Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to shift freight traffic from road to rail
U
حمل نقل بار را از جاده به راه آهن منتقل کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
divided highway
[American E]
U
شاهراه چند خطی
[جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass
U
مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic
U
جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
transfers
U
منتقل کردن
wend
U
منتقل کردن
transferring
U
منتقل کردن
render
U
منتقل کردن
rendered
U
منتقل کردن
transfer
U
منتقل کردن
renders
U
منتقل کردن
abalienate
U
منتقل کردن پس گرفتن
to pass a disease on
U
بیماری منتقل کردن
road screen
U
پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
transmigrate
U
کوچ دادن منتقل کردن
to move one's operation offshore
U
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
service road
U
جاده کناری جاده سرویس
going
U
وضع جاده زمین جاده
to second somebody
U
ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن
[اصطلاح رسمی]
chain
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
chains
U
روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
road clearance
U
تخلیه کردن جاده
To widen a road .
U
جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
pull over
<idiom>
U
متوقف کردن ماشین گوشه جاده
balisage
U
مشخص کردن مسیر جاده باچراغهای راهنما
barricades
U
سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricading
U
سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricade
U
سنگربندی کردن سد کردن جاده
barricaded
U
سنگربندی کردن سد کردن جاده
track clearer
U
جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance
U
مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
blocking
U
سدکردن جاده دفاع غیر عامل مسدود کردن راه دشمن
wheel load
U
فرفیت بار یا تحمل وزن باندفرود در یک فرودگاه یامحوطه تاکسی کردن یا جاده اسفالت
sail
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed
U
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
transferor
U
منتقل
to go over
U
منتقل شدن
go over
U
منتقل شدن
purchaser
U
منتقل الیه
assignee
U
منتقل الیه
purchasers
U
منتقل الیه
transferee
U
منتقل الیه
transporter
U
منتقل کننده
transferor
U
منتقل کننده
transporters
U
منتقل کننده
steamroller
U
باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamrollers
U
باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamrollered
U
باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
steamrollering
U
باجاده صاف کن جاده را صاف کردن
transferee
U
منتقل الیه متصالح
to be transferred
U
منتقل شدن واگذارشدن
passes
U
انتقال یافتن منتقل شدن
passed
U
انتقال یافتن منتقل شدن
pass
U
انتقال یافتن منتقل شدن
xmodem
U
بایت از بلاک داده را منتقل میکند
grantee
U
انتقال گیرنده متهب منتقل الیه
modulate
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
input
U
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
inputted
U
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
analog
U
خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
modulates
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
modulating
U
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده
analogue
U
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
analogue
U
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
analogues
U
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
data link
U
راه اصلی که اطلاعات در ان بصورت دیجیتال منتقل میشوند
analog
U
خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند
analogues
U
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
kilo
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
footing
U
قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
T link
U
که میتواند داده تا چند مگابیت در ثانیه منتقل کند
kilos
U
اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
audio
U
ماشین منتقل کننده سیگنالهای صوتی به نوار مغناطیسی
registers
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
interrupts
U
وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
interrupt
U
وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
register
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
interrupting
U
وقفهای که CPU را هدایت میکند تا به محل مشخصی منتقل شود
closed circuits
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
closed circuit
U
تصویر تلویزیونی که علائم ان بوسیله سیم به چندگیرنده منتقل میشود
drives
U
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
registering
U
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
drive
U
مکانیزمی که نوار مغناطیسی را روی نوکهای درایو منتقل میکند
input/output
U
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
papered
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papering
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
papers
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
card
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
cards
U
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
paper
U
وسیلهای که سوارخ ها را در نوار کاغذ پانچ میکند تا داده را منتقل کند
jump instruction
U
دستوری که کنترل را از یک نقط ه برنامه به دیگری منتقل میکند بدون هیچ شرطی
IEC connector
U
استانداردی برای اتصال سر سوزنه در سوکتی که الکتریسیته اصلی را به کامپیوتر منتقل میکند
roadways
U
جاده
roadway
U
جاده
hard core
U
پی جاده
road blocks
U
سد جاده
pathway
U
جاده
roadability
U
جاده رو
roadable
U
جاده رو
track
U
جاده
pads
U
جاده
rut
U
رد جاده
turnpikes
U
جاده
turnpike
U
جاده
invious
U
بی جاده
pad
U
جاده
ruts
U
رد جاده
roadless
U
بی جاده
roadbed
U
کف جاده
causeways
U
جاده
tracks
U
جاده
blocking
U
سد جاده
routes
U
جاده
path
U
جاده
route
U
جاده
road block
U
سد جاده
pathways
U
جاده
causeway
U
جاده
road
جاده
road bed
U
کف جاده
roads
U
جاده
line
U
جاده
paths
U
جاده
lines
U
جاده
way
U
جاده
tracked
U
جاده
punch
U
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punches
U
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
punched
U
وسیلهای که داده را روی پاچ منتقل میکند به صورتی که کامپیوتر قابل تشخیص باشد
middle ear
U
حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
fibre
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fibres
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
fiber
U
رشته بسیار باریک شیشهای یا پلاستیکی که داده را به صورت سیگنالهای نوری منتقل میکند
sidetrack
U
جاده فرعی
secondary road
U
جاده درجه دو
main roads
U
جاده اصلی
streets
U
خیابانی جاده
tracked
U
خط اهن جاده
street
U
خیابانی جاده
sidetracked
U
جاده فرعی
route reconnaissance
U
شناسایی جاده
uneven road
U
جاده ناهموار
hard core
U
زیرسازی جاده
wayless
U
بدون جاده
road roller
U
جاده صاف کن
tracks
U
خط اهن جاده
paths
U
جاده مال رو
road net
U
شبکه جاده ها
galaxy
U
جاده شیری
profile of the road
U
نیمرخ جاده
road junction
U
تقاطع جاده
path
U
جاده مال رو
by way
U
جاده پرت
road clearance
U
تخلیه جاده
road capacity
U
فرفیت جاده
road builder
U
جاده ساز
access road
U
جاده دسترسی
provincial road
U
جاده محلی
main road
U
جاده اصلی
high road
U
جاده عمده
open route
U
جاده باز
superhighway
U
جاده وسیع
superhighways
U
جاده وسیع
to beat a path
U
کوبیدن یک جاده
screed
U
شمشه جاده
galaxies
U
جاده شیری
operational route
U
جاده رزمی
wayside
U
کنار جاده
raod bed
U
بستر جاده
track
U
خط اهن جاده
operational route
U
جاده عملیاتی
post road
U
جاده پستی
roadhogs
U
خوک جاده
roadwheel
U
چرخ جاده
roadhog
U
خوک جاده
frontage road
U
جاده کناری
alignments
U
مسیر جاده
the impediment of a road
U
پا گیرهای جاده
the impediment of a road
U
موانع جاده
backway
U
جاده فرعی
backway
U
جاده پرت
bypath
U
جاده فرعی
alignment
U
مسیر جاده
berm
U
لبه جاده
bridle path
U
جاده اسب رو
third class road
U
جاده درجه سه
overhead roadway
U
جاده هوایی
single flow
U
جاده یک مسیره
axial road
U
جاده طولی
commercial vehicle
U
وسیلهحملکالاومسافردر جاده
causeway
U
جاده سنگفرش
the road was impaired
U
جاده خراب شد
bridle paths
U
جاده اسب رو
bypath
U
جاده پرت
steam roller
U
جاده صاف کن
sea lane
U
جاده دریایی
criterium
U
مسابقه جاده
cross road
U
تقاطع جاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com