن
crawl drive
U
محرک وسیله نقلیه خزنده
shuttle
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
shuttles
U
وسیله نقلیه با مسیر مشخص
pay load
U
فرفیت مفید وسیله نقلیه
amphibian vehicle
U
وسیله نقلیه برای خشکی و اب
deadweight tonnage
U
حداکثر تناژ وسیله نقلیه
crawl type vehicle
U
وسیله نقلیه نوع خزنده
utility vehicle
U
وسیله نقلیه عام المنفعه
bale cubic capacity
U
تناژ وسیله نقلیه از نظرحجمی
intermodal transport
U
حمل با چند نوغ وسیله نقلیه
intermodal transport
U
حمل با چند نوع وسیله نقلیه
on board computer
U
کامپیوتری که در یک وسیله نقلیه جا گرفته است
transshipment
U
انتقال به کشتی یا وسیله نقلیه دیگری
multi purpose vehicle
U
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
to set out for England
U
به سوی انگلیس رهسپار شدن
[با وسیله نقلیه]
trasship
U
بکشتی یا وسیله نقلیه دیگری انتقال دادن
free on board
U
بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
travois
U
ارابه یا وسیله نقلیه قدیمی سرخ پوستان امریکا
time charter
U
اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
running down case
U
دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
sag wagon
U
وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
on board
<idiom>
U
وسیله نقلیه کوچک ویا هواپیما ویا کشتی سوار شدن
embarking
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarked
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embark
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
embarks
U
سوار کردن وسایل و بار درکشتی یا خودرو سوار شدن به داخل وسیله نقلیه رفتن
axle stub
U
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
vehicle stopping distance
U
مسافت ایست وسیله نقلیه مسافت ایست خودرو
means of transport
U
وسائط نقلیه
Other means of transport
U
سایر وسایل نقلیه
right of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
rights of way
U
حق تقدم در عبوروسائط نقلیه
meeting
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
traffics
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffics
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
meetings
U
تلاقی وسائط نقلیه برخوردها
trafficking
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficking
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
amaxophobia
U
هراس ازمسافرت با وسایل نقلیه
trafficked
U
رفت و امد وسایل نقلیه
trafficked
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه
traffick
U
عبو ومرور وسائط نقلیه
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
automotive
U
تکنولوژی وسایل نقلیه موتوری
automotive
U
مربوط به وسایل نقلیه خودرو
high jack
U
دزدی هواپیما وسایروسائط نقلیه ومسافران ان
high beam
U
نقطه درخشان ونورانی جلووسایل نقلیه
dozer
[colloquial]
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
caterpillar bulldozer
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
earthmover
[bulldozer]
U
بولدوزر
[ساخت و ساختمان]
[وسایل نقلیه]
traffic signal
U
علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
tractive force
U
نیروی کشش وسایل نقلیه موتوری
stoplight
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
stoplights
U
چراغ علامت توقف وسائط نقلیه
motor traffic
U
رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
hijack
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacked
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
hijacks
U
دزدی هواپیماوسایر وسائط نقلیه ومسافران ان
road test
U
ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
speedograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
black box
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
checkpoints
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
trailerite
U
ساکن اتاقهای متحرک بوسیله وسائط نقلیه
tachograph
U
سرعت و مسافت سنج
[ وسایل نقلیه خودرو]
check-points
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
checkpoint
U
محل بازرسی وسائط نقلیه نقطه مقابله
fare dodger
U
کسی که بدون بلیط سوار وسایل نقلیه می شود
dilly
U
وسائط نقلیه مختلف از قبیل ارابه و کامیون و غیره
trailer camp
U
محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park
U
محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court
U
محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
inbound traffic
U
مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
chain
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
U
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
following distance
U
فاصله بین وسائط نقلیه فاصله میان خودروها
vehicular
U
وابسته به وسائط نقلیه وابسته به رسانه یابرندگر
motor vehicle industry
U
صنعت وسایل نقلیه موتوری صنعت اتومبیل
asynchronous
U
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
daisy chain
U
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
simulate
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
U
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
logistics
U
شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
mechanic
U
تعمیرکار وسایل نقلیه تعمیرکار اتومبیل
daisy chain
U
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
outputs
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
output
U
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
from pillar to post
U
ازیک وسیله به وسیله دیگر
speed trap
U
مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
speed traps
U
مسیر اندازه گرفته شده باوسیله الکتریکی
meshing
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mounted
U
به طور سواره سوار شده روی وسیله دیگر
meshes
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
mesh
U
که هر وسیله مستقیما به وسایل دیگر در شبکه متصل است
synchronizer
U
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد
standalone
U
که بدون نیاز به وسیله دیگر قابل کار کردن است
switches
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switched
U
شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
outputs
U
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
output
U
بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
i/o
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است
postprocessor
U
ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
input/output
U
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
output
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
outputs
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
modules
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
module
U
وسیله سخت افزاری مستقل که به بخشهای دیگر وصل شود تا سیستم مدید را ایجاد کند
asynchronous
U
اتصال یک ترمینال که به یک وسیله دیگر متصل است به طوری که این دو نیاز نیست هم سان باشند
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
alien
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
shares
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
shared
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
aliens
U
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
share
U
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود
port
U
سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
calibrating
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
converter
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
calibrates
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrate
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
calibrated
U
تنظیم کردن بی سیم یا وسیله دیگر خصلت یابی کردن
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
circuit
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuits
U
وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
sensor
U
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
crash conversion
U
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
fet
U
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
contention
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
peripheral
U
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
loops
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loop
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
U
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
looped
U
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices
U
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
U
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
tie down
U
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
trainers
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer
U
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
U
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
pad
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pads
U
ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com