English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (1829 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
foot sweep U پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
to take by storm U با حمله گرفتن
go backdoor U جاگیری در پشت مدافع برای دریافت پاس
stunting U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts U حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
comment U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
commenting U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
helps U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helps U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
commented U نکات کمکی در برنامه برای راهنمایی کاربر
help U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
helped U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
helped U کلید مخصوص برای نمایش اطلاعات کمکی . 2-
help U کلید تابع F برای نمایش اطلاعات کمکی
heading select feature U عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
quarterback sneak U حمله بازیگر بالا با دویدن بجلو پس از گرفتن توپ
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
transaction trailing U ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
blue key U نقطه کمکی ابی برای تنظیم عکس در موقع فاهر کردن فیلم
auxiliary storage U حافظه کمکی ذخیره سازی کمکی
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
auxiliary operation U عملیات کمکی عملکرد کمکی
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
razzia U حمله برای غارت وبرده گیری
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
screen U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screened U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screens U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
screening, screenings U ایجاد سد بااستفاده از بدن ضربه را ازحریف مخفی نگهداشتن
covered U گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
shoot the gap U حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
auxiliary machinery U دستگاههای کمکی ماشینهای فرعی ماشینهای کمکی
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
enlist U برای سربازی گرفتن
enlists U برای سربازی گرفتن
enlisting U برای سربازی گرفتن
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
to borrow for ... weeks U برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover U پوشش اضافی برای بل گرفتن
to run for the bus U برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at U برای گرفتن چیزی کوشیدن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescope U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance U مسافت دید برای سبقت گرفتن
move U مانوور برای گرفتن نفر جلو
to graps at anything U برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
To have design on someone . To malign someone . U برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
moves U مانوور برای گرفتن نفر جلو
bass bug U حشره برای گرفتن ماهی خاردار
to hog <idiom> U بی پروا برای خود گرفتن [اصطلاح]
put to the question U برای گرفتن اعتراف زجر دادن
telescopes U وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
moved U مانوور برای گرفتن نفر جلو
copy protect U یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
gig U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
gigs U نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
cp U دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
tampion U توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
prize fight U جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carried U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
great go U امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
burdended U فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carrying U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries U گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
greats U امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
disable U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
to make a long arm [برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummies U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
float U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
bid U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids U بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
disabling U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummy U کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
floated U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
dead letter box U فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
shut out <idiom> U مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
disables U دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floats U ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
provisor U کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
align U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something [e.g. carbon dioxide] U چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
aligns U ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
little go U نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
pass pattern U مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
noises U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise U توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoying U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoyed U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoys U طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
ond shot U بیک حمله دریک حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
kill off U سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
block the plate U موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
ATC U مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
meaconing U گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle U محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
braid U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
damping vane U پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
paces U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod U میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
braids U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided U الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
paced U شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
Biomimicry U تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
caban U طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
format U روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
To tell some one his fortune . U برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
aircraft arresting hook U مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
Bounty hunter U جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
apologists U مدافع
blue liner U مدافع
apologist U مدافع
backer up U مدافع
pleader U مدافع
defenseless U بی مدافع
crease defenceman U مدافع
pass rusher U مدافع خط
close defence U سه مدافع
defendant U مدافع
defender U مدافع
defenders U مدافع
back U مدافع
backs U مدافع
defendants U مدافع
championless U بی مدافع
to take a sample of blood U گرفتن نمونه خون [برای آزمایش خون]
advocating U وکیل مدافع
positioned U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocate U وکیل مدافع
backfour U چهار مدافع
position U موضعگیری مدافع موضعگیری مدافع
advocated U وکیل مدافع
backman U بازیگر مدافع
ball hawk U مدافع پرقدرت
blitzer U مدافع نفوذی
advocates U وکیل مدافع
proctor U وکیل مدافع
barristers U وکیل مدافع
barrister U وکیل مدافع
self defensive U مدافع خود
the champion of liberty U مدافع ازادی
full back U مدافع پوششی
back U مدافع خط میدان
backs U مدافع خط میدان
judge advocate U وکیل مدافع
defensor U وکیل مدافع
defending attorney U وکیل مدافع
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
signal caller U مدافع 3/4 در فوتبال امریکایی
counselor U رایزن وکیل مدافع
scambler U مدافع مامور مانوربالا
chicken fight U سد کردن پی در پی راه مدافع
contestants U مسابقه دهنده مدافع
counsellors U رایزن وکیل مدافع
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com