English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
torre attack U حمله توره در پیاده وزیرشطرنج
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
budapest defence U دفاع بوداپست در پیاده وزیرشطرنج
volga gambit U گامبی ولگا در پیاده وزیرشطرنج
queen's pawn counter gambit U گامبی متقابل پیاده وزیرشطرنج
pillsbury attack U حمله پیلزبری در گامبی وزیرشطرنج
four powns attack U حمله چهار پیاده
jackal U توره
jackals U توره
The infantry attacked in waves . U پیاده نظام بصورت موج ( موج) وار حمله کرد
orthodox defence U دفاع ارتودکس در گامبی وزیرشطرنج
westphalia defence U دفاع وستفالی در گامبی وزیرشطرنج
marshall defence U دفاع مارشال در گامبی وزیرشطرنج
lasker's defence U دفاع لاسکر در گامبی وزیرشطرنج
tchigorin defence U دفاع چیگورین در گامبی وزیرشطرنج
tarrasch defence U دفاع تاراش در گامبی وزیرشطرنج
semi slav U شبه اسلاو در وامبی وزیرشطرنج
slav defence U دفاع اسلاو در گامبی وزیرشطرنج
disembarkation U به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
grenadier U سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
detrain U از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
secondary landing U منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot U بیک حمله دریک حمله
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhaul U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls U پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
interim overhaul U پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
sidewalks U پیاده رو
side walk U پیاده رو
foot bank U پیاده رو
foot bridge U پل پیاده رو
walkways U پیاده رو
walk U پیاده رو
pedestrian bridge U پل پیاده رو
walked U پیاده رو
walks U پیاده رو
dismounted U پیاده
pedestrians U پیاده
pavement U پیاده رو
foot infantry U پیاده
peripatetic U پیاده رو
path U پیاده رو
paths U پیاده رو
infantry man U پیاده
on of U پیاده
impledge U پیاده
sidewalk U پیاده رو
ganway U پل پیاده رو
footway U پیاده رو
pignorate U پیاده
footer U پیاده رو
foot slogger U پیاده
pedestrian U پیاده
infantry U پیاده
walkway U پیاده رو
footpath U پیاده رو
footpaths U پیاده رو
afoot U پیاده
pavements U پیاده رو
footpad U راهزن پیاده
footsoldier U سرباز پیاده
disembarks U پیاده شدن
promotion U ترفیع پیاده
kerb U جدول پیاده رو
ganger U مسافر پیاده
disembarked U پیاده شدن
foot slugger U سرباز پیاده
disembarked U پیاده کردن
disembarks U پیاده کردن
disembarking U پیاده شدن
foot passenger U مسافر پیاده
foot passenger U پیاده پا رهسپار
kerb U حاشیه پیاده رو
get down U پیاده شدن
dismantled U پیاده کردن
dismantles U پیاده کردن
dismantling U پیاده کردن
knight of the road U راهزن پیاده
pawned U پیاده شطرنج
dismount U پیاده کردن
footbridge U پل پیاده روها
infantry man U سرباز پیاده
impledge U پیاده شطرنج
disembarking U پیاده کردن
footbridges U پل پیاده روها
footbridges U پل پیاده روی
kerbs U جدول پیاده رو
footbridge U پل پیاده روی
grabby U سرباز پیاده
kerbs U حاشیه پیاده رو
dismantle U پیاده کردن
foot infantry U پیاده نظام
disembark U پیاده شدن
demodulator U پیاده کننده
implementation U پیاده سازی
counterpawn U پیاده متقابل
wayfarer U مسافر پیاده
hikes U پیاده روی
banquette U نیمکت پیاده رو
wayfarers U مسافر پیاده
armored infantry U پیاده مکانیزه
armored infantry U پیاده زرهی
hiking U پیاده روی
infantry U پیاده نظام
infantry U سرباز پیاده
dismounts U پیاده کردن
pedestrian crossing U گذرگاه پیاده
pawns U پیاده شطرنج
disassemble U پیاده کردن
hump U پیاده روی
disembark U پیاده کردن
promotions U ترفیع پیاده
mechanized U پیاده زرهی
pawning U پیاده شطرنج
pawn U پیاده شطرنج
alights U پیاده شدن
alighting U پیاده شدن
alighted U پیاده شدن
humps U پیاده روی
dismantlement U پیاده کردن
alight U پیاده شدن
dismounting U پیاده کردن
disembarkation U پیاده شدن
hike U پیاده روی
humping U پیاده روی
pedestrian crossings U گذرگاه پیاده
pignorate U پیاده شطرنج
zebra crossing U خط عابر پیاده
on foot U به صورت پیاده
zebra crossings U خط عابر پیاده
walkabout U گردش پیاده
walkabouts U مسافرت پیاده
torero U گاوباز پیاده
walkabout U مسافرت پیاده
wayfaring U پیاده روی
set down U پیاده کردن
pads U دزد پیاده
pedestrianism U پیاده روی
hiked U پیاده روی
regiment of f. U هنگ پیاده
to walk . To go on foot. U پیاده رفتن
pad U دزد پیاده
rifle man U سرباز پیاده
unset U پیاده کردن
to pad it U پیاده رفتن
to pad the hoof U پیاده رفتن
take down U پیاده کردن
to go on foot U پیاده رفتن
demodulation U پیاده کردن
to ride shanks's mare U پیاده رفتن
on foot U پای پیاده
skirmisher U پیاده نظام
to pad aroad U پیاده رفتن
walkabouts U گردش پیاده
turnable foot bridge U پل پیاده رو گردان
to get off U پیاده شدن از
infantrymen U جمعی پیاده نظام
landing ship U ناو نیرو پیاده کن
I wI'll get off here. U اینجا پیاده می شوم
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
unmounted U سوار نشده پیاده
mush U پیاده در برف سفرکردن
treadway bridge U پل عبور موقتی پیاده
treadway U پل برای عناصر پیاده
infantry U رسته پیاده نظام
beaching party U گروه پیاده شونده
advanced pawn U پیاده پیش رفته
pathways U خط سیر جاده پیاده رو
pathway U خط سیر جاده پیاده رو
mechanized infantry U یکان پیاده مکانیزه
curb U جلوگیری لبه پیاده رو
curbed U جلوگیری لبه پیاده رو
arcade U پیاده روی سرپوشیده
dismount U از اسب پیاده شدن
dismount U پیاده کردن یا شدن
dismounting U از اسب پیاده شدن
dismounting U پیاده کردن یا شدن
dismounts U از اسب پیاده شدن
dismounts U پیاده کردن یا شدن
shins U پیاده وباسرعت رفتن
shin U پیاده وباسرعت رفتن
walks U گردش پیاده گردشگاه
walked U گردش پیاده گردشگاه
walk U گردش پیاده گردشگاه
in step U با سرعت پیاده روی
pedestrianizing U پیاده روی کردن
pedestrianizes U پیاده روی کردن
curbing U جلوگیری لبه پیاده رو
curbs U جلوگیری لبه پیاده رو
staking U پیاده کردن مسیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com