English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (1478 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
shoot the gap U حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tackle U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled U ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
naked reverse U حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
pass rush U حمله مدافعان به پاس دهنده
boomerang U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranged U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomerangs U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
boomeranging U وسیلهای برای رسیدن بهدفی یا
to make a r for something U برای رسیدن به چیزی نقاش کردن
within reach of gunshot U کوشش کردن برای رسیدن به چیزی
to affect something [cultivate for effect] U کوشش کردن برای به نتیجه ای رسیدن
unidirectional soldification U روشی برای رسیدن به موادتک بلوری
to strain U کوشش سخت کردن [برای رسیدن به هدف]
lay over <idiom> U به مکانی درراه رسیدن برای مدتی ماندن
bar mitzvah U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
bar mitzvahs U جشنی که برای رسیدن پسر باین سن بر پامیشود
radar mile U زمان لازم برای رسیدن امواج به هدف
drives U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
blocked U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
block U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
throw one's weight around <idiom> U ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن
boot U اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
blocks U یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
attack on preparation U شمشیرباز اماده برای حمله
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
He is a man who would stoop to anything . U آدمی است که بهر کاری تن می دهد ( برای رسیدن به هدفش )
stick bridge U پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
razzia U حمله برای غارت وبرده گیری
ambushed U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambush U مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing U مخفی گاه سربازان برای حمله
to catch at something U برای رسیدن بچیزی وگرفتن ان کوشش کردن وبدان نزدیک شدن
distaff U فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
slotting U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
disengages U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengage U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengaging U رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
to square up U خود را آماده کردن [برای دعوی یا حمله]
slot U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
slots U منطقه جلو دروازه برای حمله مناسب
hybrid circuit U ترکیب مدارهای آنالوگ و دیجیتال در سیستم کامپیوتری برای رسیدن به هدف مخصوص
blitz U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
balestra U پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
blitzes U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing U حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
an a for a position U درخواست دهنده برای کار
pert U تعریف کارها و زمانی که هر یک نیاز دارند که برای رسیدن به هدف مرتب شده باشند
circularization U تصحیح مدار ماهواره برای رسیدن یا نزدیک شدن ان به دایره کامل در ارتفاع لازم
break out U نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
the end sanctifies the means U خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود
prognosticative or ticatory U خبر دهنده متضمن نشانه برای پیشگویی
beat U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
beats U گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب
to come in first U پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
down U انداختن توپدار به زمین
body check U سد کردن بازیگر توپدار
gunboat U ناو کوچک توپدار
scatback U توپدار سریع و فراری
gunboats U ناو کوچک توپدار
via U حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
onside U در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
terrorism U عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
glides U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glide U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided U حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
hysterics U حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack U حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
picket U صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
hand off U کنار زدن حریف بوسیله توپدار
picketed U صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
armed sweep U مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
pickets U صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
counter riposte U حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
to come to a he U باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن
googly U توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
vortex breakdown/brust U جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
charactristics U مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله
trimmer U زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
rio treaty U اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysteroid U حمله تشنجی شبیه حمله
hysterogenic U حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot U بیک حمله دریک حمله
tackle U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles U درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
DNS U پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
bailer U امانت دهنده کفیل دهنده
catalysts U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative U التیام دهنده جوش دهنده
catalyst U تشکیلات دهنده سازمان دهنده
bailor U امانت دهنده کفیل دهنده
exhibiter U نمایش دهنده ارائه دهنده
extender U توسعه دهنده ادامه دهنده
exhibitors U نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor U نمایش دهنده ارائه دهنده
flags U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flag U یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
front line U خط حمله خط حمله یادفاع
target date U زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
quantity equation U معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
post attack U بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
indicator U نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
to come by U رسیدن
overtakes U رسیدن به
overtaken U رسیدن به
to come to hand U رسیدن
take in (money) <idiom> U رسیدن
befalling U در رسیدن
reaching U رسیدن به
reaches U رسیدن
to catch up U رسیدن به
get at U رسیدن به
to d. up with U رسیدن به
light or lighted U رسیدن
to come to a he U رسیدن
attained U رسیدن
attaining U رسیدن
attains U رسیدن
attain U رسیدن
reaches U رسیدن به
reached U رسیدن
accedes U رسیدن
acceding U رسیدن
run up U رسیدن
comes U رسیدن
getting U رسیدن
maturate U رسیدن
arrive U رسیدن
arrived U رسیدن
arrives U رسیدن
gets U رسیدن
acceded U رسیدن
get U رسیدن
reached U رسیدن به
accru U رسیدن
land U رسیدن
reach U رسیدن
reach U رسیدن به
come U رسیدن
befall U در رسیدن
befallen U در رسیدن
befalls U در رسیدن
befell U در رسیدن
accede U رسیدن
arriving U رسیدن
overtake U رسیدن به
reaching U رسیدن
approached U رسیدن
to fetch up U رسیدن
to see to U رسیدن
arr U رسیدن
escalating U رسیدن
approaches U رسیدن
catch up U رسیدن به
attaint U رسیدن به
aimed U رسیدن
arrival U رسیدن
aims U رسیدن
to get at U رسیدن به
peer U رسیدن
approach U رسیدن
aim U رسیدن
peering U رسیدن
escalated U رسیدن
escalate U رسیدن
escalates U رسیدن
expire U به سر رسیدن
peered U رسیدن
come down by inheritance U به ارث رسیدن
strike oil U به نفت رسیدن
To reach ones destination. U بمقصد رسیدن
matures U به حد کمال رسیدن
mature U به حد کمال رسیدن
vanishes U به صفر رسیدن
vanished U به صفر رسیدن
vanish U به صفر رسیدن
to the wall <idiom> U به آخر خط رسیدن
to turn out U به پایان رسیدن
to the eye <idiom> U به نظر رسیدن
pull up with U به چیزی رسیدن
pull up to U به چیزی رسیدن
to reach a place U بجایی رسیدن
taper off <idiom> U کم کم به آخر رسیدن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com