Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
cabotage
U
حمل ونقل ساحلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shore patrol
U
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
U
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
beach diagram
U
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
U
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
transporting
U
حمل ونقل
forwarding
U
حمل ونقل
transports
U
حمل ونقل
transport
U
حمل ونقل
transported
U
حمل ونقل
hauls
U
حمل ونقل
transportation
U
حمل ونقل
hauling
U
حمل ونقل
haul
U
حمل ونقل
hauled
U
حمل ونقل
common carrier
U
متصدی حمل ونقل
conveying capacity
U
فرفیت حمل ونقل
cost of transport
U
قیمت حمل ونقل
portability
U
قابلت حمل ونقل
forwarding agent
U
متصدی حمل ونقل
amphibious lift
U
حمل ونقل اب خاکی
transportable
U
قابل حمل ونقل
carried
U
حمل ونقل کردن
carries
U
حمل ونقل کردن
carrying
U
حمل ونقل کردن
portable
U
قابل حمل ونقل
carry
U
حمل ونقل کردن
wagoner
U
متصدی حمل ونقل
transport means
U
وسیله بارکشی یاحمل ونقل
cto
U
عامل حمل ونقل ترکیبی
air delivery
U
حمل ونقل از راه هوا
ammunition lift capability
U
فرفیت حمل ونقل مهمات
motor transport
U
حمل ونقل به وسیله خودرو
mto
U
عامل حمل ونقل چند نوعه
lighterage
U
حمل ونقل کالا بوسیله دوبه
carrier's risk
U
ریسک به عهده شرکت حمل ونقل
common carrier
U
متصدی حمل ونقل حامل مشترک
toting
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
totes
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
tote
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
toted
U
حمل ونقل کردن سوق دادن
harbor master
U
مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
gangplanks
U
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
pay load
U
اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل
gangplank
U
سکوب قابل حمل ونقل کشتی و غیره
dead weight
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
jet star
U
نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
dead weights
U
وزن خالص وسیله حمل ونقل بدون بار
unhandy
U
ناراحت نامناسب برای حمل ونقل دور از دسترس
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
beach head
U
سر پل ساحلی
bridgehead line
U
خط سر پل ساحلی
bridge head
U
سر پل ساحلی
inshore water
U
اب ساحلی
strandline
U
خط ساحلی
sea board
U
خط ساحلی
coastline
U
خط ساحلی
coastlines
U
خط ساحلی
offing
U
اب ساحلی
seasider
U
ساحلی
inshore
U
ساحلی
coastal
U
ساحلی
coastal zone
U
منطقه ساحلی
coastal patrol
U
گشتی ساحلی
territorial sea
U
دریای ساحلی
coastal frontier
U
حدود ساحلی
coastal route
U
مسیر ساحلی
coastal artillery
U
توپخانه ساحلی
coast station
U
ایستگاه ساحلی
tidewater
U
خط ساحلی کشند اب
coast defence
U
پدافند ساحلی
cabotage
U
کشتیرانی ساحلی
cabotage
U
تجارت ساحلی
shore patrol
U
دژبان ساحلی
shore stablishment
U
تاسیسات ساحلی
inshorepatrol
U
گشتی ساحلی
inshore water
U
ابهای ساحلی
intermediate type submarine cable
U
کابل ساحلی
land breeze
U
باد ساحلی
inshore current
U
جریان اب ساحلی
inshore current
U
جریانات ساحلی
littoral
U
ناحیه ساحلی
martello
U
قلعه ساحلی
groyne
U
سد یا دیواره ساحلی
over the beach operations
U
عملیات ساحلی
costal frontier
U
مرز ساحلی
sea dike
U
دیوار ساحلی
shore boat
U
تاکسی ساحلی
shore patrol
U
پلیس ساحلی
boat telephone
U
تلفن ساحلی
beach organization
U
یکان ساحلی
beach matting
U
کف پوش ساحلی
foreshore
U
کمربند ساحلی
foreshores
U
کمربند ساحلی
shoreline
U
خط ساحل یا خط ساحلی
shorelines
U
خط ساحل یا خط ساحلی
territorial waters
U
ابهای ساحلی
beach face
U
کمربند ساحلی
beach exit
U
معبر ساحلی
landing craft
U
کرجی ساحلی
beach exit
U
گذرگاه ساحلی
barrier light
U
نورافکن ساحلی
shore erosion
U
فرسایش ساحلی
beach erosion
U
فرسایش ساحلی
coastguards
U
گارد ساحلی
marinas
U
تفرجگاه ساحلی
links
U
تپه ساحلی
coastguard
U
گارد ساحلی
beach reserves
U
ذخایر ساحلی
beach patrol
U
نگهبان ساحلی
dune
U
توده شن ساحلی
beach patrol
U
گشتی ساحلی
quay
U
دیوار ساحلی
quays
U
دیوار ساحلی
marina
U
تفرجگاه ساحلی
beach obstacle
U
مانع ساحلی
haulage
U
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد
levee
U
دیواره ساحلی رودخانه
barrier reef
U
مرجان سنگ ساحلی
out port
U
ساحلی مورد استفاده سر پل
coaster
U
کشتی ویژه خط ساحلی
coasters
U
کشتی ویژه خط ساحلی
sanbar
U
دیوار شنی ساحلی
lido
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
beachmaster's unit
U
یکان لجستیک ساحلی
lidos
U
میعادگاه قشنگ ساحلی
battalion landing team
U
تیم ساحلی گردان
beach dump
U
انبار موقت ساحلی
coastal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
beach minefield
U
میدان مین ساحلی
coastal route
U
راه ابی ساحلی
beach matting
U
تور سیمی ساحلی
beach group
U
گروه خدمات ساحلی
continental shelf
U
حد ساحلی فلات قاره
beach flag
U
پرچم مشخصه ساحلی
coastal navigation, coasting
U
حمل و نقل ساحلی
cabotage
U
کشتی رانی ساحلی
costal frontier
U
نوار مرزی ساحلی
beach support area
U
منطقه پشتیبانی ساحلی
phalarope
U
مرغ ساحلی نوک دراز
Goa
U
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
coastal refraction
U
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
coastel low
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
littoral law
U
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
cay
U
تخته سنگ ساحلی درجزیره
piloting
U
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
U
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
offshore
U
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
surfbird
U
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach unit
U
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
riviera
U
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
willet
U
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
intracoastal sealift
U
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
layig up position
U
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
beach organization
U
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
sea frontiers
U
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
rill
U
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
polder
U
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
daymark
U
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
offshore
U
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
ports
U
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
dangerous goods by road agreement
U
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
beach marker
U
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
U
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
piloting
U
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
U
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
freedom of seas
U
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
coastal convoy
U
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
continental shelf
U
مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
transport
U
حمل ونقل کردن حمل کردن
transporting
U
حمل ونقل کردن حمل کردن
transported
U
حمل ونقل کردن حمل کردن
transports
U
حمل ونقل کردن حمل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com